۱۳۹۰ بهمن ۲۲, شنبه





رضا منصوری فیزیکدان و استاد دانشگاه صنعتی شریف:

دانشگاهیان به اسم ولایت‌ فقیه ترور می‌شوند


رضا منصوری٬ فیزیکدان و استاد دانشگاه صنعتی شریف با انتشار یادداشتی اعلام کرد دانشگاه‌ و دانشگاهیان ایران به نام «ولایت فقیه»٬ «اسلام»٬ «انقلاب» و «عدالت» به طور «نرم و مخملین ترور» می‌شوند.
آقای منصوری در یادداشتی که در سایت شخصی خود منتشر کرده است٬ به صراحت نوشته دانشگاه‌های ایران «پادگان» نیست و «مداحان» در آن جایی ندارند.
این فیزیکدان برجسته نوشته دولت محمود احمدی‌نژاد و کسانی که خود را تابع ولایت فقیه می‌دانند در «ترور مخملی» دانشگاهیان ایران دست دارند.
وب‌سایت آقای منصوری دو روز پس از انتشار این یادداشت جنجالی از دسترس خارج شده است.
مهمترین گزاره‌های این یادداشت عبارتند از:
بخش موفق دانشگاهی به نام عدالت محوری و یکسان سازی حال تخریب شدن هستند؛ و همه این‌ها به اسم ولایت، و با تکیه بر ولایت اداری انجام می‌شود؛ با چوب عدالت لطمه سهمگین به پیشرفت می‌زنند.
● {در حال حاضر} راه باز است برای اینکه مدّاحان و بادمجان دور قابچین‌ها بدون کمترین تخصص دانشگاهی به معنی مدرن آن به سمتهای عالی دانشگاهی برسند و دانشگاه را به باشگاه مداحان تبدیل کنند.
حذف اندیشمندان و نه فقط دگراندیشان و جذب مداحان {در دانشگاه‌های ایران} مدتی است شروع شده است.
بیش از دو سال است که فرایند حذف و جذب {در دانشگاه‌ها} شروع شده است. آرام و مخملی. آن هم در دانشگاههای نخبه پروری که خار چشم بیگانگان است.
این روشهای ترور نرم و انقلاب مخملی در دانشگاه‌ها، به نام انقلاب، به نام اسلام، و به نام ولایت فقیه نابودی علم را به دنبال خواهد داشت، نابودی دانشگاه را به دنبال خواهد داشت و دانشگاه پویای انقلابی ما را به باشگاه مداحان تبدیل خواهد کرد. انقلاب، اسلام و ولی فقیه را بد نام خواهد کرد.
اگر تبدیل دانشگاه به باشگاه مداحان ترور مخملی دانشگاه و دانشگاهیان نیست پس چیست؟
حیطه علم حیطه سیاست نیست. حیطه منطق و استدلال و اقناع است؛ دانشگاه پادگان نیست؛ از مظلومیت دانش پیشه‌ها نمی‌توان سوء استفاده کرد.

منبع  دیگر بان

۱۳۹۰ بهمن ۱۹, چهارشنبه


رضا نافعی:

هشداری تاریخی

ناو اتمی “انترپرایز

تله ای برای جنگ اتمی با ایران 

 

اخیرا و با اوج گیری اخبار مربوط به احتمال آغاز جنگ در خلیج فارس و حمله نظامی به ایران، فیلم هشدار دهنده ای همراه با تفسیری درباره خطر جنگ در خلیج فارس روی شبکه اینترنتی یوتیوبقرار گرفته که من این متن را به فارسی برگردانده ام و فیلم را هم خودتان می توانید از روی لینکی که در پائین این مطلب هست ببینید. بموجب متنی که در متن این فیلم گفته می شود، امریکا با بهره گیری از یک تجربه تاریخی دیگر، ممکن است خود به یکی از ناوهای جنگی- اتمی از دور خارج شده خویش در خلیج فارس حمله کرده و پس از غرق کردن آن، حادثه را به گردن ایران انداخته و حمله اتمی به ایران را آغاز کند. متن ضمیمه این فیلم چنین است:

 

آمریکا و اسرائیل در جست وجوی راه دیگری هستند تا بتوانند جنگی را که مدت هاست در تدارک  آن هستند آغاز کنند. دقیق تر بگوئیم: صحنه باید چنان جلوه کند که گوئی ایران حمله را آغاز کرده تا روسیه و چین برای حمایت از ایران دچار مشکل سیاسی بیشتری گردند.

فقط بیاد بیآرید که اسرائیل در گذشته، در یک شعبده بازی سیاسی که قرار و مدارش از قبل با آمریکا گذاشته شده بود به کشتی های جنگی آمریکا حمله کرد، تا  آمریکا برای حمله به دشمنان اسرائیل بهانه پیدا کند.

حمله اسرائیل به کشتی آمریکائی بنام ” لیبرتی” نخست به گردن مصر انداخته شد. این واقعه معروف ترین نمونه  (این حیله ) است.

حالا با ناو هواپیما بر ” انترپرایز” روبرو هستیم، که کهنه ترین ناو هواپیما بر آمریکاست و زوارش در رفته است و سال بعد باید از رده خارج شود. این ناو به دلیل استفاده از آن در سریال تلویزیونی  Star Treck   معروف است.

از رده خارج کردن یک ناو هواپیما بر اتمی  بسیار پرهزینه است (ور شکستگی مالی آمریکا را در نظر داشته باشید) ناو هواپیما بر” انترپرایز”  را 8 رآکتور اتمی به حرکت در می آورند! که باید همراه با تمام ماشین ها و موتورهائی که با رآکتورها در ارتباط هستند بعنوان زباله اتمی دفع شوند. اگر ناو انترپرایز در خایج فارس غرق شود هزینه ای که آمریکا از این طریق صرفه جوئی خواهد کرد بمراتب بیشتر از پولی است که از فروش لاشه آن بدست خواهد آورد و حل مسئله قطعات آلوده اتمی هم دیگر مسئله آمریکا نخواهد بود.

یک ناو کهنه جنگی باید در پایان دوران کارآمدی خود  یک بار دیگر برای یک نیت شوم به کار گرفته شود. به همان دلیل که فرنکلین روزولت دستور داد تا کشتی های کهنه جنگی را از “سان دیه گو”  به “پرل هاربور” منتقل کنند و ناوهای هواپیما بر و دیگر ناوهای جنگی نو را روز 7 دسامبر 1941 به منطقه امن در دور دست منتقل سازند.

آلمان فدرال تاکنون 5 زیردریائی اتمی دلفین به اسرائیل داده و در باره ششمی نیز مذاکراتی در جریان است.

سه واحد از آنها هنگام عبور از آبراه سوئز مشاهده شده اند. اینها احتمالا هم اکنون در خلیج عمان هستند و شاید هم به خلیج فارس رسیده باشند. تا در آنجا در کمین یک کشتی کهنه رو به اسقاط باشند که بیشتر به یک گوسفند قربانی شبیه است تا به  سلاح جنگی واقعی. این کشتی با ملوانان آمریکائی که در آن هستند مورد حمله قرار خواهد گرفت، همانطور که کشتی ” لیبرتی” مورد حمله اسرائیل قرار گرفت، تا بتوان برای رسیدن به هدف های مورد نظر  آنرا به گردن ایران انداخت و رسانه های گوش بفرمان هم به آن پوشش خبری حمایتی خواهند داد.

اگر شما هم با تحلیل اوضاع به همین نتیجه رسیدید، هر جا خبری در باره جنگ و خلیج فارس خواندید این ویدئو را برای آن ها پست کنید. اگر ما بتوانیم آنها در اجرای این نقشه شوم دچار تردید کنیم و نگذاریم این نقشه با نام عوضی به اجرا در آید، احتمال آن هست که آنها از اجرای این نقشه منصرف شوند.

 لینک یوتیوب:
http://www.youtube.com/watch?v=Pg0_B4cDa4w&feature=results_video&playnext=1&list=PLD8BC53E26568A4BE

 

 منبع پیک نت

۱۳۹۰ بهمن ۱۶, یکشنبه




تفاضل صفر در بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و راهی برای گریز از بحران 

1 - اگر از سال 1386 ببعد بالاترین رده های مدیریت سیاسی  در احزاب پای بند  به دوم خرداد و جبهۀ مشارکت ، راهکار و دلائل لزوم   مشارکت مشروط و معترضانه در انتخابات را طی بیانیه های  رسمی، مقاله و سخنرانی مشخص نکرده بودند ، میتوانستیم اپیدمی تحریم ، قهر و خانه  نشینی در سال 90 را قابل قبول و  حتی نشانه رشد بدانیم ، ولی با وجود اظهارات صریح از سوی شخصیتهای شناخته شده فوق مبنی بر بیفایده بودن تحریم  در گذشته‌ای نه چندان دور بشرحی که   در این لینک  آمده ،  و در نقطه مقابل،  بیاناتی که امروزه از جانب افرادی که خود را از نظر سیاسی منتسب به آنان میدانند ، میتوان به جو گیر شدن طیف الیت و روشنفکران مدل 57  جامعه و میزان شیوع تقلید  از عوام  در بین آنان پی برد. در سایت امروز  بیانیه ای با عنوان سازمان  مجاهدین انقلاب اسلامی ( خارج از کشور) بدون ذکر نام  در وصف تحریم انتخابات  منتشر شده و علی رغم یاد آوری سابقه کار و زاویه دار بودن بیانیه با رویه سازمان به صادر کنندگان محترم  ، ایشان  توضیح نمی فرمایند  که تکلیف  گزارش تحلیلی این سازمان از انتخابات مجلس هشتم چیست و چطور ممکن است همان سازمانی که با اشتیاق فراوان مسئولیت تصمیم "مشارکت مشروط و معترضانه در انتخابات"  را بعنوان" راهبردی صحیح و اصولی" بعهده گرفته اینک  بیانیه ای  مغایر با آن  را  بدون ذکر دلیلی  برای عدول از موضع قبلی خود ، صادر کند! آیا خواننده بیانیه  اخیر حق ندارد سایه ای از حکومت سایه را در آن ببیند؟ البته ممکن است محظوراتی نظیر عقبه 88   یا  برهان قاطع برای فرمان پذیری ، در صدور این بیانیه دخیل بوده باشند،  ولی حد اقل  وعده پاسخ هم خود پاسخی است .
           در سال  86 هر دو  بخش  در گیر در گفتمان تحریم که از جبهۀ اصلاحات بودند، در تخلف حکومت از اصول قانون اساسی  و به  بن بست  رسیدن انتخابات نظام  برای اداره و سر نوشت سیاسی کشور متّفق القول بودند.  برای شکستن این سد ، عده ای مانند امروز در پی تحریم و خود داری از  رأی دادن بودند  ولی عقلای قوم و آنها که خود مسئولیت و تجربه برگزاری  انتخابات در زمان اصلاحات را داشتند  و با کم وکیف کار از نزدیک آشنا بودند قبول کردند که تحریم  انتخابات بمعنی واگذاری عرصه و اعیان مملکت به غیر خودیها است و هیئت حاکمه با سوء استفاده از این واگذاری وقهر کردن ،  هر طور که منافعش ایجاب کند  اوضاع را کارگردانی نموده و به کج راهه خود ادامه میدهد . شخصیتهای سیاسی و احزاب مذکور چاره کار را حضور در انتخابات  و اعتراض رسمی به نحوه کار شورای نگهبان و حاکمیت با  ریختن رأی باطل شده به صندوق در حوزه هایی که در احراز صلاحیت داوطلبان آنها غرض ورزی شده  بود میدانستند ، و نظرات و توصیه های خود را مبنی بر قبول مسئولیت و راهگشا بودن این روش برای همه زمانها و گروههای سیاسی  بشرحی که در لینک فوق گزارش شده منتشر کردند . راهکاری که راه حل  نا معادله حکومتی  انتخابات است  و بازی های ابداعی و چند مرحله ای  تمامیت خواهان در  کلاهبرداری سیاسی و  به سخره گرفتن دموکراسی را برهم میزند . چنین آگاهی میتواند به جنبش ضد استبداد در هر کجا کمک نماید + لینک  
 صورت مسئله اصلاًً معضل و پیچیده نیست. اگر شما بعنوان عضوی از جامعه  با روندی سیاسی  یا اجتماعی مخالفید باید در محلی که برای اظهار نظرتان تعیین شده حاضر شوید تا بتوانید اعتراض و یا مخالفت خود رابیان  کنید . برای مثال  در مجالس قانونگزاری و مجامع بین المللی  رأی ممتنع و یا اعتراضی را اعضائی که حاضرند میتوانند  ابراز میکنند و آنها که نیستند، غائب‌ حساب میشوند و شاید جریمه ای هم به آنها تحمیل شود.  فقط در یک نکته ابتدائی در این قیاس مع الفارق بین انتخابات عمومی و تشکیلات فوق  از سوی ساده اندیشان مغفول  وعمداً از سوی  آنها که از تحریم سود میبرند ( حکومت و حکومت سایه) خلط مبحث شده،  وآن اینستکه در یک پارلمان و جلسه تصمیم گیری صنفی و یا کانونها  حد نصاب وجود دارد و اگر تعداد حاضرین  در جلسه از حد معینی کمتر شود یا عده ای جلسه را ترک و بقول خودشان ابستراکسیون کنند رئیس  یا هیئت رئیسه  مجبورند   از رسمیت افتادن جلسه را اعلام و رأی گیری را تعطیل کنند،  آیا در انتخابات هم ابستراکسیون وجود دارد ؟ یا تحریمیان سوراخ دعا را گم کرده اند .
بجاست اگر ادعای انگیزه تحریم برای جلو گیری از تقلبها هم همین جا مطرح میشود. نظام حاکم  قواعد انجام انتخابات را تدریجاً طوری به هم ریخته که احتیاج چندانی  به تقلب سازمان یافته ندارد چون با بازی تعیین صلاحیتها و انتخابات مهندسی شده که اغلب اقتدار گرایان در آنها از طریق مسابقه یکنفره و حوزه اختصاصی انتخاب میشده‌اند و وجود رأی دهندگانی گوش بفرمان در هر منطقه ، کمتر  نیازی  به تغییر نتایج صندوقها داشته است .اگر در  مواردی هم نظیر انتخابات مجلس ششم  در حوزه تهران که آقای تاجزاده صدمات بسیاری برای مقابله با آن متحمل شده،  و انتخابات رئیس جمهوری سال 88 ، حکومت  جام زهر تقلب را سر کشیده، بلافاصله    طشت رسوایی‌اش از بام  فرو افتاده است. تقلبهائی هم  که در تمام دوره ها  بطور موردی  در حوزه ها با پشتیبانی ارگانها  میشده اگرچه بعد از کشف، غالباً توسط دست اندرکاران،  بنفع ایادی استکبار داخلی رفع و رجوع میشده ، ولی فاقد برنامه ریزی حکومتی بوده ،  و تنها در حد اعمال نفوذ و تقلب های حوزوی  انجام شده که به گسترش  بی اعتمادی مردم  و خلوت تر شدن حوزه ها  منجرشده بودند.
  اکنون در انتخاباتی که نامزدهای قبول شده آن همه  از جبهه های خودی نظام هستند و چهار چشمی اوضاع را رصد میکنند انجام تقلب مسخره ترین چیزی است که ممکن است به ذهن برسد از طرفی  هرچه حضور مردم بیشتر باشد دادن آمار کلی  قلابی  و عدد سازی ، در ستادهای انتخاباتی و وزارت کشور  مشکل تر میشود و بفرض انجام چنین کاری که ممکن است توسط اذهان متوهم  برای القاء  مشروعیت انجام شود،   نتیجه هیچ حوزه ای را نمیتوانند تغییر دهند چون مدعیان خود بر سر کار خویش حاضر و ناظر  بوده اند  .
 در صورت عمومیت یافتن مشارکت اعتراضی ، وقتی که از حوزه ها گزارش متضمن  آمار رأی باطله برسند و از نظر آماری  ارقام باطله   معنی دار باشند، بازندگان انتخابات دلیل کافی برای  اعتراض به نتیجه کلی  و در خواست  ابطال کل آرای حوزه یا حوزه ها  و تجدید انتخابات داشته و آمار مستند  را برگ برنده خود میدانند ، در اینصورت  این داستان سر دراز خواهد یافت و جز با قانونگرایی ختم به خیر نمیشود و الا بقول خود رژیم فتنه ای بر پا میشود که حوادث سال 88 در مقابل آن تنها یک رزمایش بوده است. ولی اگر انتخابات تحریم  شود و آرای قابل استفاده به صندوقها ریخته شود نه کسی میتواند به نتایج شمارش آرا اعتراض کند  و نه  حاکمیت  نیاز به تقلب و عدد سازی دارد . منتهی انتخاباتش را با تعداد کمتر شرکت کننده به پایان میرساند و در عالم بی اعتباری  کسب مشروعیت هم میکند . معضلات انتخابات  عمومی  و این  راه حل برای همیشه و  برای همه موارد  وجود دارد.  حالا عده ای آنقدر  تحریم نامه صادر کنند  تا باز هم  بقول احمدی نژاد  ، ... بِِگَم؟ بِگَم ؟

2 - در راستای مشارکت هوشمندانه در انتخابات،  اگر احزاب جبهۀ مشارکت تصمیم بگیرند این امکان روی کاغذ  برایشان وجود دارد که مجلس نهم را از نظر سیاسی تصرف کنند شاید که شدت بحران موجود در تمام  سیاستهای  اقتدار گرایان  مانع از بر خورد قهر آمیز اآنان  با  برنامه هایی که سود همگان در آنست   شود . به هر حال دست اندرکاران هر دوجبهه بهتر میتوانند منویات خود را به طرف مقابل انتقال دهند  .
  
 مسلماً  در بین چند هزار نفر داوطلبان تأیید شده از شورای نگهبان، احزاب جبهۀ  مشارکت  میتوانند علاوه بر نمایندگان  باقیمانده از اصلاحات طلبان  در مجلس(نه آنها که میثاق جبهه را  فراموش کرده و از آن روی برگرداندند)  ازمنفردینی که از نظر علمی واجد شرائط بوده و ظرفیت  پیوستن به مردم  را دارند به تعداد کافی شخصیتهای نزدیکتر به مواضع قانونگرایان   را تأیید و لیست اسامی آنها را با  توضیح ، آگاهی بخشی و تأکید بر رعایت چهارچوب مشارکت معترضانه ،  از طریق منابع خبری خود به اطلاع  جنبش سبز و عموم  مردم برسانند. ضمناً فراموش نکنیم که بسیاری از مردم به دلائل مختلف خود را مجبور و ملزم به شرکت در انتخابات میدانند. در صورت توفیق در اجرای این برنامه این احتمال وجود دارد که   بر بازی تحریمیان داخل و خارج پیروز شده ، و بر دوران سیاه تخریب کشور  مُهر پایان زد و به باز سازی اعتماد مردم و استقرار حکومت قانون ، انجام  اصلاحات اساسی  و سازندگی باز گشت.
  قرار بر این بود که اقتدار گرائی  و بازی اقتدار طلبان   را به هر قیمتی که شده به هم بریزیم .  بنظر میرسد چنین  رویکردی در این اوضاع  خراب، به مصلحت تمام جناحهای  کشور  و احتمالاً  مانع از  جنگ ، خرابیهای  اولی تر و انقلابی  شود.  

        

عماد افروغ٬ استاد دانشگاه تربیت مدرس:

کسی مجاز به کودتا برای حفظ قدرت نیست


عماد افروغ٬ استاد دانشگاه تربیت مدرس می‌گوید نباید به علی خامنه‌ای به مثابه یک «شاه» نگریست و «مرد‌م‌سالاری دینی» اجازه نمی‌دهد افراد با «کودتا»٬ «ترور» یا هر وسیله مشابه دیگری قدرت خود را حفظ کنند.
آقای افروغ این مطلب را روز یکشنبه (۱۶ بهمن) در گفتگو با خبرگزاری ایلنا بیان کرده و افزوده است «تصویر مبتنی بر زور، اجبار، ترس و اغوا نباید از ولی فقیه ساخته شود
مهمترین گزاره‌های این گفتگو به این شرح است:
ما به ولی فقیه فرهّ ایزدی اعطا نمی‌کنیم، ولی فقیه شاه نیست و نباید نگاهی مانند شاه به ولی فقیه داشت. این توهین به ولایت فقیه و جایگاه قاعده‌مند و منضبط آن است.
نه ایشان {علی خامنه‌ای} خود این تصویر را از خودشان دارند و نه ما باید به مثابه یک شاه به ایشان نگاه کنیم و با ترس و لرز و هراس با ایشان گفت‌و‌گو کنیم.
محدودیتی که وجه حقانی و دینی مردم‌سالاری دینی برای مقبولیت ایجاد می‌کند، این است که مردم حق ندارند دور هر کسی حلقه بزنند و از هر کسی اطاعت بکنند.
محدودیتی که مردم‌سالاری برای وجه دینی ایجاد می‌کند، این است؛ کسانی که حقانیت دارند٬ حق ترور و کودتا ندارند. حق ندارند با تمسک به هر وسیله‌ای به قدرت برسند یا به قدرت بیشتر دست پیدا کنند یا قدرت را حفظ کنند.
وضع را وضع مطلوبی نمی‌دانم، اما معتقدم که ‌می‌توانست بد‌تر باشد. لکن باید این نوید را هم بدهم که روز به روز فضا به سمت مبانی و اصولی پیش ‌می‌رود که براساس آن‌ها هشدار‌ها داده شده است.
به رغم اینکه فضا نا‌مناسب است اما در باطن روندی وجود دارد که نویدبخش و امیدوار کننده است. به تدریج توهم‌ها، جهالت‌ها و رندی‌ها و کلاه برداری‌ها کم رنگ و بر ملا می‌شود.
اگر نقادی قدرت غیررسمی نباشد، قدرت رسمی از درون می‌پوسد و اگر مراقب نباشیم بلای خانمان سوز می‌شود.
بدون کمک نخبگان و نقد نمی‌شود کشور را به سلامت اداره کرد. با چنگ و دندان به قدرت رسمی چسبیدن و انقلاب را با سیاست‌ها و رفتارهای رسمی مست‌تر در جمهوری اسلامی خلط کردن و اتخاذ سیاست‌های مذبذب در جمهوری اسلامی چاره کار نیست.
در‌‌‌ همان ابتدا باید انقلاب را به لحاظ ذهنی و معیاری از جمهوری اسلامی جدا می‌کردیم و از انقلاب به عنوان محک و معیار نقد جمهوری اسلامی استفاده می‌کردیم تا شاهد برخی رخدادهای تلخ نباشیم.
شرایط زمانه چیزهایی را به ما دیکته کرد که قرار نبود در شرایط عادی تن به این دیکته‌ها بدهیم.
مصلحت دایره زمانی و مکانی خود را دارد. باید بازنگری شود که چه بخشی از اقتضائات ضروری شده و باید آن‌ها را حذف کرد و این مساله بسیار مهمی است.
یکی از ظرف‌هایی ناموجهی که انقلاب اسلامی در آن شکل گرفت رابطه قدرت – ثروت، تمرکزگرایی در اداره کشور و اقتصاد نفتی بود.
دولت رانتی یکی از عوامل اصلی انقلاب بود، در مقابله با دولت رانتی ما انقلاب کردیم، ولی دولت رانتی کماکان ادامه دارد.
نمی‌توانی با فرهنگ جامعه و مردم بازی کنی، زیرا مردم می‌فهمند، بازی کردن شاید چند صباحی جواب بدهد اما یک روزی و یک جایی دست‌ها رو می‌شود.
در اوایل انقلاب٬ اسلامیت را در مقابل ایرانیت قرار داریم که اشتباه بود و بعد ایرانیت را در مقابل اسلامیت قرار داریم که آن هم اشتباه بود.


برگرفته از دیگربان
  


درباره من

در دموکراسی، پیش فرضهایی مانند لزوم، احزاب سیاسی ،انتخابات و سازه هایی،که بدلیل قدرت زا بودن به زورمحوران امکان میدهد تا مصالح ملت و کشور خود را فدای منافع خود بنمایند با اهداف دموکراسی در تضاد هستند. توضیح این تابوها و راه برون رفت از بن بستهای موجود در دستور کار این وبلاگ است