۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

حصر خانگی خویش در 12 اسفند


دعوت شورای هماهنگی راه سبز اميد


تجمعات  ۱۱اسفند در اماکن عمومی و حصر خانگی همگانی در ۱۲ اسفند


به‌نام خداوند بخشنده مهربان
مردم شريف و آگاه ايران

پيش از هر سخنی، لازم است بار ديگر از حضور آگاهانه همراهان شجاع و متعهد جنبش سبز در سراسر ايران به مناسبت اولين سالگرد ۲۵ بهمن سپاسگزاری کنيم. اين حضور نشان داد که به رغم تلاش اقتدارگرايان برای حاکميت جو ارعاب، و با وجود دشواری های زندگی روزمره، احساس مسئوليت نسبت به آينده اين مرز و بوم در ايرانيان زنده و شعله اميد به تغيير روندهای اداره کشور برای دستيابی به فردايی بهتر در دل يکايک ما پاينده است. لشگرکشی نيروهای امنيتی، لباس شخصی، انتظامی و نيروهای ويژه به خيابان ها و دستگيری های فله ای در خيابان ها، رسواگر دروغ گويی های حاکمان شد: معلوم شد جنبش سبز همچنان سرزنده و پويا، و حکومت از ناهمدلی خيل عظيم معترضان آگاه و هراسناک است. و نيز معلوم شد که همراهی اقتدارگرايان با جنبش های آزاديخواهانه مردم منطقه دروغ بزرگی بيش نيست و آزادی اعتراض برای همه خوب است بجز مردم ايران.

اينک در آستانه برگزاری انتخابات نمايشی نهمين دوره مجلس شورای اسلامی توسط کسانی هستيم که کارنامه شان مملو از بی اعتقادی به «جمهوريت» و بی اعتنايی به «اسلاميت» نظامی دارد که در ابتدای شکل گيری، عزم آن کرده بود که برپايی جمهوری اسلامی، زمينه را برای حاکميت ارزش های والای اخلاقی در عرصه های زتدگی فردی و اجتماعی ايرانيان هموار سازد، و اينک در گرداب بی اخلاقی حکمرانانش گرفتار گشته است. امروز کسانی مردم را به شرکت در انتخابات می کنند که ذره ای برای رأی مردم ارزش قائل نيستند و در پی آنند تا در اولين فرصت، بقايای نشانه های جمهوريت و مردم سالاری را نيز بزدايند و با خاطری آسوده، انتصابی شدن همه مناصب را اعلام کنند.

اين روزها مردم از خود می پرسند مگر مجلس کنونی چه تغييری در زندگی شان بوجود آورده که حالا با شور و شوق در انتخابات مجلس آينده شرکت کنند؟ برای چه بايد در انتخاب مجلسی که قوانين مصوبه آن مورد بی اعتنايی مجريان قانون و حتی گاه خود قانونگذاران قرار می گيرد، و نقش نظارتی اش بر دستگاه های اجرايی کشور با يک تماس تلفنی از مراکز قدرت تعطيل می شود، مشارکت کنند؟

دستگاه های تبليغاتی اقتدارگرايان سعی می کنند با انتقال نقطه ثقل مشکلات کشور از داخل به خارج، احساسات ميهن دوستانه ايرانيان را برانگيزند تا از اين راه، بر نابسامانی های عديده اقتصادی، اجتماعی و سياسی که مسبب آن هستند سرپوش گذارند و از پاسخگويی به مردم فرار کنند. گردانندگان نمايش انتخاباتی می خواهند اين بار هم از حربه های تبليغاتی نخ نمايشان استفاده کنند و با تبليغات گسترده در باره خطراتی که کشور را تهديد می کند، بحران سازی و بحران نمايی کنند و از مردم بخواهند برای مقابله با آن بحران ها به پای صندوق های رأی بيايند.شگفتا که کسانی که انقلاب را از محتوا واصالت آن تهی کرده‌اند امروز برای ترغيب شرکت مردم در انتخابات به انقلاب و چهره های بارز آن متوسل می شوند! شرکت در انتخاباتی نمايشی که باعث ترغيب حاکميت استبداد به ادامه سياست‌های ضد ملی و ضد مردمی منجر و به تثبيت استبداد بينجامد، در واقع نه تنها وظيفه‌ای انقلابی نيست بلکه مغاير با آرمان‌های ملت در انقلاب اسلامی سال ۵۷ است.

حال و در پی استقبال گسترده ای که از دعوت برای عدم شرکت در انتخابات شده، می خواهند عدم شرکت را خلاف اهداف انقلاب، قانون و شرع بنمايانند.

به حکمرانان بايد گفت بجای توسل به ماشين تبليغاتی فرسوده تان و بجای آن که رابطه تان با مردم را يا بر تهديد، يا بر تزوير و يا بر تطميع بنا کنيد، سر تسليم در برابر حقيقت فرود آوريد، به نظر آنان تمکين کنيد و به شعورشان احترام بگذاريد. اين است راه رسيدن به وحدت ملی واقعی و اين است راه حفاظت از منافع ملی ساکنان اين مرز و بوم در مقابل طمع ورزی های قدرت های بيگانه. مردم ما در مقابل تهديدهای خارجی از کيان ميهن خود، و نه از شما، دفاع خواهند کرد. مگر نمی بينيد که در ميان صفوف منتقدانتان، حماسه آفرينان ديروز جبهه های نبرد و خانواده های شهيدان سرافراز جنگ تحميلی چه پر شمارند؟

به دولتمردان بايد گفت آنچه فراموش شده اين است که «جمهوريت» يعنی شرکت انتخابات برای شهروندان يک «حق» است و تمکين به نتايج آن برای دولتمردان يک «تکليف». رأی دادن حقی است که مردم اگر بخواهند می توانند از آن برای تداوم يا تغيير روندهای جاری در ادارة کشور استفاده کنند و اگر هم بخواهند با عدم شرکت در آن، نارضايتی شان از شيوه حکمرانی حکومتشان را اعلام کنند. جمهوريت يعنی نظارت بر اعمال حکومت از آن مردم است که از طريق رسانه های آزاد، مجلس آزاد، احزاب آزاد و تجمعات مسالمت آميز آزاد انجام می گيرد. حال که همه اين آزادی ها را ناديده گرفته ايد، از انتخاباتی که عاری از شرايط برگزاری عادلانه و منصفانه است چه انتظاری می توان داشت؟

به وعاظ السلاطين بايد گفت که شرکت نکردن در انتخابات مغاير با شرع نيست. شارع مقدس انسان را آزاد آفريده و پاسداشت آزادی او را چنان ارج و مقامی داده که از او خواسته جز در برابر حق و حقيقت سر تعظيم فرور نياورد. تفسيری از دينداری که انتخابگری آزادانه و آگاهانه را از انسان سلب کند، از دين جز کالبدی بی روح باقی نمی گذارد. شريعت بازيچه دست قدرتمندان نيست تا هر چه بر خلاف نيل و اهداف خويش ديدند را غيرشرعی بنامند.

به فرماندهان دستگاه سرکوب بايد گفت مگر شما با سرکوب مردم معترضی که تنها و تنها به دنبال رأی گم شده و مصادره شده شان بودند، شهادت ده ها تن از جوانانی که هر يک سرمايه ای برای آينده اين کشور بودند، دستگيری صدها نفر که جز پاسداشت از جمهوريت نظام دغدغه ای نداشتند، حبس خانگی چهره های تابناک دوران مبارزه و جنگ تحميلی، سانسور مطبوعات و تعطيلی احزاب سياسی نمی خواستيد سکوت گورستانی بر کشور حاکم شود؟ اينک مردم می خواهند نتايج اين سکوت گورستانی را به نمايش بگذارند. در گورستان، کسی جشن نمی گيرد، حتی برای دلخوشی شما ! اگر می خواهيد به قول خودتان تنور انتخابات را گرم کنيد، مانند انتخابات سال ۸۸ ارقام را دستکاری کنيد، به صدا و سيمای غيرملی سفارش بدهيد از همين حالا گزارش های تفصيلی از استان های مختلف تهيه کند و صف های انتظار را طولانی تر از هميشه نشان دهد، فردای روز رأی گيری ميزان مشارکت را بی سابقه توصيف کنيد و برای يکديگر پيام های تبريک ارسال کنيد، اما گناه اين مردم چيست که نمی خواهند هيزم آن تنور باشند؟

و به همراهان جنبش سبز بايد خاطر نشان کرد که مبارزه مدنی، به شکل های مختلف صورت می گيرد. گاه به خيابان می آييم و بدون توسل به خشونت، حضور اعتراض آميزمان را نشان می دهيم، و گاه در خانه می مانيم و نارضايتی مان را با نيامدن به پای صندوق های رأی به رخ می کشيم. به همراهان خود و مردم يادآوری کنيد که امروزه قدرت واقعی در دست آنهاست و غيرقابل پيش بينی بودن کنش های اجتماعی آنها، خواب راحت از اقتدارگرايان سرکوبگر ربوده است. کدام جنبش اجتماعی و مدنی در جهان سراغ داريد که پيش از هرکجای ديگر، زندان ها را تسخير کرده باشد و آزادگان سرافراز دربند اينگونه با شهامت و بی اعتنا به رعب و وحشتی که سرکوبگران سعی در القای آن دارند بر عليه خودکامگی غريو آزادی سر می دهند؟

خلاقيت و پيگيری و حضور فعال کوشندگان آزادی‌خواه و دموکراسی‌طلب سبز در روزهای مانده تا ۱۲ اسفند، افزون بر آگاهی بخشی در مورد انتخابات دروغين آتی، و تبيين مواضع حق‌طلبانه و مشروع جنبش سبز، موجب گسترش و تداوم و تعميق اين جنبش اعتراضی و مدنی خواهد شد. ابتکار و همفکری ياران جنبش سبز در شبکه‌های اجتماعی حقيقی و مجازی، همراه با اميد, پايداری, شجاعت مدنی و پيگيری مستدام مطالبات قانونی و خواست‌های انسانی ، مددرسان تغيير سازنده در اوضاع نابسامان قعلی و خروج کشور از وضع بحرانی کنونی خواهد بود.

لذا از همگان دعوت می کنيم با برنامه ريزی قبلی، در روز پنجشنبه ۱۱ اسفند، بيرون از خانه با حضور گسترده و پر شور در اماکن عمومی(مراکز خريد ، ميادين ، پارک ها و…) به‌ويژه در فاصله ۴ تا ۶ بعد از ظهر، برای آگاهی دادن به دوستان در مورد انتخابات نمايشی، و در روز ۱۲ اسفند به نشانه همبستگی با رهبران زندانی جنبش سبز، يک روز را همراه خانواده در حبس خانگی بمانند و اين بار اعتراض خود را اينگونه به نمايش بگذارند.

راه سبز اميد تا آخر سبز می ماند و اميدش را برای بهروزی مردم اين سرزمين از دست نمی دهد.

شورای هماهنگی راه سبز اميد

بی‌اعتنایی دانشگاهیان به انتخابات ۱۲ اسفند


بی‌اعتنایی دانشگاهیان به انتخابات ۱۲ اسفند


نشست‌ها و مناظره‌های انتخاباتی نامزد‌های نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با بی‌اعتنایی دانشجویان در دانشگاه‌ها مواجه شده است.
گزارش‌های تصویری منتشر شده خبرگزاری‌ها از مناظره‌ها و نشست‌های انتخاباتی نامزد‌ها و جریان‌های محافظه‌کار نشان می‌دهد که دانشجویان و دانشگاهیان از این نشست‌ها استقبال نکرده‌اند.
از دانشگاهیان به عنوان یکی از گروه‌های مرجع در جامعه‌ یاد می‌شود که میزان مشارکت و استقبال آنها از مسائلی همچون انتخابات٬ در شکل‌دهی رفتار و تصمیم مردم تاثیر قابل توجهی دارد.
خبرگزاری فارس روز گذشته (یک‌شنبه ۳۰ بهمن) گزارشی تصویری از میزگرد انتخاباتی علیرضا زاکانی و قاسم روانبخش دو نامزد محافظه‌‌کار در دانشگاه «امام صادق» منتشر کرده که استقبال اندکی از آن شده است.
گزارش تصویری روز دوشنبه (اول اسفند) خبرگزاری مهر از مناظره‌های انتخاباتی برگزار شده در دنشگاه‌‌های «علم و صنعت» و دانشکده علوم «دانشگاه تهران» نیز نشان می‌دهد که دانشجویان این دانشگاه‌ها نیز از این مراسم‌ها استقبال نکرده‌اند.
همایش «جبهه پایداری» نیز که روز دوشنبه در دانشکده حقوق دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف برگزار شده بود با استقبال سرد دانشجویان مواجه شد.
دانشجویان و دانشگاهیان از دیگر نشست اعضای این جریان محافظه‌کار که روز یک‌شنبه در دانشگاه «تربیت مدرس» برگزار شد نیز استقبال نکرده‌اند.
دیگر نشست‌های خبری و مناظره‌های انتخاباتی نامزد‌ها و جریان‌های محافظه‌کار در خارج از دانشگاه‌ها نیز نشان می‌دهد این برنامه‌ها بدون استقبال مردمی برگزار شده است.
این گزارش‌های تصویری در شرایطی منتشر می‌شود که فرماندهان سپاه مدعی هستند در نهمین دوره انتخابات مجلس که قرار است ۱۲ اسفند برگزار شود٬ بیش از ۶۰ درصد مردم شرکت خواهند کرد.
Printer-friendly version
برچسب ها:

کاربر مهمان در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۹۰ :
تعجب می کنم. دیگر آوردن 200
تعجب می کنم. دیگر آوردن 200 دانشجو یا حداقل دانشجو نما برای آقایان به سالن که کاری ندارد. به خصوص از نوع بالارونده از دیوار سفارتش را که زیاد دارند! احتمالا هماهنگی ها درست انجام نشده انشااله در روزهای آینده جبران می شود حاج آفا!

فراز در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۹۰ :
کسی که در این نشستها شرکت
کسی که در این نشستها شرکت کند، مخش تاب دارد و باید برود صافکاری.

کورش در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۹۰ :
اعتماد به نفس در حد احمدی
اعتماد به نفس در حد احمدی نژاده. مطمئن باشید این چهار نفر هم نبودند اینها می آمدند

اکبر در تاریخ ۲ اسفند ۱۳۹۰ :
اتفاقا رژیم در سطح رسانه های
اتفاقا رژیم در سطح رسانه های محدود و خاص که مراجعه کننده های سیاسی دارد سعی می کند انتخابات را بی رونق نشان دهد و با این کار اولا غیاب اصلاح طلبان را عامل آن نشان دهد تا در ذهنیت عموم وجهه مردمی انها را بالا ببرد و دوما میخواهد تلویحی صحت انتخابات ریاست جمهوری را زیر سوال ببرد تا از پر و بال گرفتن جریان انحرافی جلوگیری کند.
رژیم با قدرت و شتاب در حال شکل دهی به یک جریان اصلاح طلبی برای تشکیل خط عقب نشینی است. و این جریانات و نامه نگاریها و اه و ناله ها برای چنین منظوریست. مهدی خزعلی و نوریزاد و علایی و ... در همین راستا اقدام می کنند.
البته در رسانه های خیلی عمومی این پروژه اغاز نشده و صدا و سیما تقریبا خط سابق را دنبال میکند

منبع دیگربان

ut-ba-120221
پیام آقای بنی صدر در لزوم تحریم انتخابات اسفند 1390
هموطنان عزیزم
دو سال پیش در انتخابات ریاست جمهوری به شما هشدار دادم که هرگاه در انتخابات شرکت کنید چهار سال بعد وضعیت شما از وضعیت آنروز بدتر خواهد بود. شما در مدار بد و بدتر ماندید، تقلب بزرگ را دیدید، جنبش کردید اما نتیجه حاصل نشد. امروز بنگرید نسبت به دو سال پیش، از لحاظ اقتصادی وضعیت شما  چه اندازه بدتر است؟ دلار 2000 تومان، بیکاری عمومی، زندگی سخت، گرانی طاقت فرسا، فشار اقتصادی شدید، تحریم ها و تهدید به جنگ سرمایه گذاری را ناممکن کرده است در نتیجه اقتصاد بیشتر از گذشته مصرف محور است. پس شما بیشتر از گذشته گرفتار بیکاری و گرانی شده اید و از این پس نیز بیشتر گرفتار خواهید شد.
 از لحاظ اجتماعی به وضعیت خود بنگرید، آسیب های اجتماعی، خشونت در انواع شکل ها، این مادیت خشن و این زور که تنظیم کننده رابطه ها شده است. میان انسان با انسان، گروه با گروه، خصوصا دولت با ملت. و کجاست آن معنویت؟ ایران سرزمین اخلاق بود و از پیش از اسلام تا امروز بیشترین کتابهای اخلاق و پند نامه ها در این سرزمین نوشته شده است. اخلاق کجاست؟ معنویت کجاست؟ آن انسان معنوی کجاست؟
 اما در قلمرو سیاسی یک خفقان همه جانبه، یک انتخابات مفتضح که در آن در هر حوزه برای هر نماینده سه نامزد از سپاه معرفی شده است. این انتخابات رسواتر از همه انتخابات گذشته رژیم است. با این حال این رژیم تبلیغ می کند که اگر شما پای صندوق های رای نروید، قدرت های خارجی، آمریکا و اسرائیل به ایران حمله خواهند کرد. شگفتا، شما تاریخی طولانی دارید، در تمام مواردی که ایران مورد تجاوز خارجی قرار گرفته، هنگامی بوده است که دولتی همانند این دولت بر این ملت حکومت داشته و به این ملت کمترین حق برای دخالت در سرنوشت خود نمی داده است. در همین دوران معاصر چه وقت قوای عراق به ایران حمله کردند؟ وقتی که ملاتاریا برای تصرف دولت خیز برداشته بود و ارتش را متلاشی کرده بود. چه وقت آقای خمینی جام زهر را سر کشید؟ وقتی که رمق شما ملت را گرفته بود.
 واقعیت درست عکس تبلیغی است که این رژیم می کند. هرگاه شما به پای صندوق های رای نروید، برای دنیا معنای آن اینست که شما ملت، این رژیم را قبول ندارید و شما ملت این توانائی را دارید که بگوئید چون حاکمیت مال شماست و چون این انتخابات تقلبی است، شما در آن شرکت نمی کنید.
 بعنوان حاصل سخن، اگر به پای صندوق های رای بروید، به خود، به ملت خود و به مردم دنیا چه گفته اید؟ آیا جز این را گفته اید که من با علم به اینکه حق حاکمیت ندارم، با علم به اینکه شهروند به حساب نمی آیم، با اینکه استقلال و آزادی ندارم و همه اختیارات من در دست شخصی به نام ولی فقیه است باز به پای صندوق رفته ام. خوب معنای این برای دنیا اینست که شما ملت نه تنها روی حق خود نمی ایستید، حتی وسیله کار یک قدرت متجاوز به خود نیز هستید. بنابراین به راحتی می توان متقاعد شد که باید به این کشور حمله کرد، باید به شما مردم سخت گرفت و باید تحریم را تشدید کرد.
 اما اگر به پای صندوق های رای نروید، انتخابات را تحریم کنید و این تحریم را یک جنبش تلقی کنید، به خود گفته اید که با شخصیت هستید. به خود گفته اید که استقلال دارید، یعنی می گوئید که خود من هستم که تصمیم می گیرم، این حق من است که خود تصمیم بگیرم، گفته اید که آزاد هستید یعنی خود من هستم که نوع تصمیم را انتخاب می کنم، گفته اید که شهروند هستید یعنی نماد جمهوری و نماد ولایت جمهور مردم هستید.
 انصاف بدهید، با خود صادق باشید. رفتن و نرفتن پای صندوق رای کدام یک بهتر است؟ شخصیت خود را بعنوان انسان و بعنوان ملت با تحریم انتخابات اظهار کنید و این تحریم را یک جنبش همگانی کنید. برای باز سازی حاکمیت ملت که شما هستید، برای شهروند شدن و برای مستقل و آزاد شدن.
 شاد و پیروز باشید. 
منبع سایت انقلاب اسلامی


پانوشت: به گزینه ابطال انتخابات توسط آرای اعتراضی و باطله اشاره ای نداشته اند  توضیح در این لینک  
  شنا کردن در جهت سیلاب هنر نیست

ShareThis

۱۳۹۰ اسفند ۳, چهارشنبه

محمد ملکی - آقایان، بس کنید




محمد ملکی - آقایان، بس کنید! سخنی با "داد"ستان دادگاه انقلاب اسلامی تهران

خبردار شدم که آقای دادستان دادگاه انقلاب اسلامی تهران تهدید کرده اند اگر کسی مردم را دعوت به تحریم انتخابات کند، تحت تعقیب و پیگرد قرار خواهد گرفت. درست است که در این سی و سه سال از سوی حکومتگران از این نوع تهدیدها زیاد شنیده ایم و مردم ما هزینه های فراوانی را متحمل شده اند، اما این یکی در آستانه خیمه شب بازی جدیدی که از آن به نام انتخابات نام برده می شود، از آن حرفهاست؛ حرفی که در آن خشونت است و بی رحمی و شمشیرکشیدن به سوی مردم.
اگر افرادی از جامعه جرات کنند عقاید خود را بگویند در نظامی که شما "داد" ستان آن هستید باید به سلابه کشیده شوند که چرا به کسانی که از فیلتر وزارت کشور و شورای نگهبان گذشته اند و تعهد سر فرود آوردن در برابر ولی فقیه، و بازوی عملیاتی رهبر بودن و اطاعت چشم بسته از اوامر رهبری را کرده اند، رأی نمی دهند؟ باید چنین افرادی را تحت پیگرد قرار داد تا سزای داشتن "عقیده"ای برخلاف نظر حاکمیت را ببینند؟ آقای دادستان به من که یک شهروند هستم اجازه می دهید از شما پرسشی داشته باشم یا به دلیل همین سئوال هم دچار پیگرد قرار می گیرم؟ پرسش من این است که به عقیده شما در یک جامعه عادلانه و در قرن بیست و یکم وظیفه ی یک دادستان چیست؟ جز اینکه "داد" مردم را از "بی داد"گران بستاند؟

شما از هنگامی به این سمت منصوب شدید که اتفاقا مصادف با "بی داد"های بسیار از سوی حاکمیت بود، از جمله کشتار ده ها نفر در تظاهرات اعتراضی به کودتای انتخاباتی سال ٨٨ و
۲۵ بهمن ٨۹ و زندانی و شکجه شدن صدها نفر بعد از این حوادث، کشتار در زندانها، شهادت مظلومانه ی هاله سحابی و هدی صابر و دهها نمونه دیگر. آقای "داد"ستان، براستی داد کدام خانواده ی دادخواه را از بیدادگران گرفته اید؟ شما میدانید نداها و سهراب ها و مختاری ها، بدست چه کسانی شهید شدند. شما می دانید مامورین وزارت اطلاعات چگونه هاله را در تشیع پیکر پدرش مهندس سحابی کشتند. شما می دانید در زندان اوین چه کسانی هدی صابر را شهید کردند. شما میدانید در زندانهای کهریزک و قرچک ورامین چه گذشت، بنابراین وظیفه ی شما "داد"ستانی است از بیدادیان نه تهدید مردم بخاطر اظهارنظر و تبلیغ عقیده.

شما چرا نگران تحریم انتخابات و عدم شرکت مردم در نمایش انتخابات هستید؟ حکومت گران آنگونه که در این ٣٣ سال عمل کرده اند می دانند چگونه بخشی از مردم را به پای صندوق ها بکشانند و بازار انتخابات فرمایشی را گرم کنند، نگران این امر نباشید. از ٣٣ سال تجربه نظام ولایی در تقلب ها و بداخلاقی ها و آمار دروغ دادن ها غافل نشوید. حاکمیت چه مردم در انتخابات شرکت بکنند یا نکنند، کسان مورد نظر را از صندوق ها بیرون می کشند و شما وظیفه دارید به جای تهدید مردم از حقوق ضایع شده ی آنها دفاع کنید. شما حق ندارید مجری دستورات بازجویان و مسئولین وزارت اطلاعات باشید. وظیفه ی شما ستاندن "داد" ستم دیدگان و مظلومین از "بیدادگران" است.

آقای دادستان، بگذارید دراینجا نکته ای را یادآور باشم. من دقیق نمی دانم شما چند سال دارید و هنگام انقلاب کجا بودید و چه می کردید، اما بدانید - بقول آقای خمینی - در زمان آن پدر و پسر هم "انتخابات" انجام می شد و کسانی سر از صندوق ها بیرون می آوردند که از فیلتر شاه و درباریان، خان ها و ارتشیان، قدرت بدستان و ملاکان و آخوندهای درباری گذشته باشند. آن روزها روحانیانی که بعد از سقوط نظام شاهی قدرت را به دست گرفتند به ما می گفتند شرکت در انتخابات حرام است و ما را تشویق به هرگونه اخلال در انتخابات می کردند. راستی چه شده که آن اعمال که دیروز واجب شرعی و مباح و مرضی خداوند بود امروز حرام و جنگ با خدا و رسول و قابل پیگرد و مجازات شده است؟ احتمالا می گویید: برای اینکه شاهان پهلوی "ناحق" بودند ولی حکومت ما برحق است. ملاک حق و باطل در دیدگاه شما چیست؟ نظام شاهی در تجاوز به حقوق سیاسی مردم چه می کرد که نظام شیخی نمی کند؟
اگر تاریخ را ورق بزنیم تمام حکومت های جبار و ستمگر خود را "حق" می دانستند. آیا فرعون و نمرود که ادعای خدایی می کردند خود را "ناحق" می دانستند؟ آیا مغول ها و تاتارها و هزاران قبیله ی خونخوار خود را "ناحق" می دانستند؟ آیا استالین و هیتلر، موسیلینی و ناپلئون و آغا محمدخان قاجار و محمدعلی شاه و آن پدر و پسر خود را "ناحق" می دانستند؟ آنها هم مانند آقایان خمینی و خامنه ای خود را "حق" می دانستند. بله آقای دادستان همه ی حکومت ها تا بر سر قدرت نشسته اند خود را حق و مخالفین را ناحق می دانند. پس چرا به مردم این حق را نمیدهید که طبق اصل بیست و دوم قانون اساسی خودتان، عقیده ی خودشان را بیان کنند و بنویسند؟ شما حق ندارید هیچ کس را به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرار دهید.

من اخیرا در سه یادداشت که حتما به سمع و نظر شما رسیده با ارجاع به اسناد غیرقابل انکار اعلام کردم که از اولین روزهای برپایی نظام ولایی، انتخاب ها در ایران از جمله رفراندوم تغییر نظام، انتخابات مجلس خبرگان و رفراندوم قانون اساسی با بداخلاقی ها، تقلب ها و آمارسازی های بسیار صورت گرفت. چرا راه دور برویم در سال ٨٨ شاهد بودیم که کودتای انتخاباتی چگونه صورت گرفت و با رأی مردم حاکمیت چه کرد، و با مردم معترض چه رفتاری داشت. حال جناب آقای دادستان چگونه است که اگر مردم انتخاب های این چنینی را تحریم کنند و بر عقیده خود پافشاری نمایند قابل تعقیب هستند، اما اگر حکومت با تمام وسایل، با پول و پلو مردم را تشویق به شرکت در نمایش انتخابات نماید، کار درست و صحیحی انجام می دهد. شما که وظیفه دارید داد مردم را از بیدادگری های حکومت بگیرید چگونه است که تاکنون برعکس عمل کرده اید؟ مگر نباید شما به عنوان یک قاضی در مسند قضاوت بی طرف باشید و حق مظلوم را از ظالم بستانید؟ آقای دادستان از عاقبت کارتان بترسید، شما در مقابل خدا و خلق مسئولید و باید روزی پاسخگو باشید. شما حتما از سرنوشت دادستانها، ماموران ساواک، قضات دادگاههای نظامی، بازجوها و ... که در نظام شاهی آن چنان جولان می دادند و مردم را به سلابه می کشیدند بی خبر نیستید.
این روزها که حکومت با تمام امکانات عقاید خود را در مورد انتخابات به اطلاع مردم می رساند؛ پس چرا اگر تعدادی از دگراندیشان با نبود هیچ نوع امکاناتی و تنها با چند ورق کاغذ و چند سطر نوشته عقاید خود را بیان کنند تا مردم به قضاوت بنشینند و تصمیم بگیرند، این چنین ناراحت می شوید و تهدید به تعقیب  پیگرد آنها می کنید؟

جناب آقای دادستان دادگاه انقلاب اسلامی تهران، من به عنوان یک شهروند ایرانی وظیفه ی خود می دانم عقیده ام را بگویم و روی آن تبلیغ کنم، بنابراین من رسالت و وظیفه ام را انجام می دهم شما هم به کار و مأموریت خود ادامه دهید. در آخرین نامه نظرم را گفته ام و بازهم تکرار می کنم که:


شرکت در انتخابات فرمایشی و نمایشی تایید همه ی نابسامانی هاست، بیاییم این بار با تجربه گیری از گذشته، انتخابات را به یک تحریم فعال و هدفمند تبدیل کنیم و با اعتراض و عدم حضور پای صندوقهای رأی گیری به حاکمان بفهمانیم ملت ما هنوز سرزنده و فعال، مقاوم و هوشیار است و دیگربار فریب فریبکاران رانخواهد خورد.


والسلام
منبع سایت انقلاب اسلامی 




در همین زمینه



 

۱۳۹۰ بهمن ۳۰, یکشنبه


الف صیاد

روشنفکران مدل 57  و مسئله تحریم انتخابات


امسال سال بت شکنی است و به همین مناسبت  پیام نوروزی ایرانیان با فراخوان " نه به حاکمیت"  شروع میشود.  دوازدهم اسفند ماه  روز مبارکی است. فرصتی طلائی برای نه گفتن،  و اثبات اقتدار ملت بر حکومت.  روز رستن  و رهائی  برای همۀ ایرانیان.  دیر زمانی است که  همگان  درانتظار این صبح امید و  پیروزی روشنایی بر ظلمت بسر میبرند.  مردم آزاده  ازهر تبار ، قومیت ، باور و نحله فکری که باشند، در این نو- روز بر بینی لویاتان ارتجاع و استبداد ، مهار میزنند و این دوالپای خبیث را به زیر میکشند، وجود  مزاحم و نکبت باری که  ، سالها است حسرت نفس کشیدن در فضای آزاد را بر دل مردم این دیار  نهاده  ، و فرصت خود بودن را از آنان سلب کرده است. بزودی این حال و هوای خفقان آور با تنبیه و تحقیر ، دیکتاتوری  برای همیشه به پایان میرسد. در آینده  بسیاری در منطقه  از این روز به یوم النکال تعبیر خواهند نمود.

 اتین دو لابوئتی در سال ۱۵۵۰ میگفت اگر صبحگاهی پس از آنکه از خواب برمیخیزیم، همه به جای "آری" یکصدا، یک "نه" به جبار بگوییم و به جای "تعظیم" به وی،  از او "روی برگردانیم" در طرفةالعینی دیکتاتور به زیر میآید و بدون آنکه قطرەای خون ریخته شود مبارزە برعلیه  ستمکاری به نتیجه میرسد.   آن صبحگاه در روز دوازدهم اسفندماه ، روز رسمی  نه گفتن به دیکتاتور میباشد.  ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بوده اند تا این روز فرا رسد، از تباهکاری سردمداران افسار گسیخته گرفته تا مقاومت نیروهای کارگری، دانشجویی، فعالین حقوق بشر و مردم نهادها، روشنگری روزنامه نگاران و نویسندگان ، انذارهای  نظامیان شرافتمند  و ژرف بینی سیاستمداران وارسته ، همگی نقش و سهم  خود در پیدایش این روز را داشته اند .  در این روز،  صندوقهای رأی گیری بمثابه جامهای زهر آماده پر شدن از پاسخهای زهر آگین مردم بصورت رأی اعتراضی (باطله) برای حاکمیت میباشند. و این مقدمه ای روشن  برای نه گفتن های دیگر و نافرمانی مدنی در مراحل بعدی خواهد بود.  نظری ملی و قاطع مبنی بر طرد حکومتهای جور و دولتهای دست نشانده  و تبهکار  از این مرز و بوم برای همیشه.
جبهۀ دوم خرداد از سالها پیش منتظر این رویداد و ثبت و ضبط قانونمند آن،  از طریق حضور فعال در صحنه و مخالفت قانونی با انتخابات فرمایشی بوده است . بد نیست ابتدا به قسمتی از مقاله آقای علی اصغر حاج سید جوادی روزنامه نگار پیشکسوت در مورد آنانکه از خارج برای داخل نسخه تحریم می پیچند توجه کنیم .آقای حاج سید جوادی از جمله  مینویسد  که :
"شرکت میلیونها مردم ایران در انتخابات خرداد ۱٣٨٨ ریاست جمهوری با وجود شناخت قبلی از استمرار تقلب و تجاوز در صندوق‌های رأی در تاریخ چندین دهساله انتخابات؛ اولین پیام مردم ایران در اراده برای خروج از مدار بسته دین و دولت در نظام استبداد چندین صد ساله ایران بود. به عبارت دیگر مردم ایران با عبور آگاهانه و شجاعانه از نظام ولایت مطلقه فقیه که انقلاب ۱٣۵۷ دولت را در دین مستهلک کرده و قرآن و چماق را در یک کفه نهاده بود؛ خواستار جدائی دین از دولت (بخوانید جدایی دولت، از دین ) و دولت از حکومت از راه آرای خود در انتخابات ریاست جمهوری بودند. هدف این‌‌ گام نخستین به سوی صندوق‌های رأی و خیزش پس از آن بر علیه صندوق‌های دزد زده پیام عمومی مبارزه برای تحقق حقوق مشترک یا آزادی‌های فرامذهبی و فراجنسی و فراعقیدتی بود، این پیام؛ جهانی و عمومی یا اونیورسل است که طنین آنرا این روزها از گلوی مردم روسیه بر علیه تزار جدید پوتین که در سر سودای استبداد استالینی دارد می‌شنویم؛ و همچنین از مردم اسرائیل که فارغ از تجاوز ۶۰ ساله اسرائیل به حق مردم فلسطین اعتراض به دولتی است که در مجلس اسیر ارتجاعی‌ترین قشر پرستندگان و زمین‌خواران صیون هستند. این پیام اگر سبز است و یا سفید و یا سرخ و سیاه پیامی جهانی برای حقوق و ارزش‌های مشترک انسان است. این پیام؛ پیام عبور از مرز تنوعات فکری و منافع فردی و گروهی و خودخواهی‌ها و خودمحوری‌هاست؛ این پیام سنگ اساسی استیفای حقوق و ارزش‌ها و آزادی‌های مشترک و هدف اصلی استقرار حاکمیت مردمی و حکومت مردم‌سالاری است".
  علاوه بر وشنفکران مدل 57 اشخاص وگروههایی  که با انگیزه های مختلف به تحریم انتخابات و واگذاری در بست میدان به حاکمیت  دامن میزنندعبارتند از:
1 - آنهایی که  بدون تجربه و یا کمترین تصوری از شرایط  لازم  برای تقلب سازمان یافته در انتخابات، که درک آن، آنهم در وضعیت دو قطبی بودن حاکمیت چندان مشکل نیست،  واژه تحریم را طوطی وار تکرار و صادقانه فکر میکنند که این روش به زوال حکومت می انجامد.
2 - افراد و گروهها ی کوچک و  تک محوری که بدلیل ضعف ، هیچوقت نه خواسته و نه توانسته اند  درصحنه سیاسی حاضر شوند ، اکنون با سر دادن شعار تحریم در حقیقت کار جدیدی جز هم آوایی با یکدیگر (که البته کار خوبی است) نمیکنند.  بیشتر آنها  از دور دستی بر آتش داشته و دارند . وقتی در فضای اینترنتی به بعضی شان گفته شد ، برنامه شما پس از تحریم و اطمینان یافتن  از عدم مشروعیت  حاکمیت (که لابد تا کنون از آن  بیخبر بوده اید )،  چیست؟ وبرنامه ای را که در سر دارید  ، چرا تا بحال انجام نداده اید و چرا اکنون انجام نمیدهید ؟! پاسخی نداشتند. از آنها ساده تر کسانی که میخواهند با خانه نشینی و خلوت کردن حوزه‌های رأی گیری، از انتخابات مشروعیت زدائی کنند و بقولی استبداد را از رسمیت بیاندازند. معلوم نیست چه کسی در مشروع نبودن حاکمیت و بی پایه بودن انتخاباتش تردید دارد که این هموطنان  میخواهند با قهر نمودن از حقوق خود و ترک تنها راه اعتراض قانونی و ممکن،  آنرا ثابت کنند.؟ از طرف دیگر آیا  امکان جمع کردن سیاهی لشکر و جیره خوارانی که موظف به پر کردن چند حوزه رأی گیری برای فیلم برداری و اجرای شو تلویزیونی باشند  و یا امکان استفاده از فیلمهای  آرشیوی برای دستگاه حکومتی وجود ندارد ؟ 
3 -  مهمترین خطی که به تحریم دامن میزند آنها هستند که منافع مستقیم  یا  منفعت بالقوه ای در بقای حاکمیت دارند . دست اندرکاران قدرت میدانند که با تحریم معترضین و عدم شرکت آنان راحت تر میتوانند از این بحران بگذرند تا بعداً به اختلافات و تسویه حسابهای داخلی و حذف یکدیگر برسند. آنها با شانتاژ خبری تعیین مصادیق مجرمانه تحریم انتخابات و در صدر قرار دادن این نوع اخبار، از طرفی به  گروههای سنتی و جیره خوار طرفدار خود یاد آوری میکنند که در انتخابات شرکت کنند و از طرفی بر اساس آموزه الانسان حریص علی ما منع ، مخالفین خود را بیشتر به تحریم و ترک صحنه  تحریص مینمایند. این خط با کمک گیری از چهره های شناخته شده ای که جنبش سبز با آنها آشناست و داشتن وسایل ارتباطی گسترده در خارج از کشور بخوبی و در این راه ،  پیش رفته و  در  یک جمله از این  جنبش برای رسیدن به هدف خود  سواری میگیرد. 
تحریم ، قهر و خانه نشینی  در روز انتخابات یک نوع بی عملی است که حکومت باطناً خواستار آنست تا  با خوشحالی  آنرا به سکوت،  و تعبیر نمودن  این سکوت به رضایت مردم،  با  فراغ بال به حل وفصل مناقشات باندهای درونی خود  برسر تقسیم غنائم و رانت ها  از ثروت ملی بپردازد و حتی ادعای کسب مشروعیت هم بنماید. ایجاد در گیریهای میدانی نیز، جز  دادن مستمسکی برای  تهاجم و خشونت بیشتر  بدست چماقداران حکومتی ، و تحمل صدمات انسانی و تلف کردن انرژی نیست  ولی بزرگترین خسارت قهر نمودن از انتخابات ، به هدر دادن این  فرصت طلائی است .
جبهه گسترده اصلاحات  دیر زمانی است  که استراتژی حساب شده ای را، برای برهم زدن این بساط کهنه  ، و تبدیل انتخابات فرمایشی   به یک  رفراندم ملی، تدارک دیده است. این جبهه  پس از خود داری از معرفی یا تأیید داوطلب و بیرون کشیدن تمام نیروهای خود از میدان انتخابات مهندسی شده  ، برای اینکه اقدامش حمل به تحریم نشود ،اعلام نمود،  که مردم میدانند با چنین انتخاباتی چگونه برخورد کنند. چگونگی این برخورد  هم که  تشکلها و شخصیتهای مجرب در مورد آن به تفصیل سخن گفته اند،  یک راهبرد همیشگی و برای همه زمانها است. این  روش مبارزه دائم و بی خشونت  این خواهد بود که تا وقتی در انتخابات مکر و ملعنت وجود دارد ، مشارکت فعال و معترضانه ، و پر کردن صندوقهای با آرای اعتراضی( کاملاً باطل شده) که  ابلاغ  سلب مشروعیت به هر رژیم توتالیتر است ، در دستور کارمیباشد.
عوامل حکومت با اطلاع کامل  از استراتژِی فوق در چهار سال گذشته ، به راهکارهایی مانند تجمیع و تعلیق انتخابات و طرح انتصاب رئیس جمهور از سوی مجلس فرمایشی دل بسته و  بدفعات شرائط موجود را درد سر ساز ترین انتخابات و سونامی سال  نامیده 90 و با  گفتن "پناه بر خدا از فتنه ای که فتنه ۸۸ در برابرش تنها یک رزمایش بود!" و  نظائر آن عمق درماندگی خویش را بروز داده اند. ولی چون نداشتن راهی غیر از قانونگرائی یعنی  کاری که مساوی با مرگ سیاسی آنان میباشد برایشان مسلم است ،  همچنان  در کار خود معطل و حیران مانده اند .
  در این مقطع تاریخی لازم است تا  یکبار دیگر از باب فایده، سابقه و خلاصه اظهار نظرهای پیشکسوتان  سیاسی در مورد میزان  تأثیر روش فوق را،  با دقت مرورکنیم و آنها را فصل الخطاب قراردهیم .
  در سال 86 پیش ازانتخابات ، که طبق  معمول بحث‌هائی در مورد مقابله با بازی همیشگی شورای نگهبان ، و خلافکاریهای مختلف حکومت در بین اصلاح طلبان وجود داشت ، راهکاری پیشنهاد شده بود که بعداً « مشارکت فعال و معترضانه در انتخابات» نام گرفت. آن درخواست چنین بوده است:

انتخابات، فرصتی است برای تغییر شرایط بازی
شرکت حداکثری در انتخابات و برگزیدن نمایندگان واقعی مهم ‌ترین راه نجات جامعه از بن‌بستهای سیاسی داخلی و خارجی است. حضور پر رنگ ملت در صحنه سیاست و تصمیم‌گیری، موجب رعب اقتدارگرایان و هراس بیشتر بیگانگان از دست زدن به ‌اقدامات ایذائی و حادثه ‌آفرینی میشود. از دست دادن این فرصت موجب گسترش بیشتر فساد در مدیریّت و سرنوشت کشور خواهد بود. بنابراین سهل‌انگاری و از آن بدتر تحریم انتخابات بمعنی واگذاری عرصه و اعیان مملکت به غیرخودی هاست.
چون شرکت در انتخابات فرمایشی بمثابه ریختن آب به آسیاب حاکمیت اقتدارگراست و شرکت کم رنگ ملت در انتخابات زمینه بهره ‌برداری دشمن خارجی را فراهم میکند چاره کار در این مخمصه، ریختن رأی باطل شده به صندوق رأی در حوزه‌هائی است که قرار است انتخابات در آنها بشکل فرمایشی و تک حزبی برگزار شود. این رویّه میتواند هر انتخاباتی را به چیزی در حد رفراندوم تبدیل نماید. این اقدام که هماهنگی لازم از سوی افراد، نیروها و مطبوعات دلسوز و وفادار به جامعه را میطلبد خط بطلانی بر امیال خودپرستان داخلی و آزمندان خارجی خواهد بود. حال که تنها فقط یک امکان برای ابراز نظر وجود دارد مردم این فرصت را دارند تا در حوزه‌هائی که داوطلبان واجد شرایط وجوددارند با انتخاب نمایندگان واقعی، دموکراسی را در کشور حاکم نمایند و درصورت تحمیل داوطلب غیر مردمی به هر حوزه رأی‌دهندگان با ریختن رأی باطل شده خود به صندوقها، به تمامیت‌خواهان یک نه بزرگ بگویند و اصلاح و یا خلع ید تدریجی آنان از ابزار حکومتی و برگرفتن نقاب دموکراسی از چهره شان را شروع کنند.
گرچه فرصت برای انتخابات پیش ‌رو محدود است ولی داشتن یک برنامه جامع از سوی خیر خواهان و عاقبت اندیشان فرصت توطئه‌های در هم پیچیده از سویخنّاسان را از آنان سلب میکند.
از نیروهای اصیلی که دلباخته قدرت نیستند، انجمنهای غیر دولتی، جوامع دانشگاهی و فرهنگی، نیروهای کارگری، جامعه زنان که تصمیمات و رأیشان بیشترین تأثیر را در انتخابات دارد، بدنه نیروهائی که بنام آنها انواع شرارتها و مظالم بر جامعه و افراد تحمیل میشود و نیز جامعه وبلاگ‌نگاران تقاضا میشود که با قراردادن چنین برنامه‌ای در اولویت کاری خویش و تبلیغ حداکثری از آن ،به ‌استقرار آزادی، استقلال و عدالت واقعی در جامعه و هدایت حکومتگران در جهت قبول و بکارگیری یک  دولت مردُمرای  یاری رسانند. برای همیشه یادمان باشد که تا انتخابات وجود دارد امکان گفتن نه و تغییر دادن شرایط نیز وجود دارد. این تصمیم اگر عمومیّت یابد مقابله با آن برای حاکمیّت اقتدارگرا غیر ممکن است. _______

برداشت سازمانها وشخصیتهای مختلف سیاسی از این درخواست در جبهۀ منتقدین حکومت که  هنوز ارادۀ اصلاح و براه آوردن حاکمیت نزد آنان پا برجا و در عین حال مخالف تحریم انتخابات بودند  بشرح ذیل بود:
- در تاریخ 17 اسفند نهضت آزادی با رویکردی مثبت در اعلامیه ای تحت عنوان «اعتراض به‌انتخابات غير آزاد، مشاركت تنها درحوزه‌هايي كه ‌امكان رقابت موثر وجود دارد» نوشته بودند که:
به مردم عزیز ایران پیشنهاد می‌کند كه به منظور اعتراض به‌انتخابات فرمايشي، تنها در حوزه‌هايي كه ‌امكان رقابت مؤثر وجود داشته باشد به نامزدهايي رای دهند که می‌توانند با پيروي از روش و منش مدرس‌ها، مصدق‌ها، بازرگان‌ها و سحابی‌ها، شجاعانه به دفاع از حق حاکمیت ملی و حاکمیت ملت ایران پرداخته، آزادی مردمان را به مال و مقام ناچیز دنیا نفروشند.»
 لازم به ذکر است که نهضت آزادی در بیانیه قبلی خود قائل به بیهودگی رأی دادن در وضعیت آن روز بودند.

- جبهه مشارکت ایران اسلامی (متشکل از هفده تشکل و حزب سیاسی) ، در مورد انتخابات مجلس هشتم در بیانیه تحلیلی خود پس از دور اوّل انتخابات در تاریخ 29 اسفند 86 آورده‌ بودند که:
جبهه مشاركت ايران اسلامي در ارزيابي شرايط موجود و نتايج انتخابات مجلس هشتم فضاي ژلاتيني و متفاوت از گذشته را مي‌بيند و از عمل سياسي وانتخاباتي مردم رأی ‌دهنده و نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب نوعي رشد يافتگي و بلوغ سياسي را درمي‌يابند و اينكه «حضور معترضانه»‌ مي‌تواند راهبرد جديد براي مواجهه با عرصه تنگ سياسي ايران باشد. از اين رو از همه نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب مي‌خواهد كه با تجميع نيروها در مسيري واحد راه آينده را هموار نمايند. تجربه ‌انتخابات شوراهاي سوم و مجلس هشتم نشان داده ‌است كه تجميع نيروهاي اصلاح‌طلب (به رغم تفاوت‌هاي نگرشي) حضور معترضانه حتی در شرایط سخت را سد شکن و نتیجه بخش میدانند.
آقای عیسی سحر خیز روزنامه نگار در بند  که اینک بر اثر مصدومیت در زندان، به بیمارستان منتقل شده ، در اسفند ماه 86 طی مقاله‌ای از جمله منظور  طرح برون رفت از دور باطل انتخابات مهندسی شده را حفظ آبروی کشور! دانستند. ایشان بعداً نیز تا زمان برگزاری مرحله دوم انتخابات طی سه مقاله با عنوانهای رالي انتخابات در چالش تحريميان پيگير - رالی انتخابات و رقابتها - و چالش عقل و احساس- به‌استدلال‌های طرفداران تحریم انتخابات در مقابل باورمندان به شرکت فعال و معترضانه در آن پرداخته‌اند، ولی در مقاله چالش عقل و احساس در مورد استفاده از راهکار مشارکت فعال و معترضانه در انتخابات، شخصاً آنرا بعنوان سخت‌ترین گزینه پیش روی اصلاح‌طلبان میدانستند.
در اواخر فروردین 87 و با نزدیک شدن زمان برگزاری مرحله دوم انتخابات، معترضین به روند کلی ردّ صلاحیتها برنامه‌های اعتراضی خود را رساتر بیان نمودند از جمله آقای مصطفی تاج‌زاده     درسخنرانی خود در مجمع دانش‌آموختگان ایران اسلامی با روشن بینی تمام از بستر سازی اقتدار گرایان برای سلطۀ نظامیان بر مقدّرات کشور گفته بودند که  :
شعار دولت کودتا این بود: سیاست وحکومت در ایران یعنی اعلیحضرت و دیگر هیچ .... ما اسم استراتژي خود را در زمان يكدست شدن قدرت در داخل كشور«حضور معترضانه» گذاشته‌ايم، يعني براي دفاع از آرمان‌‌هاي مردم فعاليت مي‌كنيم و در انتخابات حاضر مي‌شويم و ضمن دفاع از عقايد خود، به رفتارهاي تماميّت‌خواهانه و غيرقانوني جناح حاكم اعتراض مي‌كنيم و مي‌كوشيم ضمن جلوگيري از نظامي شدن فضا، امكان تداوم سياست‌ورزي در شرايط موجود را حفظ كنيم تا نااميدي مطلق جامعه را فرا‌نگيرد و نگاه به خارج از كشور يا روش‌هاي خشن معطوف نشود. روشن است موفقيت ما در اين زمينه به عملكرداصولگراها نيز بستگي دارد كه چه مقدار غرور و مستي را كنار بگذارند و به شيوه‌اي عقلاني كشور را اداره كنند....
و نیز اینکه:
استراتژي دوم اين است كه ما در هر شرايطي كه به سر مي‌بريم اجازه ندهيم،‌ طرفداران تك صدايي و روش‌هاي استبدادي يك گام جلوتر بيايند. بايد آنان را هر جا كه هستند متوقّف كنيم و سپس در جهت عقب‌نشيني آنان بكوشيم. اين استراتژي احتياج به حضور معترضانه دارد، يعني در زماني كه قدرت از شماانتظار «بله چشم فوري» گفتن دارد، شما در صحنه حاضريد اما مي‌گوييد... نه !

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در گزارش تحلیلی خود از انتخابات مجلس هشتم؛ اعلام نمودند که:
به‌اعتقاد ما، راهبرد كلي متّخذه توسط ائتلاف اصلاح‌طلبان، يعني (مشاركت مشروط و معترضانه)، راهبردی صحيح و اصولي بوده كه‌اقدام عملي متناسب با آن در انتخابات اخير؛ مشاركت فعال در حوزه‌هاي انتخابيّه‌اي كه‌امكان رقابت واقعي و جدي براي اصلاح‌طلبان وجود داشته و پرهيز از مشاركت و مشروعيت بخشي به‌انتخابات در حوزه‌هاي غير رقابتي، در اعتراض به روند جاري بود. همچنين در خصوص انتخابات در حوزه‌هايي كه در آن مشاركت داريم نيز، راهبرد فوق را به مفهوم نشان دادن عكس العمل درخور نسبت به تخلفات انتخاباتي مجريان و ناظران در امر برگزاري انتخابات سالم، حتي تا مرزكناره‌گيري از انتخابات در هر مرحله از آن تلقي مي كنيم. بنابراين ضمن اينكه به عنوان بخشی از ائتلاف اصلاح‌طلبان به سهم خود مسئوليت اقدامات انجام شده را مي‌پذيريم و اين پذيرش را يكي از لوازم شكل گيري و تداوم ائتلاف تلقی مي‌کنیم، همانگونه كه در بيانيه قبلي خود كه پيش از برگزاري مرحله‌اول انتخابات صادر شد، به‌اقتضای شرایط، اجمالاً بيان كرديم، معتقدبوديم كه‌اصلاح‌طلبان در تبعيت از راهبرد اعلام شده خود، ضمن مشاركت جدي در انتخابات 50 كرسي رقابتي، مي بايست از معرفي نامزد در ساير حوزه‌هاي انتخابيه كه حاصلي جز اتلاف توان و تضييع نيرو و روحيه‌اصلاح‌طلبان و سوء استفاده برگزاركنندگان انتخابات غيررقابتي نداشت، خودداري مي‌كردند.
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران ضمن تشكر از رفتار انتخاباتی آگاهانه و هوشمندانه شما كه به تناسب شرايط متفاوت موجود به وقوع پيوست، بهعنوان جمع‌بندي عملكرد اصلاح‌طلبان در انتخابات گذشته و چگونگي استمرار اين فعاليت‌ها در آينده، اعلام مي‌نمايد علي رغم انتقادات موجود به برخي تصميمات تاكتيكي اصلاح‌طلبان در انتخابات اخیر كه در این بیانیه نيز به گوشه‌اي از آن‌ها اشاره شد و در صورت اجتناب از آن‌ها و جایگزین ساختن تاکتیک‌هایی متناسب با راهبرد متخذه، دست‌آوردهاي به مراتب بيشتري نصيب اين جناح مي‌کرد، معتقد است كه حضور در انتخابات اخير بر مبناي راهبرد «مشاركت مشروط و معترضانه» و با حفظ همگرايي و ائتلاف فراگير اكثريت قريب به‌اتفاق اصلاح‌طلبان صورت گرفت، اقدام صحيحي بوده‌است كه مي بايست با رفع نواقص و کاستی‌های آن، مبناي حركت اصلاح‌طلبان در انتخابات آتي قرار گيرد. ما بايد با پيگيري و وفاداري به تمامي اجزاي راهبرد فوق، از جمله؛ ملحوظ داشتن قطعی معیارها و شروط تعیین شده برای مشارکت در انتخابات، راه پر پيچ و خم، صعب و دشوار اصلاحات را ادامه داده و مخاطرات پيش روي كشور و نظام را مرتفع سازيم.____

 آن چه فوقاً ذکر شد حاصل تجربه و تصمیم  شخصیتهای  شناخته شده و با تجربه در امر سیاست و دست اندر کار در امر بر گزاری انتخابات بوده است .اینک که فرصت موعود  فرا رسیده و پیروزی کاملاً در دسترس میباشد، نباید تجربه‌ها و نظریات  گرانقدر وصائب فوق را رها کنیم.

 انتخابات  12 اسفند ماه 1390 با شرایط  زیر بر گزار میشود:
خودی بودن نامزدهای حاضر در انتخابات  از نظر رژیم برای تهیه مجلس یکدست،
متکی بودن همه آنها به ارگانهای مختلف دولتی و حکومت و منابع قدرت در محل،
نظارت و کنترل باندهای رقیب  بر روند انتخابات، (بقول معاون سیاسی استان کهگیلویه بیش از 15 نفر برسر صندوقها هستند)،  که با  احتساب عوامل ستادی در مجموع باید جمعاً بیش از هشتصد هزار نفر دست اندرکار باشند.
از این رو انجام تقلب سازمان یافته  با وجود داوطلبان متعدد در هر حوزه غیر ممکن و دست زدن به کودتا توسط حکومت هم ، برعکس آنچه پس از انتخابات رئیس جمهوری انجام شد ، غیر ضروری و بی حاصل است.(تذکار اینکه در آن انتخابات حکومت یکدست و یکپارچه برای تقلب   میبایست تنها  از نمایندگان مهندس موسوی عبور کند  و در این انتخابات حکومت چند پاره  باید از نمایندگان چند هزار نفر داوطلبان محلی بگذرد تا تقلبی که ذینفع آن هم مورد دعوا است انجام شود شاید تصویر بهتری از غیر ممکن بودن تقلب در حوزه ها و حتی در ستادها را نشان دهد)
 از طرفی میزان آرای مخالفین و جنبش اعتراضی  در این انتخابات با توجه به ریزش مداوم نیروهای طرفدار رژیم باید بیش از هفتاد درصد یعنی رقمی بین سی وپنج تا چهل ملیون رأی باشد. حال اگر همه معترضین در این روز فرخنده با پر کردن صندوقها از رأی کاملاً باطل شده    یکصدا یک نه به دیکتاتور بگویند وی از اریکه قدرت فرو می افتد و  نمایش حاکم بازی  درایران  تمام میشود، ولی در صورت سهل انگاری معترضین، حاکمیت با عبور از بحران  فرصت باز پروری باندهای مورد نیاز  خویش را خواهد یافت .  بنا  براین در روز دوازدهم اسفند  با  حضور فعال و ابراز مخالفت قانونی که ثبت آن از طرف خود رژیم انجام میگیرد (و درغیراینصورت با لغو انتخابات پیروزی بزرگتری را نصیب جنبش اعتراضی مینماید)، سرنوشت خود  را رقم خواهیم زد.
به  اشخاص و گروههایی که با رها کردن خطوط اصلی خود، به خالی کردن میدان پرداخته اند،  یاد آوری مینماید که شما عزیزان  بخوبی میدانید که قهر نمودن از انتخابات  یا تحریم آن هیچ چیزی را تغییر نمیدهد. چون هیچ معیاری غیر از رفراندم رسمی برای اعطا و یا سلب  مشروعیت از یک نظام وجود ندارد، و پیش مقدمه چنین مرحله ای بروز جنگ و یا انقلاب در کشور و مجری آن یک دولت موقت یا یک نهاد بین المللی باید باشد . بعنوان دلیل  بر این مدعا علاوه بر تجربه ملموس در زمان انقلاب ، که شما از جمله کارگزاران آن بوده اید،   در حال حاضر  نمونه های عینی و متنوع آن در منطقه در حال شدن هستند. ولی تحمیل اقتدار ملی،  به رژیم و به هم زدن بساط انتخابات قلابی آن،  طبق نظریه‌های معتبر مذکور در فوق که قاعدتاً باید مرجع شما باشند در هر زمان،  کاری شدنی و نتیجه بخش است . از طرفی حضور معترضانه در انتخابات  که باید  بعنوان  یک روند در کشور نهادینه  شود از جنگ و انقلاب و تلف کردن چند نسل دیگر  جلوگیری نموده  و  یک روش اصلاح و تعلیه دائمی در تمام امور را پی ریزی مینماید که بکار رانت خواران و سیاستمداران  خوش نشین نمیخورد. این روشی است که  در نتیجه آن شورای نگهبان و هر گونه سیستم کنترل از موضع بالا،  بلاموضوع ، حکومت نظامی منتفی و سیطره عقلانیت و قانون گرایی بر کشورآغاز میشود.
خدمت فعالین ملی مذهبی و نیزهموطنان متمایل به اصول گرائی: اگر شما هم دموکراسی  را یک امر وارداتی میدانید بعنوان یک مقدمه کوتاه ابتدا  مطلبی با عنوان امان از دموکراسی را در   این لینک را   ملاحظه   و چنانچه موافقتی کلی  با آن داشتید ، به مقاله  "دموکراسی در ایران فردا"   در  این لینک +   که از دیدگاه توحید  و نه با عینک تولیت ، به این مطلب پرداخته مراجعه فرمایید.  این نوشته مدعیست که  استقلال ، پیشرفت واستقرار حکومتی ملی ، و بدون تنش ، تنها درصورت رعایت اصل تسلیط که نافی ولایت است و برگشت حاکمیت مردم به خودشان ،  بدون نیاز به  تحزّب و انتخابات بشکل پاپولیستی آن ( میزان قراردادن آرای  بدون  صلاحیت واشراف و عدم امکان مسئولیت  پذیری رأی دهنده) که کلاً طبق نص مردودند ، ممکن میباشد.
 علت مخالفت نوشته فوق  با این دو عنصر تابو شدۀ  دموکراسی اینستکه حزب سیاسی و انتخابات صندوقی هر دو مولد قدرتند و قدرت سیاسی بطور قطع عامل تضییع کرامت انسانی وحقوق بشر و مقدمه‌ فسادهای کلان در جوامع سیاسی  در همه جای دنیا ، با تابلو دموکراسی بوده است.  تا آنجا که بقول استاد شفیعی کدکنی، " آخرین برگ سفرنامه باران اینست، که زمین چرکین است ". در مقاله یاد شده روش  پیشنهادی  برای ارتقای دموکراسی بی آنکه  کمترین خدشه ای به اصول زیر بنایی وارد کند، سیستمی است  متعالی،  پویا، متکی به خرد  انسانها  ( بعنوان خلائف و نه خلق انقلابی )  ، که دیر یا زود در ایران حاکم خواهد شد. 

 باز نویسی شده در تاریخ 30 بهمن


انتشار این نوشته به هرشکل قدمی در راه بر قراری دموکراسی و موجب سپاسگزاری است


درباره من

در دموکراسی، پیش فرضهایی مانند لزوم، احزاب سیاسی ،انتخابات و سازه هایی،که بدلیل قدرت زا بودن به زورمحوران امکان میدهد تا مصالح ملت و کشور خود را فدای منافع خود بنمایند با اهداف دموکراسی در تضاد هستند. توضیح این تابوها و راه برون رفت از بن بستهای موجود در دستور کار این وبلاگ است