۱۳۹۰ بهمن ۱۶, یکشنبه




تفاضل صفر در بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و راهی برای گریز از بحران 

1 - اگر از سال 1386 ببعد بالاترین رده های مدیریت سیاسی  در احزاب پای بند  به دوم خرداد و جبهۀ مشارکت ، راهکار و دلائل لزوم   مشارکت مشروط و معترضانه در انتخابات را طی بیانیه های  رسمی، مقاله و سخنرانی مشخص نکرده بودند ، میتوانستیم اپیدمی تحریم ، قهر و خانه  نشینی در سال 90 را قابل قبول و  حتی نشانه رشد بدانیم ، ولی با وجود اظهارات صریح از سوی شخصیتهای شناخته شده فوق مبنی بر بیفایده بودن تحریم  در گذشته‌ای نه چندان دور بشرحی که   در این لینک  آمده ،  و در نقطه مقابل،  بیاناتی که امروزه از جانب افرادی که خود را از نظر سیاسی منتسب به آنان میدانند ، میتوان به جو گیر شدن طیف الیت و روشنفکران مدل 57  جامعه و میزان شیوع تقلید  از عوام  در بین آنان پی برد. در سایت امروز  بیانیه ای با عنوان سازمان  مجاهدین انقلاب اسلامی ( خارج از کشور) بدون ذکر نام  در وصف تحریم انتخابات  منتشر شده و علی رغم یاد آوری سابقه کار و زاویه دار بودن بیانیه با رویه سازمان به صادر کنندگان محترم  ، ایشان  توضیح نمی فرمایند  که تکلیف  گزارش تحلیلی این سازمان از انتخابات مجلس هشتم چیست و چطور ممکن است همان سازمانی که با اشتیاق فراوان مسئولیت تصمیم "مشارکت مشروط و معترضانه در انتخابات"  را بعنوان" راهبردی صحیح و اصولی" بعهده گرفته اینک  بیانیه ای  مغایر با آن  را  بدون ذکر دلیلی  برای عدول از موضع قبلی خود ، صادر کند! آیا خواننده بیانیه  اخیر حق ندارد سایه ای از حکومت سایه را در آن ببیند؟ البته ممکن است محظوراتی نظیر عقبه 88   یا  برهان قاطع برای فرمان پذیری ، در صدور این بیانیه دخیل بوده باشند،  ولی حد اقل  وعده پاسخ هم خود پاسخی است .
           در سال  86 هر دو  بخش  در گیر در گفتمان تحریم که از جبهۀ اصلاحات بودند، در تخلف حکومت از اصول قانون اساسی  و به  بن بست  رسیدن انتخابات نظام  برای اداره و سر نوشت سیاسی کشور متّفق القول بودند.  برای شکستن این سد ، عده ای مانند امروز در پی تحریم و خود داری از  رأی دادن بودند  ولی عقلای قوم و آنها که خود مسئولیت و تجربه برگزاری  انتخابات در زمان اصلاحات را داشتند  و با کم وکیف کار از نزدیک آشنا بودند قبول کردند که تحریم  انتخابات بمعنی واگذاری عرصه و اعیان مملکت به غیر خودیها است و هیئت حاکمه با سوء استفاده از این واگذاری وقهر کردن ،  هر طور که منافعش ایجاب کند  اوضاع را کارگردانی نموده و به کج راهه خود ادامه میدهد . شخصیتهای سیاسی و احزاب مذکور چاره کار را حضور در انتخابات  و اعتراض رسمی به نحوه کار شورای نگهبان و حاکمیت با  ریختن رأی باطل شده به صندوق در حوزه هایی که در احراز صلاحیت داوطلبان آنها غرض ورزی شده  بود میدانستند ، و نظرات و توصیه های خود را مبنی بر قبول مسئولیت و راهگشا بودن این روش برای همه زمانها و گروههای سیاسی  بشرحی که در لینک فوق گزارش شده منتشر کردند . راهکاری که راه حل  نا معادله حکومتی  انتخابات است  و بازی های ابداعی و چند مرحله ای  تمامیت خواهان در  کلاهبرداری سیاسی و  به سخره گرفتن دموکراسی را برهم میزند . چنین آگاهی میتواند به جنبش ضد استبداد در هر کجا کمک نماید + لینک  
 صورت مسئله اصلاًً معضل و پیچیده نیست. اگر شما بعنوان عضوی از جامعه  با روندی سیاسی  یا اجتماعی مخالفید باید در محلی که برای اظهار نظرتان تعیین شده حاضر شوید تا بتوانید اعتراض و یا مخالفت خود رابیان  کنید . برای مثال  در مجالس قانونگزاری و مجامع بین المللی  رأی ممتنع و یا اعتراضی را اعضائی که حاضرند میتوانند  ابراز میکنند و آنها که نیستند، غائب‌ حساب میشوند و شاید جریمه ای هم به آنها تحمیل شود.  فقط در یک نکته ابتدائی در این قیاس مع الفارق بین انتخابات عمومی و تشکیلات فوق  از سوی ساده اندیشان مغفول  وعمداً از سوی  آنها که از تحریم سود میبرند ( حکومت و حکومت سایه) خلط مبحث شده،  وآن اینستکه در یک پارلمان و جلسه تصمیم گیری صنفی و یا کانونها  حد نصاب وجود دارد و اگر تعداد حاضرین  در جلسه از حد معینی کمتر شود یا عده ای جلسه را ترک و بقول خودشان ابستراکسیون کنند رئیس  یا هیئت رئیسه  مجبورند   از رسمیت افتادن جلسه را اعلام و رأی گیری را تعطیل کنند،  آیا در انتخابات هم ابستراکسیون وجود دارد ؟ یا تحریمیان سوراخ دعا را گم کرده اند .
بجاست اگر ادعای انگیزه تحریم برای جلو گیری از تقلبها هم همین جا مطرح میشود. نظام حاکم  قواعد انجام انتخابات را تدریجاً طوری به هم ریخته که احتیاج چندانی  به تقلب سازمان یافته ندارد چون با بازی تعیین صلاحیتها و انتخابات مهندسی شده که اغلب اقتدار گرایان در آنها از طریق مسابقه یکنفره و حوزه اختصاصی انتخاب میشده‌اند و وجود رأی دهندگانی گوش بفرمان در هر منطقه ، کمتر  نیازی  به تغییر نتایج صندوقها داشته است .اگر در  مواردی هم نظیر انتخابات مجلس ششم  در حوزه تهران که آقای تاجزاده صدمات بسیاری برای مقابله با آن متحمل شده،  و انتخابات رئیس جمهوری سال 88 ، حکومت  جام زهر تقلب را سر کشیده، بلافاصله    طشت رسوایی‌اش از بام  فرو افتاده است. تقلبهائی هم  که در تمام دوره ها  بطور موردی  در حوزه ها با پشتیبانی ارگانها  میشده اگرچه بعد از کشف، غالباً توسط دست اندرکاران،  بنفع ایادی استکبار داخلی رفع و رجوع میشده ، ولی فاقد برنامه ریزی حکومتی بوده ،  و تنها در حد اعمال نفوذ و تقلب های حوزوی  انجام شده که به گسترش  بی اعتمادی مردم  و خلوت تر شدن حوزه ها  منجرشده بودند.
  اکنون در انتخاباتی که نامزدهای قبول شده آن همه  از جبهه های خودی نظام هستند و چهار چشمی اوضاع را رصد میکنند انجام تقلب مسخره ترین چیزی است که ممکن است به ذهن برسد از طرفی  هرچه حضور مردم بیشتر باشد دادن آمار کلی  قلابی  و عدد سازی ، در ستادهای انتخاباتی و وزارت کشور  مشکل تر میشود و بفرض انجام چنین کاری که ممکن است توسط اذهان متوهم  برای القاء  مشروعیت انجام شود،   نتیجه هیچ حوزه ای را نمیتوانند تغییر دهند چون مدعیان خود بر سر کار خویش حاضر و ناظر  بوده اند  .
 در صورت عمومیت یافتن مشارکت اعتراضی ، وقتی که از حوزه ها گزارش متضمن  آمار رأی باطله برسند و از نظر آماری  ارقام باطله   معنی دار باشند، بازندگان انتخابات دلیل کافی برای  اعتراض به نتیجه کلی  و در خواست  ابطال کل آرای حوزه یا حوزه ها  و تجدید انتخابات داشته و آمار مستند  را برگ برنده خود میدانند ، در اینصورت  این داستان سر دراز خواهد یافت و جز با قانونگرایی ختم به خیر نمیشود و الا بقول خود رژیم فتنه ای بر پا میشود که حوادث سال 88 در مقابل آن تنها یک رزمایش بوده است. ولی اگر انتخابات تحریم  شود و آرای قابل استفاده به صندوقها ریخته شود نه کسی میتواند به نتایج شمارش آرا اعتراض کند  و نه  حاکمیت  نیاز به تقلب و عدد سازی دارد . منتهی انتخاباتش را با تعداد کمتر شرکت کننده به پایان میرساند و در عالم بی اعتباری  کسب مشروعیت هم میکند . معضلات انتخابات  عمومی  و این  راه حل برای همیشه و  برای همه موارد  وجود دارد.  حالا عده ای آنقدر  تحریم نامه صادر کنند  تا باز هم  بقول احمدی نژاد  ، ... بِِگَم؟ بِگَم ؟

2 - در راستای مشارکت هوشمندانه در انتخابات،  اگر احزاب جبهۀ مشارکت تصمیم بگیرند این امکان روی کاغذ  برایشان وجود دارد که مجلس نهم را از نظر سیاسی تصرف کنند شاید که شدت بحران موجود در تمام  سیاستهای  اقتدار گرایان  مانع از بر خورد قهر آمیز اآنان  با  برنامه هایی که سود همگان در آنست   شود . به هر حال دست اندرکاران هر دوجبهه بهتر میتوانند منویات خود را به طرف مقابل انتقال دهند  .
  
 مسلماً  در بین چند هزار نفر داوطلبان تأیید شده از شورای نگهبان، احزاب جبهۀ  مشارکت  میتوانند علاوه بر نمایندگان  باقیمانده از اصلاحات طلبان  در مجلس(نه آنها که میثاق جبهه را  فراموش کرده و از آن روی برگرداندند)  ازمنفردینی که از نظر علمی واجد شرائط بوده و ظرفیت  پیوستن به مردم  را دارند به تعداد کافی شخصیتهای نزدیکتر به مواضع قانونگرایان   را تأیید و لیست اسامی آنها را با  توضیح ، آگاهی بخشی و تأکید بر رعایت چهارچوب مشارکت معترضانه ،  از طریق منابع خبری خود به اطلاع  جنبش سبز و عموم  مردم برسانند. ضمناً فراموش نکنیم که بسیاری از مردم به دلائل مختلف خود را مجبور و ملزم به شرکت در انتخابات میدانند. در صورت توفیق در اجرای این برنامه این احتمال وجود دارد که   بر بازی تحریمیان داخل و خارج پیروز شده ، و بر دوران سیاه تخریب کشور  مُهر پایان زد و به باز سازی اعتماد مردم و استقرار حکومت قانون ، انجام  اصلاحات اساسی  و سازندگی باز گشت.
  قرار بر این بود که اقتدار گرائی  و بازی اقتدار طلبان   را به هر قیمتی که شده به هم بریزیم .  بنظر میرسد چنین  رویکردی در این اوضاع  خراب، به مصلحت تمام جناحهای  کشور  و احتمالاً  مانع از  جنگ ، خرابیهای  اولی تر و انقلابی  شود.  

        

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درباره من

در دموکراسی، پیش فرضهایی مانند لزوم، احزاب سیاسی ،انتخابات و سازه هایی،که بدلیل قدرت زا بودن به زورمحوران امکان میدهد تا مصالح ملت و کشور خود را فدای منافع خود بنمایند با اهداف دموکراسی در تضاد هستند. توضیح این تابوها و راه برون رفت از بن بستهای موجود در دستور کار این وبلاگ است