۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

اعتصاب زندانیان در نوشته ای از ف. م. سخن



"خبر تکان دهنده است. ۱۲ نفر از زندانيان سياسی در زندان اوين به عنوان اعتراض به کشته شدن دو تن از زندانيان سياسی، هاله سحابی و هدی صابر، دست به اعتصاب غذا زده اند! هنوز نمی دانم کم و کيف اين اعتصاب چگونه است و اعتصاب کنندگان، جز يک اعتراض عمومی، در انديشه رسيدن به کدام هدف و يا اهداف مشخص هستند؛ اما اکنون آنچه مهم است اين است که خود اين اعتصاب با توجه به شرايط موجود بسيار نگران کننده است و در بطن خود می تواند به فاجعه های ديگر منجر شود. حاکميت نشان داده است که نه گوش شنوايی دارد و نه برای جان و آبرو و حيثيت انسانها و حرمت مال و جان شهروندانش ارزش و احترامی قايل است. شايد هم، چنان که گفته می شود، برنامه ای برای نابودی فيزيکی مخالفان سر سخت و استوارش تدارک ديده و حداقل از حذف نهايی فيزيکی شماری از مخالفان سرشناس استقبال کند. اما در داخل هم بايد کاری کرد. فکر می کنم اين بار به جای تقاضای يک طرفه شکستن اعتصاب از زندانيان بی پناه، کسانی از شخصيت های سياسی و مدنی شناخته شده خود در حمايت از زندانيان دست به اعتصاب غذا بزنند. گرچه شايد از عزيزی چون خاتمی نمی توان چنين انتظاری داشت، اما ديگران چطور؟ نمی خواهم از راه دور غيرمسئولانه حرف بزنم اما راستی تا کی بايد تن بر هر نوع خفت و شکست داد؟ روشن است تا ابتکار عمل نباشد و منفعلانه حرکت کنيم، کار پيش نمی رود. عبرت آموز است که هنوز هم خيابانی در قلب تهران و در جوار سفارت انگليس به نام «بابی ساندز» ايرلندی است که ربطی هم به ما و مردم ما ندارد. چرا هدی صابر بابی ساندز ما نباشد؟ در دعوا نان و حلوا تقسيم نمی کنند. در برابر حاکميت مهار گسيخته و مطلق العنان چه بايد کرد؟ حتی متأسفانه دوستان مسلمان ما نام حرکت اعتراضی اعتصاب غذای خود را «روزه سياسی» می گذارند. اين اصطلاح چه محتوا و بار دينی و يا سياسی دارد؟ از صبح تا غروب از غذا و نوشيدنی ها امساک کردن و غروب افطار کردن؟ روشن است که چنين عنوانی (مانند نماز وحدت) و چنين اقدام لطيفی نه محتوای دينی و شرعی دارد و نه بار سياسی مؤثری با خود حمل می کند. در نتيجه نه به سود دين است و نه به سود سياست و مبارزه. اعتصاب غذا به عنوان يک اقدام اعتراضی و سياسی معنا و فرجام و هدف خاص خود را دارد که با دستکاری در مفاهيم و جعل عناوين ديگر حاصل نمی شود و در واقع چنين اعمالی لوث کردن و دستمالی ارزش هاست که بايد از آن اجتناب کرد." «حسن يوسفی اشکوری، جرس»
حقيقتا دشوار است در اين باب نوشتن چه تا خود دستی بر آتش نداشته باشی، محال است درد سوختن را حس کنی. اما، مگر جز اين است که اهل قلم و انديشه با کلام و کلمه به عمل می رسند و درست و نادرست را از هم تفکيک می کنند. پس ايرادی نخواهد داشت اگر در مقابل از جان گذشتگی دوازده قهرمانِ عرصه ی انديشه چند کلمه ای بنويسيم شايد راهی برای پايان پيروزمندانه ی اعتصاب غذای اين عزيزان پيدا شود.
نخست، وضعيت جامعه ايران و نگاه اکثريت مردم به رويدادهای سياسی ست. حقيقت اين است که مردم عادی به آن چه در زندان ها می گذرد بی توجه اند. از مردان سياست ايران نيز انتظار هيچ کاری جز ابراز تاسف و بحث و جدل بر سر کلمات اعتصاب غذا و روزه سياسی نمی رود. اين که آقای اشکوری می گويند در داخل بايد کاری کرد، و شخصيتی چون آقای خاتمی را هم از ميان گزينه های داخلی حذف می کنند، سخنی ست که بارِ سنگين ترديد و دودلی در آن ديده می شود و اين بی دليل نيست؛ ايشان به درستی می گويند: "حاکميت نشان داده است که نه گوش شنوايی دارد و نه برای جان و آبرو و حيثيت انسانها و حرمت مال و جان شهروندانش ارزش و احترامی قايل است. شايد هم، چنان که گفته می شود، برنامه ای برای نابودی فيزيکی مخالفان سر سخت و استوارش تدارک ديده و حداقل از حذف نهايی فيزيکی شماری از مخالفان سرشناس استقبال کند...". در چنين وضعيتی طبيعی ست که کم تر کسی در "داخل" به عملی چنين پر هزينه رغبت پيدا می کند.
اما زندانيان سر افراز ما با اين همه مصيبت چه بايد بکنند؟ آيا سکوت و عدم توجه مردم نشانه ی بی حاصل بودن اسارت زندانيان ماست؟ به اعتقاد من خير. همين که زندانيان سرافراز ما، از جان و مال خود گذشته و گوهر پُر بهای آزادی را در گندابِ اسارتگاه ها جست و جو می کنند، ارزشی ست که امروز هم نه، فردا يقينا قدر شناخته خواهد شد. در تاريخ معاصر، نمونه ی زندانيان سياسی بيست و پنج ساله ی دوران شاه را داريم. زمانی که عباس حجری، محمدعلی عمويی، رضا شلتوکی، تقی کی منش از اعضای سازمان افسری حزب توده ايران بيست و پنج سال در زندان ماندند ولی از امضای عفونامه خودداری کردند، جامعه ی ايران نه تنها از آن ها خبر نداشت، بل که اصولا چيزی به نام سياست برای مردم بی اهميت بود. اگر امروز وسايل ارتباط جمعی و رسانه های اينترنتی خبر زندانيان سياسی را حداقل به کسانی که به اينترنت دست‌رسی دارند منتقل می کنند، در آن روزگار کم ترين اطلاعی از اين زندانيان به بيرون درز نمی کرد. اگر امروز در اثر تبه کاری های آشکار حکومت اسلامی، اميدی به تغيير و دگرگونی هست، در آن روزگار به خاطر رفاه روزافزون مردم، کم ترين اميد و دورنمايی برای تغيير نظام سياسی ايران وجود نداشت و چيزی که به ذهن هيچ کس، حتی خوش‌بين‌ترين تحول‌خواهانِ دوران نمی رسيد، تغيير رژيم سلطنتی ايران بود.
با اين وجود زندانيان سياسی بيست و پنج سال با افتخار و سرافرازی در زندان ماندند، و با ماندن شان مقاومت و پايداری در مقابل استبداد را تبديل به آموزه و چراغ راه کردند. نه مردم در آن دوران می دانستند که اينان کيستند، نه برای آزادی آنان جز معدودی فعال سياسی در خارج از کشور کسی تلاش و فعاليتی می کرد. اينان در آن زمان زنده‌به‌گورانی بودند که هيچ کس از وجودشان خبر نداشت.
و اکنون مردانِ سر افرازِ آزادانديش و استبدادستيزِ ملی-مذهبی ما در زندان اند و برای آگاه کردن مردم از فجايعی که در آن جا می گذرد دست به اعتصاب غذای نامحدود زده اند. اعتصاب غذايی که می تواند آسيب جدی به جسم و جان آن ها وارد کند و يا حتی منجر به مرگ شان شود.
به اين زندانيان سرافراز می گوييم کسانی که بايد پيام شما را بشنوند، شنيدند. کسانی که بايد عملی انجام بدهند، دادند. ادامه ی اعتصاب غذا، به تعداد شنوندگان و فعالان اضافه نخواهد کرد. ظرفیّت جامعه ی ما همين است. شما بايد باشيد، تا راه آزادی و ستيزِ با استبداد را در آينده به مردم نشان دهيد. اعتصاب شما، نوری افکند بر قسمتی از اين راه تاريک. برای ادامه ی راه، وجود شما لازم است.
اين سخنان را به عنوان يک ايرانی از هفتاد ميليون ايرانی می زنم. اگر به راستی برای شناساندنِ قساوتِ قلبِ عمله ی استبداد راهی جز به خطر انداختن جان باقی نمانده است، من نيز نه با اعتصاب غذا، که به شيوه ای ديگر چنين خواهم کرد، ولی کماکان باور دارم به قدرت کلمه و اين که برای گفتن و نوشتن بايد بود و باقی ماند. تا نظر زندانيان سرافراز ما چه باشد....

۱۳۹۰ تیر ۱, چهارشنبه

پیش بسوی اصلاح رفراندوم سال 58



اصلاح و یا لغو رفراندوم سال 58  !؟
گیرم که میزنی، گیرم که میکشی ، با چهل ملیون رأی باطلی! چه میکنی؟


ابطال رفراندمی  که در سال 58 انجام شد در یک مرجع قضائی مستقل کاملاَ محتمل است و چون مرجعی که خارج از نفوذ حکومت و با ضمانت اجرائی باشد, وجود ندارد این کار ظاهراً عملی نیست ولی اگر کمی توجه کنیم مرجع بزرگتری وجود دارد که حکومت  بدان محتاج و نا گزیر از مراجعه به آن میباشد و آن صحنۀ انتخابات در کشور است .  جبهه‌های متخاصم درون حاکمیت برای شکست خودیهای سابق هم که باشد اینک سخت بدان نیاز دارند و خواهیم دید که از این ببعد  هر دو گروه بطور جدّی خواهان جلوگیری از تقلب در آن (بنفع گروه مخالف خود) میباشند.
صرفنظر از در گیری باندهای تبهکار حاکمیّت باهم , یا توافقشان بر سر تقسیم غنائم , جبهۀ اصلاحات و جنبش سبز نباید فرصت انتخابات را برای تبدیل آن به رفراندم لغو ولایت فقیه از دست بدهند .
تقلّب در انتخابات مجلس نمیتواند با همان ساز و کار و به گستردگی تقلّب درانتخاب رئیس جمهوری انجام گیرد . در هر حوزه مدعیّان متعدّد و در پای هر صندوق معمولاً نظّارو طرفدارانی از آنها وجود دارند که حتّی اگرفرضاً همگی از یک خط فکری باشند باز هم انجام تقلّب سازمان یافته در آن میسّر نیست مگر آنکه حاکمیّت برای هر حوزه لیست واجدین شرایط یک نفره! اعلام ومسابقه یک نفره بر گزار کند. مضافاً آنکه تمام  جناحها  از جمله جنبش سبز با راهکار تبدیل انتخابات به رفراندم ملّی، دیگر نیازی به چانه زنی برای تعامل با دستگاههای اجرائی و نظارتی در معرفی داوطلبین مورد نظر خود ندارند چون اگر  به احتمال بسیار کم بنا بر قانونگرائی شد  ولی نام نماینده اصلح آنها در لیست انتخاباتی هر حوزه نباشد، بستگی به وزن سیاسی که دارند میتوانند از گزینۀ پر کردن صندوقها با رأی باطله و نثار ملیونها پیام شفاف به آمرین و عاملین خیانت به میثاق ملّی، استفاده نمایند.
 اصل موضوع و توافقی که مبتوان برآن تکیه کرد  تبدیل انتخابت به رفراندم  لغو همه پرسی سال 58 برای عبور از بحران استبداد ولایت فقیه وپنبه کردن رشته های سی ساله آن از طریق مشارکت  و ریختن رأی باطل شده به صندوق رأی در حوزه‌هائیست که قرار است انتخابات فرمایشی بر گزار شود کاری بسیار اساسی تر از دل نگرانی برای انتخاب مجلس نمایشی و فرمایشی است.

·       با این کار استفاده ابزاری  از انتخابات و ساز و کار شورای نگهبان برای انتخابات چند مرحله‌ای  را از دست حکومت خارج میکنیم.
·       هر رأی باطله در انتخابات  یک نه بزرگ به ولایت فقیه است.
·       رأی ؛ رأی ماست هر طور که به مصلحت خودمان بود از آن استفاده میکنیم.


یادمان باشد که تحریم انتخابات به معنی گذشتن از حق خود و واگذاری عرصه و اعیان مملکت به حاکمیّت غیر خودی هاست

تکثیر و پخش این پیام زمینه استحکام جنبش سبز و اصلاحات را تقویت میکند .  برای اطلاع از سابقه کار به (این جا +) مراجعه فرمائید.



     

۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه

سانسورچی خارجی


 مشکل سبز ها با اَبَر سانسوری
در بعضی سایتهای مدعی آزادی خواهی و یا طرفداری از جنبش های ملّی و شبکه‌های اجتماعی که ظاهراً در منطقۀ سانسور هم نیستند، نمیشود از مطالبی که با بنیان استبداد بطور اعم مخالفت داشته و برای ریشه کنی آن کوشش نماید گفتگو نمود . البته  انتفاد و طرح مفاسد  نظام و نظامهای استبدادی در این گونه رسانه‌ها نه تنها مجاز است بلکه مورد استقبال آنان نیز واقع میشود چون اینها, مطالب و یا اخباری تنش زا در جوامع مورد بحث هستند و آنان که بحران زی هستند سخت به آن نیاز دارند. شاخصه اصلی این سایتها وابستگی و کار گزاری رسمی آنها برای منافع دیگران و بر علیه منافع ملّی کشورهای تحت سلطه است که در این مورد مشکل چندانی نیست چون رنگ رخساره خبر میدهد از سرّ ضمیر ولی مشکل بزرگترشتر مرغهائی هستند که زیادی و بیخودی آزادند. می فرمائید چرا بی خودی ؟ چون با ظاهری عفیف  و بیانی جذاب آنهم با آرایه های دموکراسی و قانونگرائی تنها به طرح و پخش مطالب و گزارشات بهداشتی شده و وقت گیر و یا تفریحی میپردازند و با دقّت و توان هر چه بیشتر  به استهلاک بنیه  و وقت مبارزین سیاسی و ملتهای در بند و تحت ستم مشغولند.
لیست پنهان سانسور و خط قرمزهائی که تا کنون و در عمل از آنها مشاهده شده بدین قرارند
1.    طرح اندیشه‌های واقع گرایان سیاسی اعمّ از ملّی مذهبیها، جامعه گرایان واحیاناً بعضی ازطیفهای چپ سیاسی .
2.    نقد اصلاحی روشهای دموکراسی برای متابعت وسیله  ازهدف در جهت رفع نقص و نهادینه سازی روح دموکرسی خواهی در جوامع,
3.    بحث درمورد ضرورت تعامل و تعادل آزادی, با اختیار ومسئولیتها؛
4.    چیستی و چرائی انتخابات و استفاده بهینه  و ساختار شکنانه از آن,
5.    شکنندگی ساختاری دموکراسی  به لحاظ روشها و نقش استبداد پنهان در مهار قدرت و بکار گیری آن در دموکراسی.
6.    نیّت خوانی از نظام سلطه و راهکارهای قطع رشته‌های نفوذی آن.
منظور از پرداختن به این موضوع در خواستی است بدین مضمون که اگر سایتها و شبکه‌های مستقل ایرانی که امکانات فنّی دارند بتوانند فعالیّت خود را گسترش داده و با بیانیّه‌ ای هماهنگ خود را رسماَ از صف آنها جدا نمایند قدم مهمی در راه لغو انحصار استصوابی اطلاعات و اخبار برداشته‌اند. این کار کمک بزرگی به جنبش فراگیر آزادی خواهان در ایران مینماید. مهم نیست که این رسانه‌ها به کدام جناح و خط فکری معتقد و یا وابسته باشند کافیست که با خود و همکاران خویش صادق  و یک زبان باشند برای مثال تکثر رسانه‌های سبز بجای ایجاد وحدت در صف مبارزین به سر در گمی در مورد اهداف و قدمهای بعدی جنبش منتهی شده و هر کدام از آنها که در زمان خود نیز ناهماهنگ بودند خواستهای بخشی از اصلاح طلبان را نمایندگی میکنند مضافاَ اینکه سبزهای جلبکی هم وارد عرصه شده و فضا را آلوده مینمایند توافق بر سر اصول مشترک و فعالیتی که در مرحله گذار خللی در انسجام صف مبارزین ایجاد نکند حتی با طرح شفاف دیدگاههای هر گروه تنها بنام خود, به این آشفته بازار سیاست پایان خواهد داد چه بهتر که ضمن برقراری  گفتگوی سازنده و یافتن نقطه نظر های مشترک فعلاَ بر وجوه افتراق خویش پای نفشارند . مطمئن باشند که تاریخ به عقب باز نمیگردد.  گفتمانها اگر اصولی و شفاف باشند جذابیتی خواهد داشت که  راه را بر راهزنان وقت و توان ملی ما میبندند.


۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

مخرب تر از استکس نت


ویروسی بمراتب خطر ناک تر از استکس نت
در ابتدای انقلاب  در سال 57 ویروسی  به مراتب خطرناک تر ومخرّب تر ازکرم استکس نت با کدهای توجیهی برای مجاز شمردن دروغ و نیرنگ و گذر از خطوط قرمز دین ، انسایّت و شرافت وارد نظام شده و اکنون تمام اعضا و جوارح آنرا مانند یک سرطان پیش رفته فرا گرفته است. هر روزی که بر عمر حکومت افزده میشد عنصر تخریبی فوق قوی تر و بی پروا تر از روز پیش عمل میکرد ودر همه جا ریشه میدوانید.  فرایند این خرابکاری موجوداتی نظیر احمدی نژاد بودند که سرتاپای رژیم مملو از آنها شده است. اوج دروغگوئی و وقاحت در وجود رئیس جمهور مستقر و حامیان او از ابتدا  مثل روز روشن بود و برای دیدن آنها هیچ نیازی به بصیرت و تجزیه و تحلیل علمی نبود . نگاهی به پدیده باند احمدی نژاد و پروژه تخریبی او که با موفقیت کامل اجرا شده عمق فاجعه را بخوبی بیان میکند. از زمانی که نطفه سیاسی او بسته شد در دامان شاخص ترین دشمن آقای خمینی پرورش یافت و با معاضدت و راهنمائی نا پیدایان (اجنّه) با سرقت در آمدهای سوآپ نفت و  شهرداری تهران و پس از آن بودجه کل کشور، توانست با همدلی بالاترین عناصر ذینفوذ در کشورکه امرزه برای تبرئه خود او را جن باز  میخوانند  ، وایجاد اختلاف بین تمام کار بدستان نظام، تخریبها و خسارات غیر قابل برآورد و تصوری را  به کلّ سیستم حکومتی و کشور وارد کند. مداحان و مشوقین احمدی نژاد در طول ده دوازده سال گذشته حتی اگر خود را دیوانه بنامند و طوق جن زدگی برگردن خویش نهند حاضر نیستند به بیخردی و بلاهت خوش اعتراف نموده و کار را در هر زمینه به خبرگان امور بسپارند .
در این که این حکومت و بخصوص دولت گماشته آن  به مصداق الجنس مع الجنس یمینوا  استعداد خارق العاه‌ی برای کشف و استخدام فاسد ترین عناصر را دارند شکی نیست مگر اینکه غفلتاً اشخاص فرهیخته‌ای از فیلتر خودیها، بی خودی  گذر کنند که حاکمیّت قدر قدرت با جدیت و مساعی بلیغ از طریق پرونده سازی امنیتی یا قضائی یا حصر و ترور این اشتباه خود را جبران و تا آنجا که بتواند نابودشان می کند. نیروی محرکه این سیستم همان دروغگوئی و پر روئیِ تکاثر محور است که اراذل و اوباش، خود پرردۀ این دست‌اند و به بالاترین مقامات هم رسیده‌اند. طبق تجربه و اصول مسلّم چیزی نمیتواند جلو این موجوات را بگیرد چون این خصلتها جزء طبیعت و ذاتیّات  آنها شده و همین طور که تا کنون نیز شاهد بوده‌‌ایم و امروزه به عینه در بیشتر کشورهای منطقه می بینیم  امراضی صعب وغیر قابل علاج اند و مبتلایان به خود را  مگر با رسیدن اجلشان  تنها نمیگذارند.
اگر درخسارات و فرصت‌سوزی‌های اقتصادی ناشی از عملکرد  کرم استاکس نت رژیم که اکنون به شکل دولت احمدی ‌نژاد متجلّی شده شک دارید ،  ذیلاً گزارش آماری مستندی را که مربط به زمان  پیش از خرداد 88  و طرح تحمیل یارانه‌ها به  طبقات محروم بوده و توسط  کارشناسان ارشد مهندسی و عمران نوشته شده است ملاحظه فرمائید.

 
آیا می‌دانید که اگر شخصی 200 سال عمر کند و هر ماه ده میلیون تومان خرج کند، در طی دویست سال به 24 میلیارد تومان نیاز خواهد داشت؟  و دولت  احمدی ‌نژاد 340000 میلیارد تومان را از درآمد های نفتی بر باد داده است (بانک مرکزی – وزارت نفت – روزنامه سرمایه 17/12/87
      آیا می‌دانید که در طول تاریخ 4000 ساله ایران هیچوقت این ثروت برای ایران بوجود نیامده بود؟

آیا می‌دانید که در جنگ 8 ساله؛ سالانه بطور متوسط 125 میلیارد دلار خسارت به کشور وارد شد، اما عملکرد احمدی‌نژاد باعث شد سالانه 188 میلیارد دلار خسارت به کشور زده شود؟ (جدول متن ثروت های ملی بر باد رفته در مطالب عملکرد اقتصادی)
        آیا می‌دانید خسارت دولت احمدی‌نژاد در اقتصاد، حدود 75 درصد جنگ 8 ساله با صدام بوده و خسارت های اجتماعی، علمی و معنوی و فرهنگی و سیاسی آن قابل محاسبه نیست؟ (جدول متن ثروت های ملی بر باد رفته در همین مطالب عملکرد اقتصادی)
        آیا میدانید که دولت احمدی‌نژاد گاز را از کشور ترکمنستان 350 دلار در هر هزار متر مکعب می خرد و به ترکیه 200 دلار می فروشد؟ و آیا می‌دانید که پیشنهاد ترکمنستان 140 دلار بود، اما پس از طولانی شدن مذاکرات، نهایتاً قرارداد 350دلاری منعقد شد؟ (روزنامه سرمایه 14/10/87)       
آیا می‌دانید که 44 درصد درآمد های نفت، گاز و پتروشیمی کشور در پس از انقلاب، در طی دوره 4 ساله ریاست جمهوری احمدی‌نژاد اتفاق افتاده است؟ (وزارت نفت – بانک مرکزی – روزنامه سرمایه 17/02 و 06/03/88)

       
آیا می‌دانید که خسارت اقتصادی احمدی‌نژاد آنقدر زیاد است که به هر خانواده ایرانی بیش از 5/1 کیلوگرم طلا می رسید؟ (مقاله فرصت سوزی ها و خسارات اقتصادی احمدی‌نژاد)

       
آیا می‌دانید که ساخت پالایشگاه های نفت در دولت احمدی‌نژاد، سالانه 5/1 درصد پیشرفت داشته و با این حساب 67 سال طول می کشد تا ساخته شوند؟(روزنامه سرمایه 14/02/88)

       
آیا می‌دانید که مهندس میر حسین موسوی در زمان جنگ از محل صرفه جویی برنج یارانه ای، پالایشگاه آبادان را در در طی 98 روز به بهره برداری رساند؟(سایت کلمه)

آیا می‌دانید که دارندگان سهام عدالت بابت قسط های دو سال  86 و 87 حدود 200 هزار تومان به دولت بدهکارند، اما دولت برای جمع آوری رای، 80 هزار تومان سود آنها را پرداخت می کند و پس از به قدرت رسیدن، اقساط را دریافت خواهد کرد؟(روزنامه سرمایه یکی از شماره های اردیبهشت)      
 آیا می‌دانید به علت اینکه شرکت های زیان ده را به شرکت های سهام عدالت داده اند، سهام عدالت فاقد سود بوده، اما دولت برای عوامفریبی سودی پرداخت می کند؟(روزنامه سرمایه یکی از شماره های اردیبهشت)

       
آیا می‌دانید که در بازارهای خرید و فروش سهام، سهام عدالت پانصد هزار تومانی را حتی به 500 تومان نمی خرند؟(بروید امتحان کنید)

       
آیا می‌دانید که گرانی لجام گسیخته در جامعه، که نتیجه سیاست های اقتصادی احمدی‌نژاد است باعث شده، ارزش حقوق 700 هزار تومانی امروز مانند حقوق 200 هزار تومانی سال 84 باشد؟

       
آیا می‌دانید طبق آمار بانک جهانی، فساد در دستگاههای دولتی ایران در طی 4 سال دولت احمدی‌نژاد 65 رتبه اضافه شده و به 141 در بین 194 کشور دنیا رسیده است؟(صندوق بین المللی پولروزنامه سرمایه 06/02/88)      
  آیا می‌دانید که  اعتبار گذرنامه ایرانی در بین 194 کشور جهان به رتبه 193 رسیده و فقط یک کشور وضع بدتری نسبت به ما دارد؟(صندوق بین المللی پول – روزنامه سرمایه 06/02/88)       
 آیا می‌دانید عملکرد احمدی‌نژاد در بانک های کشور، آنها را به پرتگاه ورشکستگی کشانده و آیا می‌دانید که ورشکستگی بانکها در هر کشوری از خطر جنگ بالاتر است؟ (دنیای اقتصاد 03/12/87 و روزنامه سرمایه 06/02/88)

       
آیا می‌دانید که امارات و قطر از میدان های گازی مشترک سالانه بیش از 12 هزار میلیارد تومان گاز بیشتر برداشت می کنند و عدم سرمایه گذاری ایران در دولت نهم منجر به این شده که همسایگان شمالی و جنوبی منابع و ثروت مردم ایران را به یغما ببرند و همچنین اهمیت این موضوع کمتر از واگذاری خاک ایران به بیگانگان نیست؟ (وزارت نفت – روزنامه سرمایه 21/02 و 10/02/88)

آیا می‌دانید عملکرد تنش زای سیاست خارجی احمدی‌نژاد باعث شده 
1-    کالاهای وارداتی 42 هزار میلیارد تومان گران خریداری شود
.
2 تحریمهای بین المللی امکان تکمیل طرح های نفت و گاز و پتروشیمی و سایر صنایع را غیر ممکن می سازد .

3 باجهای فراوانی در نفت و گاز و انرژی اتمی و حتی در زمینه حقوق ایران در دریای خزر به روسیه داده شود .

4- امکان انتخاب ایران برای عقد قرارداد با شرکت های معتبر و مهم نفت و گاز دنیا از دست برود و بجای آن شرکت های دست چندم چینی و روسی و حتی ویتنامی و اندونزیایی با تکنولوژی عقب افتاده جایگزین آنها شود.

 
5- طرح ها و کارخانه های جدید ایجاد نشود و مسیر رشد و توسعه کشور بسته شود
.
6-  صدها فرصت ثروت و درآمد و میلیون ها شغل از دست برود؟
(
بانک مرکزی – بانک جهانی – روزنامه سرمایه 02/03/88)

       
آیا می‌دانید سیاست خارجی احمدی‌نژاد با کشور هایی در ارتباط است (جزایر قمر) که دولت آنها حتی پول بلیط هواپیما ندارد و با خرج ایران به کشور ما می آیند؟
آیا می‌دانید احمدی‌نژاد در سفر به کنیا (کشور آفریقایی) پیشنهاد داده که ایران حاضر است نفت را با 30 درصد تخفیف بفروشد؟ (اکو نومیست شماره های مربوط به اسفند ماه 87)

آیا می‌دانید یک رئیس جمهور در دنیا به عنوان دکور و نماد یک ملت و کشور مطرح است و لحن صحبت و برخوردهای آقای احمدی‌نژاد باعث شده نگاه جهانی به ایران، یک نگاه منفی و نامناسب باشد؟

       
آیا می‌دانید که بسیاری از کارخانه هایی که احمدی ‌نژاد در دو سال اول ریاست جمهوری خود افتتاح کرد بین 63 تا 95 درصد آنها در زمان خاتمی ساخته شده بودند؟ (روزنامه سرمایه 29/02/88)       
 آیا می‌دانید پروژه ماهواره ایرانی امید در دولت های قبلی شروع شده بود و عمده کار آن را دولت خاتمی انجام داده بود؟

       
آیا می‌دانید که تعدادی از پروژه ها و طرح ها و کارخانه ها در زمان خاتمی به بهره برداری رسیده و آن زمان افتتاح شده بود ، اما وزرای احمدی‌نژاد دوباره آنها را افتتاح می کنند؟ (روزنامه سرمایه 29/02/88)      
  آیا می‌دانید که دولت احمدی‌نژاد شروع حفاری و ساخت تونل البرز را در راه آهن اصفهان – شیراز  با نشان دادن تونل دیگری، به عنوان اتمام و بهره برداری به ملت گزارش داد و ملت را فریفت؟ (اعتماد 10/02/88)       
 آیا می‌دانید که صدا و سیما عملکرد کوچک احمدی‌نژاد را بسیار بزرگ جلوه داده و بارها برای آن تبلیغ راه می اندازد، اما عملکرد دولت خاتمی را گزارش نمی کرد؟
       آیا می‌دانید که در دولت خاتمی راه آهن بافقمشهد  به طول 1000 کیلومتر سه ساله ساخته شد، اما در دولت احمدی‌نژاد سالانه کمتر از 50 کیلومتر راه آهن ساخته شده است؟ (اعتماد 10/02/88)

آیا می‌دانید هزاران میلیارد تومان از درآمد های نفتی به خزانه واریز نشده و مشخص نیست که چه شده است؟ (روزنامه سرمایه 01/02/88 و دیوان محاسبات)
       آیا می‌دانید که برای صادرات میوه ایران، هواپیمایی عوارض سنگینی می گیرد، اما برای واردات میوه عوارض پایین؛ و نتیجه این امر آن شده که میوه های خارجی باعث ورشکستگی باغداران و کشاورزان شود؟ (روزنامه سرمایه 14/02 و 29/01/88)
        آیا می‌دانید که در دولت خاتمی ایران به خودکفایی گندم رسید اما با سیاست های دولت احمدی‌نژاد، سال 1387 با 5 میلیون تن واردات یکی از بزرگترین وارد کنندگان گندم جهان شده ایم؟ (روزنامه سرمایه 14/02 و 29/01/88)

آیا می‌دانید که در دولت احمدی‌نژاد در طی حدوداً چهار سال فقط 2100 واحد مسکن مهر ساخته شده (یعنی سالانه 525 واحد) و با این روند برای رفع مشکل مسکن مردم و جوانان بیش از ده هزار سال زمان لازم است، این در حالی است که تاریخ ایران از زمان هخامنشیان تا به حال 2500 سال بیشتر نیست؟ (سایت مسکن مهر – وبلاگ مهندس عبدالعلی زاده – و یکی از شماره های اردیبهشت روزنامه سرمایه)
 
       
آیا می‌دانید به اعتراف مسئولان دولت و نظر کارشناسان طرح هایی مانند مسکن مهر، بنگاههای زود بازده، اشتغال سریع و سهام عدالت همگی طرح های شکست خورده اند و تقریباً هیچ نفعی برای ملت نداشته و دولت با تبلیغات فراوان از طریق تلویزیون و رادیو توانسته نظر مردم را جلب کند؟ (روزنامه سرمایه 28/02/88)
       
آیا می‌دانید در معاونت برنامه ریزی و نظارت رئیس جمهور با راه اندازی دوره های چند ماهه به تعدادی از همکاران دولتی، مدرک فوق لیسانس داده می شود . این در حالی است که در دانشگاهها برای گرفتن مدرک فوق لیسانس بایستی حدود دو سال وقت صرف کرد؟ (روزنامه سرمایه 20/02/88)
        آیا می‌دانید که صدها میلیارد برای راه اندازی گشت های ارشاد توسط احمدی‌نژاد اختصاص داده شده، این در حالی است که احمدی‌نژاد قبل از ریاست جمهوری خود حجاب زنان و دختران و تیپ پسران را مشکل نمی دانست؟ (قانون بودجه 86 و87)       
 آیا می‌دانید که ایران از نظر تورم و گرانی چهارمین کشور دنیاست؟(بانک جهانی - روزنامه سرمایه17/02/88)
        آیا می‌دانید با ثروتی که احمدی‌نژاد بر باد داد و فرصت سوزی هایی که کرد میشد:

1   - همه ایرانیان دارای شغلی با حقوق مناسب بشوند
 
2-    هیچ کس بی خانه نباشد و همه خانه دار شوند
 
3   - بیش از نصف مناطق خشک و صحرایی ایران را باغ و جنگل و مزرعه کرد.
 .
4- درآمد هر خانواده ایرانی را در سال به بیش از 40 میلیون تومان رساند .

5-    ایران را برای همیشه از فقر و بی کاری و عقب ماندگی نجات داد .

      
آیا می‌دانید که در دولت احمدی‌نژاد علی رغم اینکه درآمدهای سالانه 4 برابر درآمد سالانه خاتمی بود، بودجه تحقیقات علمی 5/4 برابر کاهش یافته است؟ (قانون بودجه 86 و87)
       آیا می‌دانید در هر جامعه ای هر چه تحقیقات علمی بیشتر باشد، ثروت و درآمد مردم آن کشور نیز بیشتر می شود؟ مثلاً 26 درصد تحقیقات علمی دنیا در آمریکا انجام می شود و حدود 27 درصد از ثروت تولیدی سالانه در جهان متعلق به آمریکاست . (بانک جهانی -  گزارش سازمان ملل متحد)
        آیا می‌دانید که دولت احمدی‌نژاد استادان توانمند و نامدار و با تجربه را در دانشگاهها باز نشسته می کند؟ (اخبار مختلف چند سال اخیر)
        آیا می‌دانید سازمان مدیریت و برنامه ریزی در هر کشوری، مغز برنامه ریزی برای پیشرفت آن کشور است، و آقای احمدی‌نژاد آن سازمان را منحل کرد؟
        آیا می‌دانید دولت احمدی‌نژاد با کنار گذاشتن برنامه توسعه چهارم، که بسیار برنامه پیشرفته و علمی بود، امکان ایجاد 560 هزار میلیارد تومان درآمد برای کشور و مردم را از بین برد؟ (برنامه توسعه چهارم)
        آیا می‌دانید بر اساس گزارش رسمی دیوان محاسبات کشور (وابسته به مجلس همفکر دولت) در بودجه سال 1386، 54 درصد تخلف توسط دولت احمدی‌نژاد صورت گرفته و رقم تخلفات در آن سال به 66 هزار میلیارد تومان می رسد؟ (گزارش دیوان محاسبات مجلس - روزنامه سرمایه 24/01/88)
        آیا می‌دانید که در بودجه سال 1385 دولت 2000 مورد تخلف داشته است و عمده این تخلفات مربوط به وزارت نفت بوده، یعنی پولدار ترین وزارتخانه؟(گزارش دیوان محاسبات مجلس - روزنامه سرمایه 24/01/88 و 23/11/87 و 21/11/87)
       آیا می‌دانید به هنگام قرائت  گزارش دیوان محاسبات در مورد تخلفات دولت، در مجلس، به علت کثرت تخلفات انجام شده تعدادی از طرفداران احمدی‌نژاد سعی در جلو گیری از خواندن تخلفات می کردند؟ (روزنامه سرمایه 19/12/87)
        آیا می‌دانید که دولت احمدی‌نژاد بخشی از بودجه عمرانی را صرف کارهایی مانند ساخت باشگاه ورزشی و امثال آن کرد تا رای جوانان را برای مرحله دوم ریاست جمهوری خود جذب کند؟(روزنامه سرمایه 010/02/88 – گزارش دیوان محاسبات مجلس)
        آیا می‌دانید دولت بودجه وزارتخانه های خود را حد اقل 80 درصد افزایش داده اما بودجه سازمان هایی مثل بازرسی، مجلس و غیره را که گزارش تخلفات دولت را داده اند حدوداً 50 درصد کاهش داده است؟ (روزنامه سرمایه 19/12 )
       آیا می‌دانید بر اساس گزارش دیوان محاسبات مجلس، یعنی اصلی ترین و رسمی ترین نهاد نظارتی کشور،  دولت احمدی‌نژاد متخلف ترین دولت ایرانی در زمینه بودجه، از نظر تعداد و مبلغ بوده و روزانه 7 تخلف بودجه ای در دولت صورت گرفته است ؟ (گزارش دیوان محاسبات مجلس - روزنامه سرمایه 01/02/88)
        آیا می‌دانید در دولت احمدی‌نژاد بیش از 2000 میلیارد تومان شکر وارد کشور شد و این مقدار شکر برای 10 سال مصرف ایران کفایت می کرد، و با عث تعطیلی کارخانجات شکر و بیکاری صدها هزار نفر کشاورز چغندرکار و کارگران کارخانجات شده است؟ (روزنامه سرمایه 05/02/88)
        آیا می‌دانید که همین دولت از پرداخت فقط 45 میلیارد تومان به چغندرکاران که ده ها هزار خانواده زحمتکش و فقیر هستند، خودداری کرد؟ (روزنامه سرمایه 05/02/88)
        آیا می‌دانید که لایحه چند همسری را دولت احمدی‌نژاد به مجلس تقدیم کرده بود تا بصورت قانون درآید؟ (سایت مجلس)

·       
آیا می‌دانید در همین مدت چند ماه اخیر بیش از 200 دانشجو بخاطر اظهار نظر و عقیده در دانشگاه ها توسط دولت نهم اخراج شده اند؟ (اندیشه نو 24/02/88)
       آیا می‌دانید که اتحادیه اروپا که بیش از 30 کشور ثروتمند می باشد، به پاکستان 640 میلیون دلار، اما دولت احمدی‌نژاد به تنهایی 330میلیون دلار کمک می کند؟ (روزنامه سرمایه 29/01/88)      
 آیا می‌دانید که مدیران شرکت ها، کارخانجات، بانک ها و سازمان های پولدار در آستانه انتخابات ریاست جمهوری توسط دولت احمدی‌نژاد عوض شده اند؟ (روزنامه های مختلف فروردین و اردیبهشت)
        آیا می‌دانید قول احمدی‌نژاد در شهریار، برای هر نفر ایرانی ماهانه هفتاد هزار تومان، واقعی نبوده و رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس طرفدار دولت نیز گفته وعده احمدی‌نژاد را باور نکنید، درست نیست؟ (روزنامه سرمایه 14/02 و08/02/88)


        آیا می‌دانید طرفداران قبلی احمدی‌نژاد اکثراً از ایشان رویگردان شده و انتقادهای شدیدی از وی می کنند . مثلاً یکی از مطرح ترین آنها گفته " باید از آقای احمدی‌نژاد پرسید که آیا در صندوق ذخیره ارزی باز بود یا ته صندوق سوراخ بود که همه دلار های نفتی پرید "؟ (اعتماد 17/02/88)
        آیا می‌دانید رشد سرمایه گذاری صنعتی از 86 درصد مثبت در سال 1383 به  16 درصد منفی در سال 1387 رسیده است یعنی 102 درصد کاهش یافته؟ (روزنامه سرمایه 17/02/88)
        آیا می‌دانید عملکرد احمدی‌نژاد باعث شده که بیش از 80 درصد مردم زیر خط فقر زندگی کنند؟
        آیا می‌دانید که حوادث حین کار کارگران در سال های اخیر افزایش داشته و مورد آخر آن مرگ 12 کارگر معدن کار کرمانی در معدن باب نیزو در اول اردیبهشت بوده است؟ (روزنامه سرمایه 05/02/88)

آیا می‌دانید که در سفر های استانی احمدی‌نژاد، دانش آموزان را از شهر های مختلف برای استقبال از ایشان می بردند و در سفر به استان فارس، هفت دانش آموز که از فسا به شیراز برده می شدند، در تصادف کشته و مجروح شدند؟
       
آیا می‌دانید که با ثروت و اعتباری که دولت احمدی‌نژاد از بین برد، حداقل امکان 25 میلیون اشتغال وجود داشت . یعنی نه تنها هیچ بیکاری وجود نداشت، بلکه چند میلیون نفر خارجی نیز بایستی در ایران کار می کردند؟ (روزنامه سرمایه 10/02/88)
تهیه کنندگان: آمار

دکتر بهزاد اکبرپور،  مهندس اردوان عبدلی کلور، مهندس منصور رضایی، مهندس سیدمحسن خالقی






درباره من

در دموکراسی، پیش فرضهایی مانند لزوم، احزاب سیاسی ،انتخابات و سازه هایی،که بدلیل قدرت زا بودن به زورمحوران امکان میدهد تا مصالح ملت و کشور خود را فدای منافع خود بنمایند با اهداف دموکراسی در تضاد هستند. توضیح این تابوها و راه برون رفت از بن بستهای موجود در دستور کار این وبلاگ است