۱۳۹۰ بهمن ۱۶, یکشنبه


عماد افروغ٬ استاد دانشگاه تربیت مدرس:

کسی مجاز به کودتا برای حفظ قدرت نیست


عماد افروغ٬ استاد دانشگاه تربیت مدرس می‌گوید نباید به علی خامنه‌ای به مثابه یک «شاه» نگریست و «مرد‌م‌سالاری دینی» اجازه نمی‌دهد افراد با «کودتا»٬ «ترور» یا هر وسیله مشابه دیگری قدرت خود را حفظ کنند.
آقای افروغ این مطلب را روز یکشنبه (۱۶ بهمن) در گفتگو با خبرگزاری ایلنا بیان کرده و افزوده است «تصویر مبتنی بر زور، اجبار، ترس و اغوا نباید از ولی فقیه ساخته شود
مهمترین گزاره‌های این گفتگو به این شرح است:
ما به ولی فقیه فرهّ ایزدی اعطا نمی‌کنیم، ولی فقیه شاه نیست و نباید نگاهی مانند شاه به ولی فقیه داشت. این توهین به ولایت فقیه و جایگاه قاعده‌مند و منضبط آن است.
نه ایشان {علی خامنه‌ای} خود این تصویر را از خودشان دارند و نه ما باید به مثابه یک شاه به ایشان نگاه کنیم و با ترس و لرز و هراس با ایشان گفت‌و‌گو کنیم.
محدودیتی که وجه حقانی و دینی مردم‌سالاری دینی برای مقبولیت ایجاد می‌کند، این است که مردم حق ندارند دور هر کسی حلقه بزنند و از هر کسی اطاعت بکنند.
محدودیتی که مردم‌سالاری برای وجه دینی ایجاد می‌کند، این است؛ کسانی که حقانیت دارند٬ حق ترور و کودتا ندارند. حق ندارند با تمسک به هر وسیله‌ای به قدرت برسند یا به قدرت بیشتر دست پیدا کنند یا قدرت را حفظ کنند.
وضع را وضع مطلوبی نمی‌دانم، اما معتقدم که ‌می‌توانست بد‌تر باشد. لکن باید این نوید را هم بدهم که روز به روز فضا به سمت مبانی و اصولی پیش ‌می‌رود که براساس آن‌ها هشدار‌ها داده شده است.
به رغم اینکه فضا نا‌مناسب است اما در باطن روندی وجود دارد که نویدبخش و امیدوار کننده است. به تدریج توهم‌ها، جهالت‌ها و رندی‌ها و کلاه برداری‌ها کم رنگ و بر ملا می‌شود.
اگر نقادی قدرت غیررسمی نباشد، قدرت رسمی از درون می‌پوسد و اگر مراقب نباشیم بلای خانمان سوز می‌شود.
بدون کمک نخبگان و نقد نمی‌شود کشور را به سلامت اداره کرد. با چنگ و دندان به قدرت رسمی چسبیدن و انقلاب را با سیاست‌ها و رفتارهای رسمی مست‌تر در جمهوری اسلامی خلط کردن و اتخاذ سیاست‌های مذبذب در جمهوری اسلامی چاره کار نیست.
در‌‌‌ همان ابتدا باید انقلاب را به لحاظ ذهنی و معیاری از جمهوری اسلامی جدا می‌کردیم و از انقلاب به عنوان محک و معیار نقد جمهوری اسلامی استفاده می‌کردیم تا شاهد برخی رخدادهای تلخ نباشیم.
شرایط زمانه چیزهایی را به ما دیکته کرد که قرار نبود در شرایط عادی تن به این دیکته‌ها بدهیم.
مصلحت دایره زمانی و مکانی خود را دارد. باید بازنگری شود که چه بخشی از اقتضائات ضروری شده و باید آن‌ها را حذف کرد و این مساله بسیار مهمی است.
یکی از ظرف‌هایی ناموجهی که انقلاب اسلامی در آن شکل گرفت رابطه قدرت – ثروت، تمرکزگرایی در اداره کشور و اقتصاد نفتی بود.
دولت رانتی یکی از عوامل اصلی انقلاب بود، در مقابله با دولت رانتی ما انقلاب کردیم، ولی دولت رانتی کماکان ادامه دارد.
نمی‌توانی با فرهنگ جامعه و مردم بازی کنی، زیرا مردم می‌فهمند، بازی کردن شاید چند صباحی جواب بدهد اما یک روزی و یک جایی دست‌ها رو می‌شود.
در اوایل انقلاب٬ اسلامیت را در مقابل ایرانیت قرار داریم که اشتباه بود و بعد ایرانیت را در مقابل اسلامیت قرار داریم که آن هم اشتباه بود.


برگرفته از دیگربان
  


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درباره من

در دموکراسی، پیش فرضهایی مانند لزوم، احزاب سیاسی ،انتخابات و سازه هایی،که بدلیل قدرت زا بودن به زورمحوران امکان میدهد تا مصالح ملت و کشور خود را فدای منافع خود بنمایند با اهداف دموکراسی در تضاد هستند. توضیح این تابوها و راه برون رفت از بن بستهای موجود در دستور کار این وبلاگ است