۱۳۹۰ دی ۳۰, جمعه

سردمداران به پرسش‌های علایی پاسخ دهند



:
فرمانده و برادر معززم سردار حاج حسین علائی
سلام علیکم

نامه‌ات را خواندم و برداشتی همانندت و متفاوت با برخی از دوستان عزیزمان کردم و بارک اللهی نثارت. به دنبال آن از عکس‌العمل‌ها و ادای تکلیف عده‌ای در روز اربعین حسینی، در درب خانه ات، در شهرک شهید کلاهدوز مطلع شدم؛ با بانگ بیدار باش (سردار بیدار شو)، و اعلام تجدیدی ات در امتحان بصیرت!! که: (سردار بی بصیرت!! بصیرت، بصیرت) سپس مهر مردودی را بر پای کارنامه‌ات نشاندند که: (سردار حسین علائی مردود است).
اینها چندان تازگی نداشته و نخواهد داشت، که در این سالها به کرات نظاره‌گر این اقدامات و تندرویها بوده‌ایم!! مسئله مهم صدور بیانیه‌ای با امضاء جمعی از فرماندهان و مسئولان عزیزی که یاد و نامشان همیشه ایام روشنی بخش ذهن و دیدارشان ادخال سُرور در قلبمان بود، و هست و انشاء الله تداوم خواهد یافت، شگفت‌انگیز بود.
جعفر اسدی با آن صفا و اخلاص و صمیمیتش، علی فضلی با آن سابقه طولانی ایثارش، محمد کوثری با آن صداقت در رفاقتش، حسین همدانی و مرتضی صفار و اسماعیل قاآنی و غلامرضا جعفری با آن ویژگی‌های منحصر به فردشان و ... و عده ای در بهترین فرصت برای دشمنانمان خوراک مناسبی تهیه نمودند که دیدید!!، ما از نامه سردار علائی برداشت درستی داشتیم، اما عده ای نوشتند او به عنوان یکی از فرماندهان ممتاز و برجسته دوران دفاع مقدس در مقابل رهبری نظام ایستاده!! و او و اقداماتش را با شاه مخلوع مقایسه نموده است!!
به نظر حقیر اگر این دوستان به جای اعلام موافقت با درج نامشان در ذیل نامه تهیه شده گرد هم می‌آمدند و به بررسی مقاله ات، و نحوه عکس‌العملشان تبادل نظر می‌فرمودند. قطعاً به نتیجه دیگری می‌رسیدند و آن گاه طی نامه‌ای نه با امضاء ۱۲ نفر بَل با امضاء تعداد قابل توجهی از فرماندهان و مسئولان در دوران دفاع مقدس به شما دست مریزاد می‌گفتند و اعلام می‌داشتید که حرف دلمان که حرف امام هم غیر از این نبود را بیان داشتی. و آن‌گاه در جمعی دوستانه ابهاماتشان را با تو که همزبانترین‌ها با آنها هستی مرتفع می‌ساختند. و تو در مقاله های بعدی جبران می نمودی. اگر لازم به توضیح بود.
که متأسفانه نشد آن طور که باید بشود. البته پاسخت سنجیده و بجا بود ولی نامه دوستانمان اثر خود را گذاشته و به این راحتی‌ها قابل جبران نخواهد بود.
و اما سخنی با دوستانی که همیشه ایام خود را مرهون الطاف و محبت‌های آن بزرگواران دانسته و انشاء الله می‌دانم و سردار عزیز و گرامی حاج جعفر اسدی را به نمایندگی از آنها مخاطب قرار می‌دهم که او شیخ الامراست. سابقه آشنایی‌ام با او به عملیات بیت‌المقدس می‌رسد و در قرارگاه فتح که او رئیس ستاد قرارگاه بود و من هم پادویی در آن قرارگاه. او در دل نشست و خوب هم نشست، صفای دل او زبانزد خاص و عام بوده و هست، قبل از آن تاریخ به لحاظ مسئولیتی که در بسیج داشتم رفت و آمدی به جبهه و به خصوص گلف داشتم ولیکن توفیق دیدارش حاصل نگردیده بود.

حاج جعفر عزیز: چرا حسین علائی؟ کسی که تو بیشترین اطلاع از زحمات و فداکاری‌هایش در دوران دفاع مقدس و پس از آن داری، باید مورد هجمه جمعی واقع و همرزمانش به جای دفاع از او در مقابلش قرار گیرند؟
چرا برخی سایت‌هایی که متعلق به اصول‌گرایان است باید جرات به خرج دهند و او را بریده از انقلاب و نظام معرفی نمایند مگر حسین چه خواسته‌ای داشته، او از این دنیای پر زرق و برق و شیرین در ذائقه دنیا داران چه سهامی را به خود اختصاص داده است؟ در دوران دوستیت با او، آیا اقدامی در جهت اثبات شائبه قدرت طلبی در او یافته‌ای؟
چه اقدامی انجام داده که خدشه‌ای بر دیانت او وارد شده است؟
کدام حرکت و سکونش و کلام و سکوتش در جهت تضعیف اصل ولایت فقیه که یادگار گران سنگ اماممان می‌باشد تلقی می‌نمایید.

حاج جعفر عزیز: حسین علائی‌ها را ارزان به دست نیاورده‌ایم که حالا به مقایسه‌اش با شمربن ذی‌الجوشن و سایر صحابه پیغمبر که با انگیزه دنیا خواهی به علی(ع) پشت کرده اند. بخواهیم او را از کف بدهیم. عزیزم بر شاخ نشسته‌ایم ، و از بن می بریم!!
چگونه می‌توان با این برخوردها ((حسین علائی‌ها)) را تربیت و تقدیم نسل‌های آینده نماییم.
به خدای لاشریک له: این روش حمایت از رهبری نیست که هر کس را که سلیقه‌ای غیر از آنچه ما داریم داشته باشد باید حذف کنیم، آن هم اینگونه!!

حاج جعفر عزیز: سال‌هاست که در نامه‌هایم که تو با سیاق‌ آنها آشنایی، بیان داشته‌ام که باید با اعمال و کردار و گفتارمان حب نظام و رهبری را در دل مردمانمان مستقر و مستحکم نماییم.
بارها گفته‌ام که مردم باید در ما عدم وابستگی به دنیا و مظاهر آن و پست و مقام را به عینه مشاهده نمایند.
بارها نوشته‌ام و هر جایی که در کنارتان بوده‌ام بر زبان آورده‌ام که ما باید با مردم و در کنارشان با تحمل محرومیت‌ها و کمبودها مشکلاتشان را برایشان قابل تحمل نماییم.
سردار عزیز به نظرت پاسخ مناسب و درخور به سئوالات سردار علایی توسط سردمداران حاکم بر کشورها در پایداریشان موثر نیست؟

چرا باید ما از طرح این سئوالات هرچند توسط سرداری از سرداران سپاه و فرماندهی از فرماندهان دوران دفاع مقدس وحشت داشته باشیم؟
برادرم فرق ما با همه حکومت ها و همه نظام های سیاسی دنیا در این است که عملکرد حاکمانمان تنها متوجه حاکمان نیست، که به حساب اسلام زده خواهد شد و این خسارتی جبران ناپذیر است.
و تو ای حسین: دلگیر مباش که در آینده‌ای نه چندان دور خدا جبران خواهد نمود، هر چند تو از سعه صدری در خور برخورداری.

و انشاء اله جوانان ما از بصیرتی برخوردار گردند که هر ذکری از فجایع شاهان و ستمگران در طول تاریخ را از زبان افرادی امثال تو و یا ذکری از امام و موضع‌گیری‌هایش در مسائل گوناگون در جامعه و به خصوص در مورد گروه‌ها و حقوق ملتمان به میان آمد را به حساب تضعیف رهبری قلمداد ننمایند.
و جامعه به رشدی برسد که انتقاد بجا از رهبری هم اگر باشد، تنها از زبان معاندین برنیاید و منتقدین معاند محسوب نگردند، و انشاء اله شاهد روزی باشیم که همه با هم، با هر سلیقه‌ای، همانند دهه اول انقلاب یک دل و همنوا در تحقق منویات امام راحلمان و شهدای گرانقدرمان به زعامت رهبر معظم از هیچ کوششی فروگذار ننماییم.
ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا.
سید علی صنیع خانی



'via Blog this'

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درباره من

در دموکراسی، پیش فرضهایی مانند لزوم، احزاب سیاسی ،انتخابات و سازه هایی،که بدلیل قدرت زا بودن به زورمحوران امکان میدهد تا مصالح ملت و کشور خود را فدای منافع خود بنمایند با اهداف دموکراسی در تضاد هستند. توضیح این تابوها و راه برون رفت از بن بستهای موجود در دستور کار این وبلاگ است