۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه


                     حمله کم‌سابقه تیم احمدی‌نژاد به سپاه پاسداران:

اعتماد کاذب و مطلق به سپاه باطل شد


سایت «رهاپرس» وابسته به تیم احمدی‌نژاد نوشت نامه دوم سرداران سپاه به حسین علایی «خط بطلانی بر اعتمادهای کاذب و مطلق» به سپاه کشید و «عمق افتضاح» فرماندهان این نیرو را نشان داد.
۱۳ تن از سرداران سپاه پس از آنکه حسین علایی توضیح داد از یادداشت ۱۹ روزنامه اطلاعات برداشت «نادرستی» شده٬ با انتشار نامه‌ای از وی دلجویی کردند.
این سرداران در نامه نخست خود٬ انتقاد‌های تندی متوجه آقای علایی کرده بودند که سایت «ر‌ها پرس» این نامه را نیز «آبکی» و فاقد دفاع از علی خامنه‌ای دانسته است.
حسین علایی ۱۹ دی ماه با انتشار یادداشتی از عملکرد علی خامنه‌ای پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ انتقاد کرده و به وی توصیه کرده بود از سرنوشت شاه سابق ایران عبرت بگیرد.
انتشار این یادداشت با خشم گسترده حامیان علی خامنه‌ای مواجه شد به طوری که هفته گذشته علایی و خانواده‌اش آماج حملات رسانه‌ها و نیرو‌های لباس شخصی قرار گرفتند.
علایی پس از افزایش فشار‌ها و تهدید‌ها اعلام کرد از یادداشت وی برداشت «نادرستی» شده و او همچنان به ولایت فقیه و جمهوری اسلامی اعتقاد دارد.
پس از ارائه این توضیحات بود که ۱۳ سردار سپاه در نامه‌ای از حسین علایی دلجویی کردند.
سایت «ر‌ها پرس» در یادداشت انتقادی خود از نامه دوم سرداران سپاه با عنوان «فستیوال بصیرت در سپاه پاسداران» یاد کرده و نوشته این نامه «غیرمنتظره» و «تاسف‌بار» است.
این سایت در ادامه اعلام کرده که سپاه به طور آشکار از فهرست «خواص مردود» در انتخابات آتی مجلس حمایت می‌کند.
Printer-friendly version

شنا کردن در جهت سیلاب هنر نیست




شنا کردن در جهت سیلاب هنر نیست - اثبات و ثبت تحریم، واجب تراز خود تحریم است




امسال سال بت شکنی است و پیام نوروزی ایرانیان با  قولولاالله الا الله تفلحوا  شروع میشود.  دوازدهم اسفند ماه  روز مبارکی است. فرصتی طلائی برای  گفتن بزرگترین  نه  به حاکمیت،  روز ملی شدن سیاست .  روز رستن  و رهائی  برای همۀ ایرانیان.  دیر زمانی است که  همگان  درانتظار این صبح امید و  پیروزی روشنایی بر ظلمت بسر میبرند.  مردم در این روز مبارک در دامنه دماوند بر بینی لویاتان  استبداد و ارتجاع ، مهار میزنند و این دوالپای اهریمنی را به زیر میکشند. این دیو خبیٍث، سالها است که ، حسرت نفس کشیدن در فضای آزاد را بر  دل   آزادگان این دیار  ازهر تبار و قومیت و باور و نحله فکری نهاده  ، و فرصت خود بودن  را از آنان سلب کرده است. بزودی این حال و هوای خفقان آور با تنبیه و تحقیر ، حکومت جور برای همیشه به پایان میرسد. در آینده  بسیاری از این روز به یوم النکال تعبیر خواهند نمود

 اتین دو لابوئتی در سال ۱۵۵۰ میگفت اگر صبحگاهی پس از آنکه از خواب برمیخیزیم، همه به جای "آری" یکصدا، یک "نه" به جبار بگوییم و به جای "تعظیم" به وی،  از او "روی برگردانیم" در طرفةالعینی دیکتاتور به زیر میآید و بدون آنکه قطرەای خون ریخته شود مبارزە برعلیه  ستمکاری به نتیجه میرسد.
آن صبحگاه  در ایران بزودی فرا میرسد روز دوازدهم از اسفندماه ، روز رسمی!  نه گفتن به دیکتاتور.  ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بوده اند تا این روز فرخنده  فرا رسد، از کج رفتاریهای سردمداران افسارگسیخته گرفته تا رستاخیز روشنگری روزنامه نگاران ونویسندگان ،انذارهای  سرداران شرافتمند  و ژرف بینی سیاستمداران وارسته همگی نقش و سهم  خود در پیدایش این روز را داشته اند .  در این روز صندوقهای رأی گیری بمثابه جامهای زهر، آماده پر شدن از پاسخهای زهر آگین مردم بصورت رأی اعتراضی (باطله) برای حاکمیت میباشند.  نظری ملی و قاطع مبنی بر طرد حکومتهای جور و دولتهای دست نشانده  و تبهکار  از این مرز و بوم برای همیشه.
جبهۀ دوم خرداد از سالها پیش در تدارک این رویداد و ثبت و ضبط قانونمند آن،  از طریق حضور فعال در صحنه و مخالفت قانونی با انتخابات فرمایشی بوده است . در این بین  اشخاصی بدون تجربه و یا هیچگونه تصوری از شرایط  لازم  برای تقلب سازمان یافته حکومتی در انتخابات، که درک آن، آنهم در وضعیت دو قطبی بودن حاکمیت چندان مشکل نیست،  واژه تحریم را طوطی وار تکرار میکنند. پاره ای از افراد  و  گروهها ی کوچک و  تک محوری که بدلیل ضعف ، هیچوقت نه خواسته و نه توانسته اند  درصحنه سیاسی ، حاضر شوند ، اکنون با سر دادن شعار تحریم در حقیقت کار جدیدی جز یافتن یکدیگر (که البته کار خوبی است) نمیکنند.  بیشتر آنها  از دور دستی بر آتش داشته و دارند . وقتی در فضای اینترنتی به بعضی شان گفته شد ، برنامه شما پس از تحریم و اطمینان یافتن  از عدم مشروعیت  حاکمیت (که لابد شما از آن  بیخبر بوده اید )،  چیست؟ وبرنامه ای را که در سر دارید  ، چرا تا کنون انجام نداده اید و چرا اکنون انجام نمیدهید ؟! پاسخی نداشتند.
 از آنها ساده تر کسانی که میخواهند با خانه نشینی و خلوت کردن حوزه‌های رأی گیری، از انتخابات! مشروعیت زدائی کنند. معلوم نیست چه کسی در مشروع نبودن حکومت و بی پایه بودن انتخاباتش تردید دارد که این هموطنان  میخواهند با قهر کردن از حقوق خود آنرا ثابت کنند؟ از طرف دیگر آیا  امکان جمع کردن سیاهی لشکر و جیره خوارانی که موظف به پر کردن چند حوزه رأی گیری برای فیلم برداری و اجرای شو تلویزیونی باشند  و یا امکان استفاده از فیلمهای  آرشیوی برای این  دولت فساد محور وجود ندارد ؟ 
 تحریم ، قهر و خانه نشینی  در روز انتخابات یک نوع بی عملی است که حکومت باطناً خواستار آنست تا  با خوشحالی تمام  آنرا به سکوت و رضایت مردم  تعبیر نموده و با  فراغ بال، به حل وفصل مناقشات باندهای درونی خود  برسر تقسیم غنائم و رانت ها و سهم خواهی از ثروت ملی بین خودیها بپردازد و حتی ادعای کسب مشروعیت هم بنماید. ایجاد در گیریهای میدانی نیز، جز  دادن مستمسکی برای  تهاجم و خشونت بدست چماقداران حکومتی ، صدمات انسانی و تلف کردن انرژی نیست  ولی بزرگترین خسارت تحریم انتخابات ، به هدر دادن این  فرصت طلائی است .
جبهه گسترده اصلاحات  دیر زمانی است  که استراتژی حساب شده ای را، برای برهم زدن این بساط کهنه  مکر و خدعه ، و تبدیل انتخابات فرمایشی   به یک  رفراندم ملی، تدارک دیده است. این جبهه  پس از خود داری از معرفی یا تأیید داوطلب و بیرون کشیدن تمام نیروهای خود از میدان انتخابات مهندسی شده  ، برای اینکه اقدامش حمل به تحریم نشود ،اعلام نمود،  که مردم میدانند با چنین انتخاباتی چگونه برخورد کنند. چگونگی این برخورد  هم که  تشکلها و شخصیتهای مجرب در مورد آن به تفصیل سخن گفته اند،  یک راهبرد همیشگی و برای همه زمانها است.  روش مبارزه دائم و بی خشونت  این خواهد بود که تا وقتی در انتخابات فریب  و ملعنت وجود دارد ، مشارکت فعال و معترضانه ، و پر کردن صندوقهای رأی با آرای اعتراضی( باطل شده) که  ابلاغ  سلب مشروعیت به هر رژیم توتالیتر است ، در دستور کارمیباشد.
عوامل حکومت با اطلاع کامل  از استراتژِی فوق ،  بدفعات شرائط موجود را درد سر ساز ترین انتخابات و سونامی سال 90 و یا  گفتن "پناه بر خدا از فتنه ای که فتنه ۸۸ در برابرش تنها یک رزمایش بود!" و  نظائر آن یاد کرده اند. ولی چون نداشتن راهی غیر از قانونگرائی برای گریز از آن برایشان مسلم است یعنی  کاری که مساوی با مرگ سیاسی آنان است،  همچنان  در کار خود معطل مانده اند .  در این مقطع تاریخی لازم است تا  سابقه و خلاصه اظهار نظرهای پیشکسوتان  سیاسی در مورد میزان  تأثیر روش فوق را از باب فایده،  یکبار دیگر با دقت مرورکنیم و آنرا فصل الخطاب قراردهیم .  در سال 86 پیش ازانتخابات ، که طبق  معمول بحث‌هائی در مورد مقابله با بازی همیشگی شورای نگهبان ، و خلافکاری انتخاباتی حکومت در بین اصلاح طلبان وجود داشت ، راهکاری پیشنهاد شده بود که بعداً « مشارکت فعال و معترضانه در انتخابات» نام گرفت. آن درخواست چنین بوده است:

انتخابات، فرصتی است برای تغییر شرایط بازی
شرکت حداکثری در انتخابات و برگزیدن نمایندگان واقعی مهم ‌ترین راه نجات جامعه از بن‌بستهای سیاسی داخلی و خارجی است. حضور پر رنگ ملت در صحنه سیاست و تصمیم‌گیری، موجب رعب اقتدارگرایان و هراس بیشتر بیگانگان از دست زدن به ‌اقدامات ایذائی و حادثه ‌آفرینی میشود. از دست دادن این فرصت موجب گسترش بیشتر فساد در مدیریّت و سرنوشت کشور خواهد بود. بنابراین سهل‌انگاری و از آن بدتر تحریم انتخابات بمعنی واگذاری عرصه و اعیان مملکت به غیرخودی هاست.
چون شرکت در انتخابات فرمایشی بمثابه ریختن آب به آسیاب حاکمیت اقتدارگراست و شرکت کم رنگ ملت در انتخابات زمینه بهره ‌برداری دشمن خارجی را فراهم میکند چاره کار در این مخمصه، ریختن رأی باطل شده به صندوق رأی در حوزه‌هائی است که قرار است انتخابات در آنها بشکل فرمایشی و تک حزبی برگزار شود. این رویّه میتواند هر انتخاباتی را به چیزی در حد رفراندوم تبدیل نماید. این اقدام که هماهنگی لازم از سوی افراد، نیروها و مطبوعات دلسوز و وفادار به جامعه را میطلبد خط بطلانی بر امیال خودپرستان داخلی و آزمندان خارجی خواهد بود. حال که تنها فقط یک امکان برای ابراز نظر وجود دارد مردم این فرصت را دارند تا در حوزه‌هائی که داوطلبان واجد شرایط وجوددارند با انتخاب نمایندگان واقعی، دموکراسی را در کشور حاکم نمایند و درصورت تحمیل داوطلب غیر مردمی به هر حوزه رأی‌دهندگان با ریختن رأی باطل شده خود به صندوقها، به تمامیت‌خواهان یک نه بزرگ بگویند و اصلاح و یا خلع ید تدریجی آنان از ابزار حکومتی و برگرفتن نقاب دموکراسی از چهره شان را شروع کنند.
گرچه فرصت برای انتخابات پیش ‌رو محدود است ولی داشتن یک برنامه جامع از سوی خیر خواهان و عاقبت اندیشان فرصت توطئه‌های در هم پیچیده از سویخنّاسان را از آنان سلب میکند.
از نیروهای اصیلی که دلباخته قدرت نیستند، انجمنهای غیر دولتی، جوامع دانشگاهی و فرهنگی، نیروهای کارگری، جامعه زنان که تصمیمات و رأیشان بیشترین تأثیر را در انتخابات دارد، بدنه نیروهائی که بنام آنها انواع شرارتها و مظالم بر جامعه و افراد تحمیل میشود و نیز جامعه وبلاگ‌نگاران تقاضا میشود که با قراردادن چنین برنامه‌ای در اولویت کاری خویش و تبلیغ حداکثری از آن ،به ‌استقرار آزادی، استقلال و عدالت واقعی در جامعه و هدایت حکومتگران در جهت قبول و بکارگیری یک دولت مردُمرای یاری رسانند. برای همیشه یادمان باشد که تا انتخابات وجود دارد امکان گفتن نه و تغییر دادن شرایط نیز وجود دارد. این تصمیم اگر عمومیّت یابد مقابله با آن برای حاکمیّت اقتدارگرا غیر ممکن است. _______
برداشتهای سازمانها وشخصیتهای مختلف سیاسی در جبهۀ منتقدین حکومت که هنوز ارادۀ اصلاح و براه آوردن رژیم نزد آنان پا برجا ومخالف تحریم انتخابات بودند  بشرح ذیل بود.
- در تاریخ 17 اسفند نهضت آزادی با رویکردی مثبت در اعلامیه ای تحت عنوان «اعتراض به‌انتخابات غير آزاد، مشاركت تنها درحوزه‌هايي كه ‌امكان رقابت موثر وجود دارد» نوشته بودند که:
به مردم عزیز ایران پیشنهاد می‌کند كه به منظور اعتراض به‌انتخابات فرمايشي، تنها در حوزه‌هايي كه ‌امكان رقابت مؤثر وجود داشته باشد به نامزدهايي رای دهند که می‌توانند با پيروي از روش و منش مدرس‌ها، مصدق‌ها، بازرگان‌ها و سحابی‌ها، شجاعانه به دفاع از حق حاکمیت ملی و حاکمیت ملت ایران پرداخته، آزادی مردمان را به مال و مقام ناچیز دنیا نفروشند.»

-جبهه مشارکت ایران اسلامی (متشکل از هفده تشکل و حزب سیاسی) ، در مورد انتخابات مجلس هشتم در بیانیه تحلیلی خود پس از دور اوّل انتخابات در تاریخ 29 اسفند 86 آورده‌ بودند که:
جبهه مشاركت ايران اسلامي در ارزيابي شرايط موجود و نتايج انتخابات مجلس هشتم فضاي ژلاتيني و متفاوت از گذشته را مي‌بيند و از عمل سياسي وانتخاباتي مردم رأی ‌دهنده و نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب نوعي رشد يافتگي و بلوغ سياسي را درمي‌يابند و اينكه «حضور معترضانه»‌ مي‌تواند راهبرد جديد براي مواجهه با عرصه تنگ سياسي ايران باشد. از اين رو از همه نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب مي‌خواهد كه با تجميع نيروها در مسيري واحد راه آينده را هموار نمايند. تجربه ‌انتخابات شوراهاي سوم و مجلس هشتم نشان داده ‌است كه تجميع نيروهاي اصلاح‌طلب (به رغم تفاوت‌هاي نگرشي) حضور معترضانه حتی در شرایط سخت را سد شکن و نتیجه بخش میدانند.
آقای عیسی سحر خیز روزنامه نگار در بند  که اینک بر اثر مصدومیت در زندان، به بیمارستان منتقل شده ، در اسفند ماه 86 طی مقاله‌ای از جمله منظور  طرح برون رفت از دور باطل انتخابات مهندسی شده را حفظ آبروی کشور! دانستند. ایشان بعداً نیز تا زمان برگزاری مرحله دوم انتخابات طی سه مقاله با عنوانهای رالي انتخابات در چالش تحريميان پيگير - رالی انتخابات و رقابتها - و چالش عقل و احساس- به‌استدلال‌های طرفداران تحریم انتخابات در مقابل باورمندان به شرکت فعال و معترضانه در آن پرداخته‌اند، ولی در مقاله چالش عقل و احساس در مورد استفاده از راهکار مشارکت فعال و معترضانه در انتخابات، شخصاً آنرا بعنوان سخت‌ترین گزینه پیش روی اصلاح‌طلبان میدانستند.
در اواخر فروردین 87 و با نزدیک شدن زمان برگزاری مرحله دوم انتخابات، معترضین به روند کلی ردّ صلاحیتها برنامه‌های اعتراضی خود را رساتر بیان نمودند از جمله آقای مصطفی تاج‌زاده     درسخنرانی خود در مجمع دانش‌آموختگان ایران اسلامی با روشن بینی تمام از بستر سازی اقتدار گرایان برای سلطۀ نظامیان بر مقدّرات کشور گفته بودند که  :
شعار دولت کودتا این بود: سیاست وحکومت در ایران یعنی اعلیحضرت و دیگر هیچ .... ما اسم استراتژي خود را در زمان يكدست شدن قدرت در داخل كشور«حضور معترضانه» گذاشته‌ايم، يعني براي دفاع از آرمان‌‌هاي مردم فعاليت مي‌كنيم و در انتخابات حاضر مي‌شويم و ضمن دفاع از عقايد خود، به رفتارهاي تماميّت‌خواهانه و غيرقانوني جناح حاكم اعتراض مي‌كنيم و مي‌كوشيم ضمن جلوگيري از نظامي شدن فضا، امكان تداوم سياست‌ورزي در شرايط موجود را حفظ كنيم تا نااميدي مطلق جامعه را فرا‌نگيرد و نگاه به خارج از كشور يا روش‌هاي خشن معطوف نشود. روشن است موفقيت ما در اين زمينه به عملكرداصولگراها نيز بستگي دارد كه چه مقدار غرور و مستي را كنار بگذارند و به شيوه‌اي عقلاني كشور را اداره كنند....
و نیز اینکه:
استراتژي دوم اين است كه ما در هر شرايطي كه به سر مي‌بريم اجازه ندهيم،‌ طرفداران تك صدايي و روش‌هاي استبدادي يك گام جلوتر بيايند. بايد آنان را هر جا كه هستند متوقّف كنيم و سپس در جهت عقب‌نشيني آنان بكوشيم. اين استراتژي احتياج به حضور معترضانه دارد، يعني در زماني كه قدرت از شماانتظار «بله چشم فوري» گفتن دارد، شما در صحنه حاضريد اما مي‌گوييد... نه !

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در گزارش تحلیلی خود از انتخابات مجلس هشتم؛ اعلام نمودند که:
به‌اعتقاد ما، راهبرد كلي متّخذه توسط ائتلاف اصلاح‌طلبان، يعني (مشاركت مشروط و معترضانه)، راهبردي صحيح و اصولي بوده كه‌اقدام عملي متناسب با آن در انتخابات اخير؛ مشاركت فعال در حوزه‌هاي انتخابيّه‌اي كه‌امكان رقابت واقعي و جدي براي اصلاح‌طلبان وجود داشته و پرهيز از مشاركت و مشروعيت بخشي به‌انتخابات در حوزه‌هاي غير رقابتي، در اعتراض به روند جاري بود. همچنين در خصوص انتخابات در حوزه‌هايي كه در آن مشاركت داريم نيز، راهبرد فوق را به مفهوم نشان دادن عكس العمل درخور نسبت به تخلفات انتخاباتي مجريان و ناظران در امر برگزاري انتخابات سالم، حتي تا مرزكناره‌گيري از انتخابات در هر مرحله از آن تلقي مي كنيم. بنابراين ضمن اينكه به عنوان بخشی از ائتلاف اصلاح‌طلبان به سهم خود مسئوليت اقدامات انجام شده را مي‌پذيريم و اين پذيرش را يكي از لوازم شكل گيري و تداوم ائتلاف تلقی مي‌کنیم، همانگونه كه در بيانيه قبلي خود كه پيش از برگزاري مرحله‌اول انتخابات صادر شد، به‌اقتضای شرایط، اجمالاً بيان كرديم، معتقدبوديم كه‌اصلاح‌طلبان در تبعيت از راهبرد اعلام شده خود، ضمن مشاركت جدي در انتخابات 50 كرسي رقابتي، مي بايست از معرفي نامزد در ساير حوزه‌هاي انتخابيه كه حاصلي جز اتلاف توان و تضييع نيرو و روحيه‌اصلاح‌طلبان و سوء استفاده برگزاركنندگان انتخابات غيررقابتي نداشت، خودداري مي‌كردند.
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران ضمن تشكر از رفتار انتخاباتی آگاهانه و هوشمندانه شما كه به تناسب شرايط متفاوت موجود به وقوع پيوست، بهعنوان جمع‌بندي عملكرد اصلاح‌طلبان در انتخابات گذشته و چگونگي استمرار اين فعاليت‌ها در آينده، اعلام مي‌نمايد علي رغم انتقادات موجود به برخي تصميمات تاكتيكي اصلاح‌طلبان در انتخابات اخیر كه در این بیانیه نيز به گوشه‌اي از آن‌ها اشاره شد و در صورت اجتناب از آن‌ها و جایگزین ساختن تاکتیک‌هایی متناسب با راهبرد متخذه، دست‌آوردهاي به مراتب بيشتري نصيب اين جناح مي‌کرد، معتقد است كه حضور در انتخابات اخير بر مبناي راهبرد «مشاركت مشروط و معترضانه» و با حفظ همگرايي و ائتلاف فراگير اكثريت قريب به‌اتفاق اصلاح‌طلبان صورت گرفت، اقدام صحيحي بوده‌است كه مي بايست با رفع نواقص و کاستی‌های آن، مبناي حركت اصلاح‌طلبان در انتخابات آتي قرار گيرد. ما بايد با پيگيري و وفاداري به تمامي اجزاي راهبرد فوق، از جمله؛ ملحوظ داشتن قطعی معیارها و شروط تعیین شده برای مشارکت در انتخابات، راه پر پيچ و خم، صعب و دشوار اصلاحات را ادامه داده و مخاطرات پيش روي كشور و نظام را مرتفع سازيم.____

اینک که فرصت موعود  فرا رسیده و پیروزی کاملاً در دسترس میباشد، ما نباید تجربه ها و نظریات صائب فوق را رها کنیم.
 انتخابات  12 اسفند ماه 1390 با شرایط  زیر بر گزار میشود

خودی بودن نامزدهای هر دو باند در انتخابات از نظر رژیم برای تهیه مجلس یکدست،
متکی بودن همه آنها به ارگانهای دولتی و حکومتی و منابع قدرت،
نظارت و کنترل هر دو باند رقیب  بر روند انتخابات،(بقول معاون سیاسی استان کهگیلویه بیش از 15 نفر از هر دوجبهه  برسر صندوقها هستند) که با  احتساب عوامل ستادی باید جمعاً بیش از هشتصد هزار نفر دست اندرکار باشند.
از این رو انجام تقلب سازمان یافته غیر ممکن و  دست زدن به کودتا توسط حکومت هم ، مانند آنچه پس از انتخابات رئیس جمهوری اتفاق افتاد ، غیر ضروری و بی حاصل است.
 از طرفی میزان آرای مخالفین و جنبش اعتراضی  در این انتخابات با توجه به ریزش مداوم نیروهای طرفدار رژیم باید بیش از هفتاد درصد یعنی رقمی بین سی وپنج تا چهل ملیون رأی باشد. حال اگر همه معترضین در این روز فرخنده با پر کردن صندوقها از رأی کاملاً باطل شده  یکصدا یک نه به دیکتاتور بگویند وی از اریکه قدرت فرو می افتد و  نمایش حاکم بازی  درایران  تمام میشود.  بنا  براین در روز دوازدهم اسفند  با  حضور فعال و ابراز مخالفت قانونی که ثبت آن از طرف خود رژیم انجام میگیرد (و درغیراینصورت با لغو انتخابات پیروزی بزرگتری را نصیب جنبش اعتراضی مینماید)، سرنوشت خود  را رقم خواهیم زد.
 قهر نمودن از انتخابات  یا تحریم آن هیچ چیزی را تغییر نمیدهد ، ولی حضور معترضانه که باید  بعنوان  یک روند در کشور نهادینه  شود از جنگ و انقلاب جلوگیری نموده  و  یک روش اصلاح و تعلیه دائمی در تمام امور کشور  را پی ریزی مینماید. این روشی است که  در نتیجه آن شورای نگهبان و امثال آن بلاموضوع ، حکومت نظامی منتفی و حاکمیت به سوی  عقلانیت و قانون گرایی سوق داده میشود.
اگر طرفداران رژیم انتخابات را درد سر ساز میدانند برای رهایی از آن میتوانند  خلاصه ای از "دموکراسی در ایران فردا"  را  که بدون نیاز به حزب و  بازی انتخاباتی است   در  این لینک +   مطالعه کنند تا بدانند که  در صورت برگشت حاکمیت مردم به خودشان ،  حکومت بدون تنش و بدون کمترین خدشه بر اصول زیر بنایی هم  ممکن است ،  روشی که دیر یا زود بر  جامعه سیاسی ایران حاکم خواهد شد. ؟

  این سیاسی ترین نوروز در تاریخ بر همه ایرانیان  مبارک باد.

۱۳۹۰ دی ۳۰, جمعه

سردمداران به پرسش‌های علایی پاسخ دهند



:
فرمانده و برادر معززم سردار حاج حسین علائی
سلام علیکم

نامه‌ات را خواندم و برداشتی همانندت و متفاوت با برخی از دوستان عزیزمان کردم و بارک اللهی نثارت. به دنبال آن از عکس‌العمل‌ها و ادای تکلیف عده‌ای در روز اربعین حسینی، در درب خانه ات، در شهرک شهید کلاهدوز مطلع شدم؛ با بانگ بیدار باش (سردار بیدار شو)، و اعلام تجدیدی ات در امتحان بصیرت!! که: (سردار بی بصیرت!! بصیرت، بصیرت) سپس مهر مردودی را بر پای کارنامه‌ات نشاندند که: (سردار حسین علائی مردود است).
اینها چندان تازگی نداشته و نخواهد داشت، که در این سالها به کرات نظاره‌گر این اقدامات و تندرویها بوده‌ایم!! مسئله مهم صدور بیانیه‌ای با امضاء جمعی از فرماندهان و مسئولان عزیزی که یاد و نامشان همیشه ایام روشنی بخش ذهن و دیدارشان ادخال سُرور در قلبمان بود، و هست و انشاء الله تداوم خواهد یافت، شگفت‌انگیز بود.
جعفر اسدی با آن صفا و اخلاص و صمیمیتش، علی فضلی با آن سابقه طولانی ایثارش، محمد کوثری با آن صداقت در رفاقتش، حسین همدانی و مرتضی صفار و اسماعیل قاآنی و غلامرضا جعفری با آن ویژگی‌های منحصر به فردشان و ... و عده ای در بهترین فرصت برای دشمنانمان خوراک مناسبی تهیه نمودند که دیدید!!، ما از نامه سردار علائی برداشت درستی داشتیم، اما عده ای نوشتند او به عنوان یکی از فرماندهان ممتاز و برجسته دوران دفاع مقدس در مقابل رهبری نظام ایستاده!! و او و اقداماتش را با شاه مخلوع مقایسه نموده است!!
به نظر حقیر اگر این دوستان به جای اعلام موافقت با درج نامشان در ذیل نامه تهیه شده گرد هم می‌آمدند و به بررسی مقاله ات، و نحوه عکس‌العملشان تبادل نظر می‌فرمودند. قطعاً به نتیجه دیگری می‌رسیدند و آن گاه طی نامه‌ای نه با امضاء ۱۲ نفر بَل با امضاء تعداد قابل توجهی از فرماندهان و مسئولان در دوران دفاع مقدس به شما دست مریزاد می‌گفتند و اعلام می‌داشتید که حرف دلمان که حرف امام هم غیر از این نبود را بیان داشتی. و آن‌گاه در جمعی دوستانه ابهاماتشان را با تو که همزبانترین‌ها با آنها هستی مرتفع می‌ساختند. و تو در مقاله های بعدی جبران می نمودی. اگر لازم به توضیح بود.
که متأسفانه نشد آن طور که باید بشود. البته پاسخت سنجیده و بجا بود ولی نامه دوستانمان اثر خود را گذاشته و به این راحتی‌ها قابل جبران نخواهد بود.
و اما سخنی با دوستانی که همیشه ایام خود را مرهون الطاف و محبت‌های آن بزرگواران دانسته و انشاء الله می‌دانم و سردار عزیز و گرامی حاج جعفر اسدی را به نمایندگی از آنها مخاطب قرار می‌دهم که او شیخ الامراست. سابقه آشنایی‌ام با او به عملیات بیت‌المقدس می‌رسد و در قرارگاه فتح که او رئیس ستاد قرارگاه بود و من هم پادویی در آن قرارگاه. او در دل نشست و خوب هم نشست، صفای دل او زبانزد خاص و عام بوده و هست، قبل از آن تاریخ به لحاظ مسئولیتی که در بسیج داشتم رفت و آمدی به جبهه و به خصوص گلف داشتم ولیکن توفیق دیدارش حاصل نگردیده بود.

حاج جعفر عزیز: چرا حسین علائی؟ کسی که تو بیشترین اطلاع از زحمات و فداکاری‌هایش در دوران دفاع مقدس و پس از آن داری، باید مورد هجمه جمعی واقع و همرزمانش به جای دفاع از او در مقابلش قرار گیرند؟
چرا برخی سایت‌هایی که متعلق به اصول‌گرایان است باید جرات به خرج دهند و او را بریده از انقلاب و نظام معرفی نمایند مگر حسین چه خواسته‌ای داشته، او از این دنیای پر زرق و برق و شیرین در ذائقه دنیا داران چه سهامی را به خود اختصاص داده است؟ در دوران دوستیت با او، آیا اقدامی در جهت اثبات شائبه قدرت طلبی در او یافته‌ای؟
چه اقدامی انجام داده که خدشه‌ای بر دیانت او وارد شده است؟
کدام حرکت و سکونش و کلام و سکوتش در جهت تضعیف اصل ولایت فقیه که یادگار گران سنگ اماممان می‌باشد تلقی می‌نمایید.

حاج جعفر عزیز: حسین علائی‌ها را ارزان به دست نیاورده‌ایم که حالا به مقایسه‌اش با شمربن ذی‌الجوشن و سایر صحابه پیغمبر که با انگیزه دنیا خواهی به علی(ع) پشت کرده اند. بخواهیم او را از کف بدهیم. عزیزم بر شاخ نشسته‌ایم ، و از بن می بریم!!
چگونه می‌توان با این برخوردها ((حسین علائی‌ها)) را تربیت و تقدیم نسل‌های آینده نماییم.
به خدای لاشریک له: این روش حمایت از رهبری نیست که هر کس را که سلیقه‌ای غیر از آنچه ما داریم داشته باشد باید حذف کنیم، آن هم اینگونه!!

حاج جعفر عزیز: سال‌هاست که در نامه‌هایم که تو با سیاق‌ آنها آشنایی، بیان داشته‌ام که باید با اعمال و کردار و گفتارمان حب نظام و رهبری را در دل مردمانمان مستقر و مستحکم نماییم.
بارها گفته‌ام که مردم باید در ما عدم وابستگی به دنیا و مظاهر آن و پست و مقام را به عینه مشاهده نمایند.
بارها نوشته‌ام و هر جایی که در کنارتان بوده‌ام بر زبان آورده‌ام که ما باید با مردم و در کنارشان با تحمل محرومیت‌ها و کمبودها مشکلاتشان را برایشان قابل تحمل نماییم.
سردار عزیز به نظرت پاسخ مناسب و درخور به سئوالات سردار علایی توسط سردمداران حاکم بر کشورها در پایداریشان موثر نیست؟

چرا باید ما از طرح این سئوالات هرچند توسط سرداری از سرداران سپاه و فرماندهی از فرماندهان دوران دفاع مقدس وحشت داشته باشیم؟
برادرم فرق ما با همه حکومت ها و همه نظام های سیاسی دنیا در این است که عملکرد حاکمانمان تنها متوجه حاکمان نیست، که به حساب اسلام زده خواهد شد و این خسارتی جبران ناپذیر است.
و تو ای حسین: دلگیر مباش که در آینده‌ای نه چندان دور خدا جبران خواهد نمود، هر چند تو از سعه صدری در خور برخورداری.

و انشاء اله جوانان ما از بصیرتی برخوردار گردند که هر ذکری از فجایع شاهان و ستمگران در طول تاریخ را از زبان افرادی امثال تو و یا ذکری از امام و موضع‌گیری‌هایش در مسائل گوناگون در جامعه و به خصوص در مورد گروه‌ها و حقوق ملتمان به میان آمد را به حساب تضعیف رهبری قلمداد ننمایند.
و جامعه به رشدی برسد که انتقاد بجا از رهبری هم اگر باشد، تنها از زبان معاندین برنیاید و منتقدین معاند محسوب نگردند، و انشاء اله شاهد روزی باشیم که همه با هم، با هر سلیقه‌ای، همانند دهه اول انقلاب یک دل و همنوا در تحقق منویات امام راحلمان و شهدای گرانقدرمان به زعامت رهبر معظم از هیچ کوششی فروگذار ننماییم.
ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا.
سید علی صنیع خانی



'via Blog this'

محمد نوری زاد: شکایت از آیت الله خامنه ای+ فایل صوتی



محمد نوری‌زاد، روزنامه‌نگار و کارگردان منتقد حکومت ایران در نامه هجدهم به آیت‌الله خامنه‌ای از همه اقشار جامعه تقاضا کرده است، «دست به قلم ببرند و نامه‌هایی شکوه‌گون» خود از آیت‌الله خامنه‌ای را به دستگاه قضایی کشور بنویسند، «بی‌آنکه قلم خود را به الفاظ ناشایست بیالایند».
محمد نوری‌زاد در این نامه خود را شاکی و آیت‌اله خامنه‌ای را متهم معرفی کرده است. نوری‌زاد نوشته است، «ساحت سوم را به برجِ بلند قاضی‌القضات کشورمان جناب لاریجانی احاله می‌دهیم.»
این روزنامه‌نگار و کارگردان منتقد حکومت ایران در ادامه نامه هجدهم به بیان شکوائیه خود از آیت‌الله خامنه‌ای پرداخته است.
در شکواییه محمد نوری‌زاد، آیت الله خامنه‌ای به «شفاف نبودن مواضع پولی»، «آسیب رسیدن به ذخایر انسانی و اعتباری و معرفتی و ایمانی و پولی مردمان ایران چه درداخل و چه در سطح جهان»، «رواج فضای امنیتی و رعب و وحشت درکشور توسط دستگاه‌های تحت امر ایشان» «سرعت گرفتن فرارمغزها»، «به حاشیه رفتنِ قانون»، «رواج سانسور شدید» و... متهم شده است.
محمد نوری‌زاد در گفت‌و‌گو با دویچه وله به محتوای نامه هجدهم پرداخته است. او همچنین درباره حسین علایی رئیس سابق ستاد مشترک سپاه که مقاله‌ی اخیر در روزنامه اطلاعات با واکنش تند هواداران آیت‌الله خامنه‌ای مواجه شده می‌گوید: «حسین علایی جزو سالم‌ترین شخصیت‌های سپاهی ماست. زندگی‌اش سالم است، گذشته‌اش سالم است.»




محمد نوری زاد: شکایت از آیت الله خامنه ای+ فایل صوتی:

 برگرفته از سایت امروز 


'via Blog this'

۱۳۹۰ دی ۲۸, چهارشنبه

سایت خبری تحلیلی چمران نیوز » آخرین اخبار يادداشت» نقطه؛ سرخط


جواد اکبرین:


وقتی اعتراض به خطاهای «رفتار بد مامورین دولتی به ویژه عناصر گارد شاهنشاهی و در نهایت دولت وقت» پاسخ نمی گیرد و در بر همان پاشنه می چرخد که بود، مردم به این نتیجه می رسند که خط از بالاست و شعار می دهند «ما میگیم شاه نمیخوایم نخست وزیر عوض میشه…».
آقای شریعتمداری! مبدأ خط مقاله علایی بیرون از مرزها نیست؛ مبدأ خط، کمی آن سو تر از خانه شماست؛ تهران – کوچه اختر- همانجا که میرحسین و همسر و همسفرش را به بند کشیده اند.
مبدأ خط همان جاست: تهران – بهشت زهرا- همان جا که نداها و سهراب های مان را به خاک سپرده اند.
برای “مبدأ خط”، نشانی غلط ندهید؛ زیرا ما تکرار خطای شما در این نشانی های ساده را نیز مجبوریم به حساب یک «دستخط» بگذاریم و «سرخط» را نشانه بگیریم؛

تمام مقاله را در لینک زیر بخوانید 

سایت خبری تحلیلی چمران نیوز » آخرین اخبار يادداشت» نقطه؛ سرخط:


'via Blog this'

جزئياتی از نامه اوباما از زبان علی مطهری | انقلاب اسلامی در هجرت

جزئياتی از نامه اوباما از زبان علی مطهری | انقلاب اسلامی در هجرت:

'via Blog this'

۱۳۹۰ دی ۲۷, سه‌شنبه

لاریجانی از بازداشت چند فرد دخیل در ترور احمدی روشن خبر داد | انقلاب اسلامی در هجرت

لاریجانی از بازداشت چند فرد دخیل در ترور احمدی روشن خبر داد | انقلاب اسلامی در هجرت:

'via Blog this'

تمرین ارتش روسیه برای حمله احتمالی آمریکا به ایران | انقلاب اسلامی در هجرت

با خواندن خبر در لینک زیر آیا باید نگران شد؟  
  بنظرتان   نمیرسد که  هدف اصلی  روسیه از این مانور،ممکن است در راستای  مطامع  دیرین  آن کشور  ببهانه مقابله با حمله نظامی پیمان ناتو به ایران  باشد.؟




تمرین ارتش روسیه برای حمله احتمالی آمریکا به ایران | انقلاب اسلامی در هجرت:

'via Blog this'

هنر برتر از دولت آمد پديد



مقاله ای از احمد مسجد جامعی

هنر برتر از دولت آمد پديد:

'via Blog this'

۱۳۹۰ دی ۲۵, یکشنبه

حسین علایی و آسیب




حسین علایی  گفت:


 پشتیبانی از ولایت فقیه باعث میشود که خانه ما بیش از این آسیب نبیند










آن که ایستاده به اوین برده شد

و درازکش از "گوهردشت" موقتا بیرون آمد




 این "عیسی سحرخیز" مدیرکل مطبوعات خارجی در دولت محمد خاتمی است که ایستاده به زندان برده شد و اکنون دراز کش به بیمارستان منتقل شده است. هنگام دستگیری دنده هایش را زیر لگد شکستند و بیشتر دوران زندان خود را چه در اوین و چه دوران تبعید از زندان گوهر دشت کرج، یا در انفرادی گذراند و یا در کنار چند تنی از زندانیان کودتای 22 خرداد و یا در کنار زندانیان جنائی، که این همنشینی آخر، با هدف خلاص شدن از شر او بدست اوباش زندانی اما همکار اوباش حاکم.
او شاکی محسنی اژه ای دادستان کل کنونی جمهوری اسلامی است. این شکایت به دورانی باز میگردد سحر خیز نماینده مدیران روزنامه ها در هیات مطبوعات بود و اژه ای نماینده قوه قضائیه دراین هیات. ماجرا زیاد قدیمی نیست که کسی فراموش کرده باشد. مربوط به اواخر ریاست جمهوری محمد خاتمی است. در این جلسه اژه ای قندان روی میز را برای سر سحر خیز پرت کرد و وقتی دید سحر خیزجاخالی داده و قندان به سرش نخورد، به طرف او حمله ور شده و با دندان به جانش افتاد. سحرخیز در پایان آن جلسه، بازوی خود را که جای دندان های اژه ای بر آن بود، به خبرنگاران نشان داد و از اژه ای نیز شکایت کرد. این شکایت را هم قوه قضائیه که حالا اژه ای دادستان کل آنست، مانند دیگر شکایت ها از اوباش و جانیان حکومتی و آدم کش ها گذاشتند در کوزه و آبش را خوردند. یادتان باشد که قاضی مرتضی راست راست در کاخ ریاست جمهوری می چرخد و حسین فدائی هم در مجلس شاخ و شانه می کشد. دو متهم کهریزک!
سحر خیز از شرکت "نوکیا" هم به این دلیل که وسائل تعقیب و شنود دراختیار کودتاچی های 22 خرداد گذاشته شکایت کرد، اما آن شکایت هم به جائی نرسید. آقایان با  شنود، توانستند محلی را که سحرخیز در شمال ایران در آن زندگی می کرد پیدا کرده و او را دستگیر کنند. چگونه می توان این جزئیات را از یاد برد؟ جزئیاتی که کلیات از درون آن بیرون آمده است.

منبع پیک نت



درباره من

در دموکراسی، پیش فرضهایی مانند لزوم، احزاب سیاسی ،انتخابات و سازه هایی،که بدلیل قدرت زا بودن به زورمحوران امکان میدهد تا مصالح ملت و کشور خود را فدای منافع خود بنمایند با اهداف دموکراسی در تضاد هستند. توضیح این تابوها و راه برون رفت از بن بستهای موجود در دستور کار این وبلاگ است