۱۳۹۰ اردیبهشت ۵, دوشنبه

فرهنگستان


بهانه گیری سیاسی ازفرهنگستان

به تازگی گروه واژه گزيني فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژه ترکیبی مردم سالاری را بجای دموکراسی پذیرفته‌اند وازاین ببعد وقتی قصد گفتن از حکومت مردم بر مردم  را داریم باید از مردم سالاری استفاده کنیم. گرچه اصطلاح مردمسالاری بیشتر در تقابل با جناح اقتدار گرا و نفی کنندگان جمهوریّت نظام مورد استفاده قانونگرایان واقع میشد ولی با این جایگزینی رسمی که شأن نزول آن در این زمان مشخّص نشده  ، مشکل فرهنگی به لحاظ اجزای ترکیب فوق تا حدودی پیچیده تر شده است. در  واژه  دموکراسی اثری از افاده یا القای قدرت نیست ولی اکنون در گفتمان سیاسی با ورود سالار که اصالتاً معرّف زورمندی و نظامی گری است، و صدور فرمان رسمی برای استفاده  از آن،  حقّ وعدالت در فضای تعامل اجتماعی غریب تر میماند و بجای گفتمان و مفاهمه، رفتار‌ها بیش از پیش به تفرعن و لحن آمرانه میکشد . نه اینکه حالا  چنین نیست بلکه با بستر سازی رسمیِ برای زورمداران و بها  دادن به معنای فوق،  فرزندان این مرز وبوم باید از همان ابتدا بپذیرند که در جمع بزرگان، قانون جنگل حاکم است، وانقیاد به سروری و سالاری یک پیش فرض اجتماعی است. آنان قبل از ورود  به این ورطه باید دانسته باشند که اینجا نه تنها تفاهم وهمدلی محلّی از اعراب ندارد بلکه مجالی برای تأویل و توجیه فرمان هم نیست .

    چون قوانین طلائی دموکراسی یا حالا بگوئیم مردم سالاری تا هنوزنوشته نشده‌اند با برداشت و تعاریفی که حکومتها تا کنون هر کدام برای خود از آن  داشته‌اند باید دموکراسی و مردمسالاری آن بوده باشد که خود شان مصداق آن شوند و منافعشان را تأمین کند والاّ وای به حال دموکراسی ودموکرات منشی .

 در زبان خوانین، سالارها و اراذل و اوباش حکومتی واگویه ای بود که وقتی فرمان حکومت صادر شد چه غلط وچه درست باید اجرا شود و اگر لازم شد بعداً خسارت پرداخت شود. در نتیجه دست اوباشان حکومتی در انواع تعدیات و بروز رذائل اخلاقی حتّی در مورد خودیها کاملاً باز میماند ولی  چه باک چون نتیجۀ کارهایشان این بود که آتوریته حاکم از بین نرود  و خانیِ حکومت بجای بمانَد . دموکراسی سالارها از این فراتر رفته اند،  اینان برای نسق گیری هم که شده  بابت، جنایات و فسادهائی که مرتکب میشوند  از افراد، گروهها و یا کشورهائی که مورد اجحاف واقع شده‌اند خسارت هم میگیرند تا دیگران آویزه گوش خود نمایند که دموکراسی سالاری رُفتُ و ریز دارد.
قرنهاست که دموکراسی ملعبه دست و ابزار کار حکومتها بوده و عنصر قدرت از همان روزهای اوّل آنرا نه تنها از محتوای اصلی خود که ضدیّت با استبداد میباشد تهی نموده بلکه با کار بر روی جزئیّات وشیوه‌های اجرائی  ، چنان لِویاتانی از آن ساخته ، که تمام دیکتاتوریهای فردی یا گروهی عاشق ودلباخته آن شده‌اند واز ترفند انتخابات که سر منشأ رذائل سیاسی شده کیفورمیشوند.  چون آنان به وسیله این دوالپای جدید و بکمک قوانین تولیدی آن، ملّت خود وتا آنجا که بتوانند دیگران را مرعوب و استثمار میکنند. کدام حکومت را سراغ دارید که قانوناً ! از شهروندان خود بهره کشی نکند، زور ورزی ننماید ، در بند دموکراسی و قانونگرایی  بماند و در تعامل با سایرین به قراردادها پای بند باشد و یا اینکه در بازی سیاست، خود اسیر قدرتهای برتر از خود نشود.

مقاله« دموکراسی در ایران فردا» شرحی  بر توضیح و کاربرد واژه مردُمرایی، یا همان حکومت مردم برمردم از طریق رایزنی برا ی حل مشکلات اجتماعی است، که به مبنای روشن بینی جمعی و بقول حافظ روشن رایی انجام می پذیرد و از واژه فوق به جای دموکراسی استفاده شده بود. منتهی چون برداشت مرُمرایی از دموکراسی، تفاوتهای عمده‌ای در عمل با شیوه‌های اجرایی شناخته شده دارد، برای اطلاع گروه واژه گزینی فرهنگستان نکات برجسته دیدگاه مردمرایی را در زیر نقل مینماید .  

 
 در جامعه‌ مثالی  ایران فردا  مردمرایی  بعنوان محورگفتگو، رشد متوازن و همه جانبۀ مادیّت و معنویّت جامعه را پی گیری و تأمین میکند:
·        در مردمرایی هیچکس صاحب، سالار ویا سرور دیگری نیست و در نتیجۀ وجود جوهرۀ آزادی  پایه‌های استقلال ملّی بسیارمستحکم است.
·       در همۀ نقاط کشورشایسته ترین افراد به طور طبیعیعهده دارامورحکومتی میشوند،
·       هر فرد رأی خود را تنها در موضوعاتی که صلاحیّت آنها را دارد، برآنها اشراف دارد، به او مربوط است، و مهمترازهمه با قبول مسئولیّت تمام (اِعمال) میکند ،
·        هیچکس اراده و حقّوق خود را از طریق رأی دادن به هدر نمیدهد و آنها را  در صندوق انتخابات دفن نمیکند که بعداً بخواهد عزا بگیرد.
·        چون مسئولین با شایستگی های خود مقام خویش را احراز میکنند و هیچکس آنانرا برای امورحکومتی انتخاب یا منصوب نکرده،  بنا بر این برکشیدۀ شخص یا سازمان و حزبی نیستند که وامدارآنان باشند  و مجبور باشند برایشان خوش رقصی کنند،
·       تشکیل دولت از تبعات عملکرد فرهنگ مردُمرایی و اجرای قرارداد اجتماعی بوده ، و فرع بر آن میباشند ،
·       طبقه حاکمه‌ای وجود ندارد که به اموال ، انفس و کرامت انسانها تعدّی نماید، ومردم از طریق دولتی سیال و متکامل حاکمیت خود را اعمال میکنند.
·        شاخصۀ اصلی آنجاست که در نظام مردُمرایی منبع تصمیم واجرای تمامی کارها فقط  انسانهائی میباشند که صاحب آن امور هستند،
·       دراین سیستم سلامت نفس، اخلاق  و تخصص حرف اول را میزنند،  
·       مردم از بین راه حلهای ارائه شده بهترین گزینه ها را انتخاب میکنند،
·       درانجام هیچ کاری اکراه نیست،
·       مردم برای انجام کارها تنها به دیدن و شنیدنِ اکتفا نمیکنند بلکه وقتی از (فائده) نهائی  کاری مطمئن شدند، مسئولانه بدان دست میزنند،
·       مردمرایی را میتوان حتّی در غیاب یک برنامه جامع در هر واحد کاری اجرا کرد و از ثمرات آن در پیشبرد کارها بهره گرفت ، بیشترین بهرۀ این کاربدلیل استفاده از عقل و اخلاق جمعی نصیب مدیرآن واحد خواهد شد.

این واکاوی برای آن آورده شد تا بیان کند که مردمرایی همان حکومت مردم بر مردم است و درضمن فاقد پیرایه‌های گمراه کننده دموکراسی است.
برای اطلاع بیشتر از ساختار مردُمرایی و راههای اجرائی کردن آن به مقاله فوق و سایر مطالبی که در همین زمینه در سایت امروز ارجاع داده شده است مراجعه فرمایید.





درباره من

در دموکراسی، پیش فرضهایی مانند لزوم، احزاب سیاسی ،انتخابات و سازه هایی،که بدلیل قدرت زا بودن به زورمحوران امکان میدهد تا مصالح ملت و کشور خود را فدای منافع خود بنمایند با اهداف دموکراسی در تضاد هستند. توضیح این تابوها و راه برون رفت از بن بستهای موجود در دستور کار این وبلاگ است