۱۳۹۰ دی ۱۰, شنبه

مرداب اقتدار گرایی


سید محمدرضا خاتمی عضو شورای مرکزی و دفتر سیاسی جبهه مشارکت در واکنش به گزارش اصل نود مجلس :

با این رواج فساد و دروغ و تهمت و خشونت وبی اخلاقی انهم در بالاترین سطوح حکومت باید گفت "لکم دینکم و لی دین"



هیات رئیسه مجلس هشتم در اقدامی غیرمنطبق با قانون آیین نامه داخلی این نهاد و برخلاف صراحت اصل نود قانون اساسی در مورد وظائف کمیسیون اصل نود مجلس، در هفته گذشته اجازه داد در جلسه علنی مجلس گزارشی به عنوان گزارش کمیسیون اصل نود در مورد حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم خوانده شود که رو نویسی بود از متن کیفرخواست خوانده شده در دادگاه نمایشی و فله ای بازداشت شدگان پس از انتخابات در تابستان سال 88، و البته هر دوی این متن هاکپی برداری از مطالب کیهان!و تراوشات ذهن شریعتمدار! هرچند پاسخگویی به این ادعاهایی که امپراطوری دروغ هر روز با استفاده از بیت المال و امکانات عمومی از بوقی برای توجیه اقلیت هوادار خود و فرقه مطلقیه به صدا درمی اورد در توان ما نیست اما بناچار در برخی مواقع و برای ثبت در تاریخ و آگاهی بخشی ناچار از انجام اینکار به رغم میل باطنی می شویم .آنچه در ادامه آمده پاسخی حداقلی از سوی دکتر سیدمحمد رضا خاتمی عضو شورای مرکزی و دفتر سیاسی جبهه مشارکت و دبیرکل سابق این تشکل سیاسی به گزارش منتشره اصل نود مجلس هشتم است :
بسم الله الرحمن الرحیم

کمیسیون اصل نود قانون اساسی مجلس شورای اسلامی گزارشی در باره حوادث انتخابات سال 88 تهیه و در مجلس فرمایشی هشتم خوانده است که نه تنها نمی تواند هیچ اثری در رفع گرفتاری خود ساخته جناح حاکم داشته باشد بلکه بیش از هرچیز نشانه قبول شکست استراتژی سرکوب و هیاهو و ارعاب می باشد. آنچه از این گزارش سراپا دروغ بر می آید التماس به ملت است که ادعاهای بی اساس و مکرر و اتهامات خسته کننده آنها را باور کنند.

اما این گزارش بهانه ای است برای من تا پاسخی مختصر به دروغپردازیها و توهمات ایران بر باد ده بدهم . نه از آن جهت که این گزارش حاوی هیچ حقیقتی باشد بل از آن جهت که در تاریخ ثبت شود تا آیندگان بدانند چگونه دستاورد شهیدان انقلاب اسلامی به تاراج رفته است. و من از این جهت خود را بیش از هر کس محق در این پاسخگویی می دانم که هم نماینده مجلس بوده ام و هم عضو کمیسیون اصل نود، هم عضو جبهه مشارکت هستم و هم فعال در جریان اصلاح طلبی، و بالاخره نسبت من با آقای خاتمی که ناجوانمردانه و به رسم معهود این دوران رو به پایان مورد اتهام واقع شده است، و همه اینها ایجاب می کند که چند جمله ای بنویسم اگر چه میلیونها انسان معترض صبورانه بغض خود را فرو می خورند البته نه برای همیشه ،و اینان باید بدانند که "این بیشه گمان مبر که خالی است

نکته اول:

باید پرسید کمیسیون اصل نود قانون اساسی در این ماجرا چه محلی از اعراب دارد؟این کمیسیون برای این درست شده است که آخرین پناهگاه مردم در برابر ظلم و حق کشی احتمالی حاکمان باشد . کسانی که قانون اساسی را می نوشتند به خوبی می دانستند که ممکن است همه ارکان دادرسی عادلانه در کشور در معرض تطاول قدرتمندان حاکم قرار گیرد و لذا بر آن شدند تا با ابداع این نهاد در مجلس که منبعث از نمایندگان واقعی مردم میتواند باشد و کمترین تاثیر را از قدرت دارد پناهگاهی برای مردم از همه جا رانده بنا نهند. این کمیسیون طبق آیین نامه های آن باید به شکایاتی رسیدگی کند که از سوی مردم و به طرفیت بخشی از حکومت واصل شده است. در موضوع انتخابات اگر کمیسیون امنیت ملی یا قضایی و یا حتی مثلا کمیسیون عمران به بهانه آتش گرفتن زباله ها در خیابان های تهران گزارشی می داد شاید قابل توجیه بود ، ولی اینکه آقایان کمیسیون اصل نود شکایات متعدد قربانیان انتخابات را نادیده بگیرند و یکسره به تکرار ادعاهای مسببین این حوادث بپردازند نه تنها موجب شگفتی بلکه بدعتی تازه است. شاید هم علت این باشد که با این وضع مملکت دیگران زودتر فهمیده اند که نباید هیزم کش دوزخی باشند که خود اولین قربانی آن هستند.

نکته دوم:

می گویند به خواب رفته را می توان بیدار کرد . اینک قریب سه سال از حوادثی می گذرد که به قول آقایان در دو سال پیش در چنین ایامی مرگ آن را جشن گرفتند.پس چرا هنوز سرتا سر گفتار و نوشتار آقایان مملو از حقد و کینه و حسادت وتوهین وافترا است که نثار هر کس می شود که با آقایان نیست؟ ای کاش کسی به این خود را به خواب زدگان می فهماند که هر چه بیشتر بر این طبل تنافضات بکوبید مردم بیشتر از عمق ترس و واهمه ای که سراسر وجودتان را گرفته است آگاه می شوند. شاید شما از موسوی و کروبی یا خاتمی و هاشمی یا مجمع و سازمان و جبهه نترسید اما از ملتی می ترسید که دیگر شما را قبول ندارد. ملتی که به خوبی آگاه شده است از قبل حکمرانی شما چه چیز نصیبش شده است. شما مانند آن کس که برای فرار از ترس در سیاهی شب آواز می خواند زیر آواز زده اید.اگر غیر از این بود به کسانی که آنها را مرده می پندارید به اندازه دفاع از خود در برابر سیل اتهامات بی اساس ، مجال می دادید.اصلا اجازه می دادید که زندانیان بی گناه پس از 35 ماه از زندان انفرادی به در آیند و یا اجازه تماس تلفنی یا ملاقات حضوری داشته باشند.این کارها که چیزی جز اجرای قانون مصوب خودتان نیست را نمی کنید زیرا می دانید خود را در چه دامی گرفتار کرده اید. می دانید مردم را از دست داده اید. پس راحت تر آنکه صورت مسئله را پاک کنید تا اینکه به فکر راه حلی برای نجات کشور که نه ، حد اقل نجات خود باشید
.
نکته سوم:

آنچه در این گزارش آمده است تکرار ادعاهای کیفرخواست نویسان تابستان 88 است که با برگزاری دادگاههای آنچنانی هم نتوانستند آن را ثابت کنند و رد شد. اینک گویا همان ها ماموریت یافته اند که انشایی دیگر بنویسند و به نامی دیگر منتشر کنند.حال اگر به فرض محال رسیدگی به این موضوع را در صلاحیت این کمیسیون هم بدانیم ، روند کاری باید بررسی اتهامات با حضور اطراف موضوع باشد و همه می دا نیم که چنین چیزی اصلا واقع نشده است. علت هم معلوم است چون اصلا سند و مدرکی وجود ندارد . پس چه بهتر که به تکرار اتهامات واهی بپردازند وباانتشار یک بیانیه سیاسی یک گروه مخفی علیه رقیب، خود را راضی نگه دارند
.
نکته چهارم:

در این گزارش مکررا از اسناد و مدارکی صحبت می شود که متقن ترین آن اعترافات است که ارزش آن حداقل در باره دیگران از سوی رهبری بیان شده است ولی باز هم از سوی ولایت مداران مکرر به آن استناد می شود و البته چاره های هم نیست چون اگر این هم نباشد دیگر چیزی برای عرضه در اختیار آقایان نیست.الان قریب سه سال از آن حوادث می گذرد و از روز اول همواره از این اسناد صحبت شده است اما دریغ از یک مدرک محکمه پسند. ما حتی به شنود هم راضی هستیم هر چند شنود هیچ ارزش حقوقی ندارد . آقایان که این دنیا را محضر خود کرده اند و حتی در سراپرده خصوصی یار و اغیار سر و گوشی دارند ،نمی توانند از این طریق هم کوچکترین دلیلی برای اثبات ادعاهای خود ارائه کنند.شما که هرروز پهباد می نشانید و جاسوس می گیرید وریگی تروریست به اسارت در می آورید چگونه در این دو سال و اندی نتوانسته اید حتی یک سند معتبر ،تکرار می کنم حتی یک سند معتبر، برای این همه ادعای ریزو درشت خود ارائه کنید؟ آیا گمان برده اید چنین ادعای گزافی را تنها به صرف گفتن وجود اسناد ثابت شده می توان به خورد مردم داد؟ و آیا اینکه سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی چنین می گویند و چنین می نویسند برهان قاطع شما است؟ شما هم که خوب می دانید همه این ماجرا برای آن بوده است که در این بزنگاه تاریخی از شر مزاحمین چند دهه خود خلاص شوید، ونمی خواهید بپذیرید که مردم این بار همه آن سناریو را نقش بر آب کرده اند.مردمی که خوب می فهمند ومی دانند و فریب تبلیغات شما را نمی خورند.

برادران عزیز ، آیا گمان می کنید با خطابه و هیاهو و داستانسرایی می توان به جایی رسید؟ آیا با خود فکر کرده اید چرا هرکس که شما با او در افتاده اید محبوبیت بیشتری در بین خلائق پیدا میکند و چرا زندانیان سیاسی شما امروز قهرمان و الگوی نسل جوان شده اند؟ صادقانه می گویم که آنچه در آن شنا میکنید مرداب است و هرچه بیشتر دست و پا بزنید بیشتر در آن فرو می روید.

نکته پنجم:

در بخشی از گزارش به سفرهای خارجی آقای خاتمی اشاره شده است .این بخش که تنها چند جمله است احیانا با هماهنگی قبلی در بوق و کرنا شده است و چنین بر می آید که شاید تنها هدف این گزارش همین چند جمله بوده است. باز علت روشن است. این افراد به درست یا غلط آقای خاتمی را سلسله جنبان اصلاحات و مردمسالاری در دوره جدید تاریخ کشور میدانند و باید هر روز حقد و کینه خود را نسبت به او به نوعی ابراز دارند. البته این دروغپردازیها چیزی از شان آقای خاتمی کم نمی کند که اگر هم بکند بیشتر خود آقایان ضرر میکنند که امکان هرگونه اصلاح داخلی را بلاموضوع می کنند، فارغ از اینکه این شیوه و منش خاتمی است که می تواند حتی در این شرایط ملتهب پلی بسازد بین حاکمیت و مردم اگر که واقعا قصد اصلاح داشته باشند . اما آنچه در باره محتوای این بخش باید گغت این است که همانند سایر بخشها بکلی کذب و دروغ است و باز به اسنادی تکیه می شود که وجود خارجی ندارد و لذا قابل ارائه هم نیست.همه میدانند سفرهای آقای خاتمی با اطلاع نظام بوده و در همه ملافاتها هم نمایندگان وزارت خارجه حضور داشته اند.حال اگر سندی هست لطفا منتشر کنید و الا برای نجات خود تخریب دیگران چاره ساز نخواهد بود.

نکته ششم:

در بخشی دیگر از گزارش به تکرار ادعاهای کیفرخواست نویسان در باره انقلاب مخملی پرداخته شده است. این قسمت هم بی سند و طبعا بی اعتبار است.در این بخش ، از جمله به سند تاملات راهبردی جبهه مشارکت استناد شده است که پیشتر، متن کامل آن منتشر و در دسترس است.جبهه مشارکت در تابستان سال 88 در پاسخ به کیفرخواست کذایی، پاسخ مفصل خود به این بخش را منتشر کرد که آن هم در دسترس همگان است. در این جا باید به این مختصر بسنده کرد که این سند همانگونه که از اسم آن بر می آید مجموعه اندیشه های افراد حزب و حتی در خارج حزب است که به اعتبار اندیشه قابل احترام است و برای تصویب نهایی درارکان حزب در حال رسیدگی بوده است. ظاهرا این آقایان هم مانند کیفرخواست نویسان چون به هیچ عمل جرمی از سوی اصلاح طلبان و به ویژه جبهه مشارکت دست نیافته اند به محاکمه اندیشه پرداخته اند و تازه آن هم بر اساس برداشتهای انحرافی و باژگونه ای که از یک متن با زبان فارسی داشته اند. هرچند بسیار بعید می دانم حتی یکی از اعضای کمیسیون آن را کامل خوانده باشد.
آیا بهتر نبود آقایان برای جبران اشتباهات خود آسمان ریسمان نکنند و از هر وسیله ای برای رسیدن به هدف بهره نگیرند و به سادگی قبول کنند که عده ای در این کشور هستند که با انقلاب و نظام و اسلام مشکلی ندارند بلکه منتقد شیوه حکمرانی آنها هستند که فوج فوج جوانان را از دین خدا و از کشتی طوفان زده انقلاب خارج میکند .کسانی هستند که با ابزارهای قانونی از جمله انتخابات می خواهند این شیوه حکمروایی را تغییر دهند.

نکته هفتم:

سخنی هم با اصلاح طلبان عزیز در مجلس که خود را برای انتخابات آینده آماده می کنند دارم. استدلال شما برای حضور در مجلس آینده این است که مفید واقع خواهید شد برای نجات کشور و از حجم خرابکاریها خواهید کاست. اینک این گوی و این میدان. اگر خود را اصلاح طلب می دانید این گزارش حیثیت ، اعتبار و هویت شما را هدف گرفته است . دستی بلند کنید. فریادی بر آرید. نطقی، مصاحبه ای ، اخطاری،تذکری.... لااقل ار محافظه کاران منصف عقب نیفتید و نترسید از رد صلاحیت شورای نگهبان بلکه بترسید از رد صلاحیت خود توسط مردمی که از این همه دروغ و فریب به تنگ آمده اند.

و کلام آخر،

همواره گمان می کردیم مردمسالاری دینی یعنی همان دموکراسی که در جهان مرسوم است به اضافه دین داری و معنویت و اخلاق و به همین جهت آرمانگرایانه گمان می کردیم مدیته فاضله ای خواهیم ساخت که چشم جهانیان را خیره خواهد کرد.مردمسالاری که در آن پاک دست ترین، راستگو ترین، سالم ترین، با اخلاق ترین و مهربان ترین انسانهای آن سرزمین بر ما حکومت خواهند کرد. شما نیک بدانید که هر حکومتی که بیشتر زندانی سیاسی داشته باشد از مشروعیت کمتری برخوردار است. هر حکومتی که از تجمع مردم ولو در حد مجالس مذهبی بترسد پشتوانه مردمی کمتری دارد. هر حکومتی که متفکران و روشنفکران را دشمن بداند علنا اعلام می کند که از بعد نظری به بن بست رسیده است، و بالاخره هر حکومتی که نتواند یک انتخابات آزاد ، رقابتی ، سالم و منصفانه برگزار کند قطعا با تجمعات خیابانی سازمان داده شده نمی تواند برای خود مشروعیت بخرد.

شما تکلیف مردمسالاری را با این رفتارهای خود یکسره کرده اید و در آن بحثی نداریم. اما با این رواج فساد و دروغ و تهمت و خشونت وبی اخلاقی انهم در بالاترین سطوح حکومت باید گفت "لکم دینکم و لی دین"

والسلام علی من التبع الهدی

اینترنت بدون سانسور از طریق ماهواره توسط هکرها




توضیح بیشتر در  این لینک 

۱۳۹۰ دی ۹, جمعه

مجمع اختلاس


امیرمنصور آریا .....  زنده باد
رهبر ما .....  پاینده    ...   با د












.

آزمون



آزمونی برای دموکراسی




  • به غیر از هیئت حاکمه (طبقه سیاسی)  که جانشینان و وارثان  دیکتاتورها هستند، سود چندانی از دموکراسی به سایر طبقات بخصوص به فرو دستان جامعه نمیرسد.

  • انتخابات مادۀ اصلی و عامل فساد در دموکراسی است چون بجای اداره امور توسط نخبگان و فرهیختگان  وارسته ،  سیاست بازان کذّاب،  رانت خوار و قدرت طلب را بر کشورها مسلط میکند.

  • انقلاب آبستن دموکراسی است، رفراندم  با نفی دیکتاتوری،  استقلال و دموکراسی را بدنیا میاورد تا با آزادی رشد کنند، ولی انتخابات مانند  یک مرداب ، استقلال ، دموکراسی و آزادی را  در خود فرو میبرد و نابود میکند.

  • رانت خواری،  تالی فاسد حکومتهای  دموکراتیک و دموکراسیها است که  از طریق  بازی انتخابات در  پوشش ایدئولوژیهای مختلف و حتی متضاد انجام میشود.  رانت خواری علت و هم معلول قدرت مداریست  است  و هر دو  لازم و ملزوم یکدیگرند. رانت‌ها،  بسته به نوع حکومت،  بطور مستقیم و یا از  طریق  سرمایه  داری ، به قدرت سیاسی تبدیل میشوند.

  • حکومتها  انتخابات را مانند بردیای غاصب بجای دموکراسی بر تخت مینشانند و بنام آن استبداد  میرانند. ( مرداب دموکراسی )

  • در نظامهای دموکراتیک و دموکراسیهای موجود  هیچ فردی به صرف داشتن  تخصص و شایستگی  (مانند دانشمندان و اساتید دانشگاه) به حلقه های سیاست راه پیدا نمیکند مگر آنکه  کار گزار طبقه سیاسی شود.


  •  انتخابات که مانند شیشه عمر، یا چشم اسفندیار حکومتهاست همچون کرم دموکراسی از خود دموکراسی است و آنرا فاسد و نابود میکند.

  • هر انتخاباتی را میتوان با ریختن رأی باطله ( و نه رأی سفید)  به صندوقها به رفراندم تبدیل کرد این روشی کاملاً حقوقی ودر بسیاری از موارد قانونی است . استفاده از این اختیار در تمام انتخابات صنفی و کشوری  نتیجه بخش است . با این روش بر هر حکومت فاسد و یا قدرت محوری  میتوان پیروز شد. 

  • رفراندم  بلحاظ حقوقی  فقط میتواند  بصورت سلبی عمل کند مانند گفتن  نه در  راهبرد  "قولو لا ....  تفلحوا " ، که   گفتن نه بزرگ به استبداد و آغاز رهایی است .

  • رفراندم نمیتواند بصورت ایجابی  یا به  نا دیده ها و مجهولاتی مانند ساختار  رژیم آینده  و قانون اساسی که کار  متخصصین و قانون گزاران است رأی دهد واگر چنین کرده باشد انواع اختیارات حقوقی  را برای  انصراف از موضوع  و یا اصلاح نتیجه   با خود حمل میکند.

  • " مردمرایی" نوع متفاوتی از  دمکراسی است که  با توجه به نکات فوق و ضمن پای بندی به تمام ایده آلهای دموکراتیک ، حزب سیاسی،  طبقه یا هیئت حاکمه، انتخابات  و یا انتصاب توسط  فرد، در آن وجود ندارند و با آنارشیسم نیز کاملاً در تضاد است.

  •   هیچ حزب ، شخص ، مرام یا مذهبی نمیتواند از شیوه  مردمرایی سوء استفاده کند .  شبکه سازی بیگانگان  در این  سیستم محال است و تنها  جامعه و کشور در کلیت خود  هستند که از آن سود میبرند. 

  • برای مطالعه خلاصه ای از طرح مردمرایی به ( این لینک )  مراجعه فرمایید  .

  • دریافت  نظر شما در مورد  اجرایی بودن  مردمرایی و نیز یاری تان در گسترش این گفتگو در جامعه    به هر طریق ، موجب نهایت  سپاس گزاری است .
  •  الف – صیّاد      cyyaad@ gmail.com 

۱۳۹۰ دی ۸, پنجشنبه

تحریم انتخابات


 تحریم انتخابات  از نوع سوم

پس از انتشار "مقاله تحریم فعال و پایان کار حکومت"  در گویای من  و دیدگاه هایی که  کامنت گزاران و دیگرانی در وبلاگ  یا از طریق ایمیل  بیان کردند،  معلوم شد که باز خوانی داستان تحریمیان خانه نشین در مقایسه با تحریم فعال  یا (مشارکت معترضانه)  و یاد آوری تصمیمات،  پیش کسوتان سیاسی  و عزیزان در بند  در این مورد،  بخاطر فایده از راه تکرار ،   بسیار ضروری است.

تحریم انتخابات میتواند دلایل متعددی داشته باشد که اهم آنها عبارتند از:
1       مخالفت بنیانی با حکومت، بدلیل غیر ملی و  بیراهه دانستن  خط فکری حاکم بر نظام سیاسی کشور.
2        معطل بودن کار مجلس  بدلیل بی قانونی و تبعیت  نمایندگان از دستگاه حکومتی و وکیل الدوله بودنشان که مخالفت منتقدین داخلی بر این مبنا است .
3        بی اعتمادی  به سیستم دموکراسی و نا کار آمد دانستن آن بدلیل روشهای اجرایی. (آن طور که در طرح  مردمرایی   و  مقاله مرداب  دموکراسی نوشته شده است).
همان گونه  که در بیانیه ها و اظهارات  شخصیتهای منتقد و  قانونگرا اعلام شده، شرکت نکردن  تشکلها و احزاب سیاسی این جبهه  در انتخابات امسال، دنباله  تداوم اعتراض  به تقلب در آرای سال 88 و دستکاری آن توسط حکومت است  . این عدم شرکت تشکلهای درونی نظام یا نمایندگان آنها در انتخابات  متفاوت از تحریم  به معنی متداول آن است.  نتیجه مورد نظر در این استراتژی،  تصرف و اشغال صحنه سیاسی  و تأثیر گذاری بر روند انتخابات با آرای اعتراضی است.اما امسال  مسئله   مهمتری  هم  پیش رو است و آن مقابله با احتمال روز افزون  تهاجم خارجی  است که بعداً به آن اشاره میشود.  خط سوم تحریم که اینک در دستور کار قرار گرفته پاسخی  مناسب به این احتمال نیز میباشد.
 در اینکه  اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، مجلس بعدی  با تحریم و خانه نشینی مردم  یا  مشارکت فعال و معترضانه در انتخابات  ، مجلسی دستچین شده و فرمایشی است بحثی نیست ولی اینکه چرا  شخصیتهای معترض  و تشکلهای  سیاسی عنوان تحریم را بکار نمیبرند و از این گفتن  واژه  خود داری میکنند جای تأمل و رمز گشایی دارد.
.  وقتی آقای موسوی خوئینی دبیر جامعه روحانیون مبارز میگوید   "مردم می‌دانند با چنین انتخاباتی چگونه برخورد کنند". این حرف تداعی کننده تحریم فعال  از سوی احزاب و شخصیتهای قانونگرا در طول چند سال اخیر میباشد. ریختن رأی اعتراضی و باطله  درتمام انتخابات به صندوق رأی که قسمتی از طرح مردمرایی است ،  راه حلی است که اصلاح طلبان برآن توافق نموده  و نظرات  خود را  در مورد آن بشرح زیر اعلام کرده‌اند.

- در تاریخ 17 اسفند  86 نهضت آزادی  به منظور چاره جویی و رویکردی مثبت در اعلامیه ای تحت عنوان «اعتراض به ‌انتخابات غير آزاد، مشاركت تنها در حوزه‌هايي كه ‌امكان رقابت موثر وجود دارد» نوشته بودند که:
« به مردم عزیز ایران پیشنهاد می‌کند كه به منظور اعتراض به‌انتخابات فرمايشي، تنها در حوزه‌هايي كه ‌امكان رقابت مؤثر وجود داشته باشد به نامزدهايي رای دهند که می‌توانند با پيروي از روش و منش مدرس‌ها، مصدق‌ها، بازرگان‌ها و سحابی‌ها، شجاعانه به دفاع از حق حاکمیت ملی و حاکمیت ملت ایران پرداخته، آزادی مردمان را به مال و مقام ناچیز دنیا نفروشند.»
-جبهه مشارکت ایران اسلامی (متشکل از هفده تشکل و حزب سیاسی) ، در مورد انتخابات مجلس هشتم در بیانیه تحلیلی خود پس از دور اوّل انتخابات در تاریخ 29 اسفند 86 آورده‌ بودند که:
« جبهه مشاركت ايران اسلامي در ارزيابي شرايط موجود و نتايج انتخابات مجلس هشتم فضاي ژلاتيني و متفاوت از گذشته را مي‌بيند و از عمل سياسي و انتخاباتي مردم رأی ‌دهنده و نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب نوعي رشد يافتگي و بلوغ سياسي را درمي‌يابند و اينكه «حضور معترضانه»‌ مي‌تواند راهبرد جديد براي مواجهه با عرصه تنگ سياسي ايران باشد. از اين رو از همه نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب مي‌خواهد كه با تجميع نيروها در مسيري واحد راه آينده را هموار نمايند. تجربه ‌انتخابات شوراهاي سوم و مجلس هشتم نشان داده ‌است كه تجميع نيروهاي اصلاح‌طلب (به رغم تفاوت‌هاي نگرشي) حضور معترضانه حتی در شرایط سخت را سد شکن و نتیجه بخش میدانند.»
آقای عیسی سحر خیز روزنامه نگار در بند ، در اسفند ماه 86 طی مقاله‌ای از جمله منظور نویسندۀ طرح برون رفت از دور باطل انتخابات مهندسی شده را حفظ آبروی نظام دانسته‌اند. ایشان بعداً نیز تا زمان برگزاری مرحله دوم انتخابات طی سه مقاله با عنوانهای رالي انتخابات در چالش تحريميان پيگير - رالی انتخابات و رقابتها - و چالش عقل و احساس- به‌استدلال‌های طرفداران تحریم انتخابات در مقابل باورمندان به شرکت فعال و معترضانه در آن پرداخته‌اند، ولی  در مقاله چالش عقل و احساس در مورد استفاده از راهکار مشارکت فعال و معترضانه در انتخابات، شخصاً آنرا بعنوان  گزینه ای  سخت پیش روی اصلاح‌طلبان میدانستند.
- در اواخر فروردین 87  و با نزدیک شدن زمان برگزاری مرحله دوم انتخابات، معترضین به روند کلی ردّ صلاحیتها برنامه‌های اعتراضی خود را رساتر بیان نمودند از جمله آقای تاج‌زاده که خود نمونه شجاعت سیاسی در بیان اعتراضات مردم  میباشند،   در سخنرانی خویش در مجمع دانش‌آموختگان ایران اسلامی با روشن بینی تمام از بستر سازی اقتدار گرایان برای سلطۀ نظامیان بر مقدّرات کشور گفته بودند که:
شعار دولت کودتا این بود؛ سیاست وحکومت در ایران یعنی اعلیحضرت و دیگر هیچ .... ما اسم استراتژي خود را در زمان يك دست شدن قدرت در داخل كشور «حضور معترضانه» گذاشته‌ايم، يعني براي دفاع از آرمان‌‌هاي مردم فعاليت مي‌كنيم و در انتخابات حاضر مي‌شويم و ضمن دفاع از عقايد خود، به رفتارهاي تماميّت‌خواهانه و غيرقانوني جناح حاكم اعتراض مي‌كنيم و مي‌كوشيم ضمن جلوگيري از نظامي شدن فضا، امكان تداوم سياست‌ورزي در شرايط موجود را حفظ كنيم تا نااميدي مطلق جامعه را فرا‌نگيرد و نگاه به خارج از كشور يا روش‌هاي خشن معطوف نشود. روشن است موفقيت ما در اين زمينه به عملكرد اصولگراها نيز بستگي دارد كه چه مقدار غرور و مستي را كنار بگذارند و به شيوه‌اي عقلاني كشور را اداره كنند....
و نیز اینکه:
استراتژي دوم اين است كه ما در هر شرايطي كه به سر مي‌بريم اجازه ندهيم،‌ طرفداران تك صدايي و روش‌هاي استبدادي يك گام جلوتر بيايند. بايد آنان را هر جا كه هستند متوقّف كنيم و سپس در جهت عقب‌نشيني آنان بكوشيم. اين استراتژی احتياج به حضور معترضانه دارد، يعني در زماني كه قدرت از شما انتظار «بله چشم فوری» گفتن دارد، شما در صحنه حاضريد اما مي‌گوييد... نه !

- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در گزارش تحلیلی خود از انتخابات مجلس هشتم؛ اعلام نمودند که:
«به‌اعتقاد ما، راهبرد كلي متّخذه توسط ائتلاف اصلاح ‌طلبان، يعني (مشاركت مشروط و معترضانه)، راهبردي صحيح و اصولي بوده كه‌اقدام عملي متناسب با آن در انتخابات اخير؛ مشاركت فعال در حوزه‌هاي انتخابيّه‌اي كه‌امكان رقابت واقعي و جدي براي اصلاح‌طلبان وجود داشته و پرهيز از مشاركت و مشروعيت بخشي به‌ انتخابات در حوزه‌هاي غير رقابتي، در اعتراض به روند جاري بود. همچنين در خصوص انتخابات در حوزه‌هايي كه در آن مشاركت داريم نيز، راهبرد فوق را به مفهوم نشان دادن عكس العمل درخور نسبت به تخلفات انتخاباتي مجريان و ناظران در امر برگزاري انتخابات سالم، حتي تا مرز كناره‌گيري از انتخابات در هر مرحله از آن تلقي مي كنيم. بنابراين ضمن اينكه به عنوان بخشی از ائتلاف اصلاح‌طلبان به سهم خود مسئوليت اقدامات انجام شده را مي‌پذيريم و اين پذيرش را يكي از لوازم شكل گيري و تداوم ائتلاف تلقی مي‌کنیم، همانگونه كه در بيانيه قبلي خود كه پيش از برگزاري مرحله‌اول انتخابات صادر شد، به‌اقتضای شرایط، اجمالاً بيان كرديم، معتقد بوديم كه‌اصلاح‌طلبان در تبعيت از راهبرد اعلام شده خود، ضمن مشاركت جدي در انتخابات 50 كرسي رقابتي، مي بايست از معرفي نامزد در ساير حوزه‌هاي انتخابيه كه حاصلي جز اتلاف توان و تضييع نيرو و روحيه‌اصلاح‌طلبان و سوء استفاده برگزاركنندگان انتخابات غيررقابتي نداشت، خودداري مي‌كردند.
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران ضمن تشكر از رفتار انتخاباتی آگاهانه و هوشمندانه شما كه به تناسب شرايط متفاوت موجود به وقوع پيوست، به عنوان جمع‌بندي عملكرد اصلاح‌طلبان در انتخابات گذشته و چگونگي استمرار اين فعاليت‌ها در آينده، اعلام مي‌نمايد علي رغم انتقادات موجود به برخي تصميمات تاكتيكي اصلاح‌طلبان در انتخابات اخیر كه در این بیانیه نيز به گوشه‌اي از آن‌ها اشاره شد و در صورت اجتناب از آن‌ها و جایگزین ساختن تاکتیک‌هایی متناسب با راهبرد متخذه، دست‌آوردهاي به مراتب بيشتري نصيب اين جناح مي‌کرد، معتقد است كه حضور در انتخابات اخير بر مبناي راهبرد «مشاركت مشروط و معترضانه» و با حفظ همگرايي و ائتلاف فراگير اكثريت قريب به‌اتفاق اصلاح‌طلبان صورت گرفت، اقدام صحيحي بوده‌است كه مي بايست با رفع نواقص و کاستی‌های آن، مبناي حركت اصلاح‌طلبان در انتخابات آتي قرار گيرد. ما بايد با پيگيري و وفاداري به تمامي اجزاي راهبرد فوق، از جمله؛ ملحوظ داشتن قطعی معیارها و شروط تعیین شده برای مشارکت در انتخابات، راه پر پيچ و خم، صعب و دشوار اصلاحات را ادامه داده و مخاطرات پيش روي كشور و نظام را مرتفع سازيم.»
مسئله حادتری که مشغله ذهنی همگان  در سال 90 میباشد دور کردن نائره جنگ از دامن کشور است . اینکار تنها  با حضور مردم در صحنۀ سیاسی محقق میشود . معترضین سیاسی  با حضور سبز خود در صحنه ، علاوه بر مقابله با استبداد داخلی ، برای  دفع شر  متجاوزین خارجی که ایران را در صدر برنامه خود برای تخریب قرار داده اند چاره  ساز میباشند .  حضور پر شمار مردم در صحنۀ سیاسی و ریختن جام زهر به کام افتدار گرایان بوسیله آرای اعتراضی و ساختار شکن خود  و انعکاس خبری  این تلاش و پویایی و در جهان ،  باعث میشود که  فشار افکار عمومی دنیا بر  دولتهای جنگ طلب  بیشتر  شده و آنان  را از مبادرت به  حمله و براه انداختن کشتار  و ویران نمودن  زیر ساختهای اقصادی کشور  باز دارد.
 طبق نظر کارشناسان ، خوشبختانه استبداد درایران نه تنها نهادینه نشده بلکه روز بروز دچار  ضعف و انشقاق و فرو ریزی ساختاری و ریزش مداوم نیروهای خود شده است ، لذا در صورت پایداری در این برهه سیاسی ، روشهای مبارزه داخلی  از بهار  آینده  این فرصت را می یابند که  وارد فازهای اجرایی از قبیل نافرمانی مدنی و اعتصابات سراسری شده ، با دادن حد اقل هزینه و دور کردن خطرات خارجی بوسیله تعامل و سیاست ورزی،  وضع کشور را سر و سامان دهند

۱۳۹۰ دی ۷, چهارشنبه

تحریمیان خانه نشین


تحریمیان خانه نشین یا تحریم فعال ؟

پس از انتشار مقاله "تحریم فعال و پایان کار حکومت"  در سایت گویا و دیدگاههایی که کامنت گذاران ذیل آن  بیان کردند،  معلوم شد که باز خوانی داستان تحریم انتخابات  در مقابل  تحریم فعال و یاد آوری تصمیمات پیش کسوتان و عزیزان در بند  در این مورد حیاتی ،  و بسیار ضروری است.

تصمیم به عدم شرکت از سوی تشکلها و احزاب سیاسی  در انتخابات،  ادامه اعتراض  به نتایج برگزاری  انتخاب رئیس جمهور در سال 88 و دستکاری نتیجه آن توسط حکومت میباشد . اما  اینک مسئله اعتراضات  فراتر از انتخابات مجلس نهم   است . در اینکه مجلس بعدی ، با تحریم و خانه نشینی مردم  یا حتی با  تحریم فعال و رأی باطله،    مجلسی دستچین شده و فرمایشی است بحثی نیست  ولی اینکه چرا  شخصیتها  و تشکلهای  سیاسی معترضکلمه تحریم را بکار نمیبرند و از بکار بردن آن ابا دارند جای بسی تأمل و رمز گشایی را دارد
عمومیت یافتن رأی اعتراضی برای تمام انتخابات و برای همیشه مسئله ایست که قبلاً   در سطوح بالا کار شناسی و برآن توافق شده است.  وقتی آقای موسوی خوئینی میگوید باینکه   "مردم می‌دانند با چنین انتخاباتی چگونه برخورد کنند".  این حرف   یاد آور  راهکاراحزاب و شخصیتهای قانونگرا در طول چند سال گذشته  میباشد  که ذیلاً خلاصه  آنها را  ملاحظه میفرمایید میباشد.

پس از مطرح شدن راه مقابله با اقتدار گرایایی از طریق ریختن رأی اعتراضی به صندوقها:
 در تاریخ 17 اسفند  86 نهضت آزادی با رویکردی مثبت و چاره جو در اعلامیه ای تحت عنوان «اعتراض به ‌انتخابات غير آزاد، مشاركت تنها در حوزه‌هايي كه ‌امكان رقابت موثر وجود دارد» نوشته بودند که:
« به مردم عزیز ایران پیشنهاد می‌کند كه به منظور اعتراض به‌انتخابات فرمايشي، تنها در حوزه‌هايي كه ‌امكان رقابت مؤثر وجود داشته باشد به نامزدهايي رای دهند که می‌توانند با پيروي از روش و منش مدرس‌ها، مصدق‌ها، بازرگان‌ها و سحابی‌ها، شجاعانه به دفاع از حق حاکمیت ملی و حاکمیت ملت ایران پرداخته، آزادی مردمان را به مال و مقام ناچیز دنیا نفروشند.»


-جبهه مشارکت ایران اسلامی (متشکل از هفده تشکل و حزب سیاسی) ، در مورد انتخابات مجلس هشتم در بیانیه تحلیلی خود پس از دور اوّل انتخابات در تاریخ 29 اسفند 86 آورده‌ بودند که:
« جبهه مشاركت ايران اسلامي در ارزيابي شرايط موجود و نتايج انتخابات مجلس هشتم فضاي ژلاتيني و متفاوت از گذشته را مي‌بيند و از عمل سياسي و انتخاباتي مردم رأی ‌دهنده و نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب نوعي رشد يافتگي و بلوغ سياسي را درمي‌يابند و اينكه «حضور معترضانه»‌ مي‌تواند راهبرد جديد براي مواجهه با عرصه تنگ سياسي ايران باشد. از اين رو از همه نيروهاي سياسي اصلاح‌طلب مي‌خواهد كه با تجميع نيروها در مسيري واحد راه آينده را هموار نمايند. تجربه ‌انتخابات شوراهاي سوم و مجلس هشتم نشان داده ‌است كه تجميع نيروهاي اصلاح‌طلب (به رغم تفاوت‌هاي نگرشي) حضور معترضانه حتی در شرایط سخت را سد شکن و نتیجه بخش میدانند.»
آقای عیسی سحر خیز روزنامه نگار در بند که در دورۀ اصلاحات مدیر کل مطبوعات داخلی بودند ، در اسفند ماه 86 طی مقاله‌ای از جمله منظور نویسندۀ طرح برون رفت از دور باطل انتخابات مهندسی شده را حفظ آبروی نظام دانسته‌اند. ایشان بعداً نیز تا زمان برگزاری مرحله دوم انتخابات طی سه مقاله با عنوانهای رالي انتخابات در چالش تحريميان پيگير - رالی انتخابات و رقابتها - و چالش عقل و احساس- به‌استدلال‌های طرفداران تحریم انتخابات در مقابل باورمندان به شرکت فعال و معترضانه در آن پرداخته‌اند، ولی ایشان  در مقاله چالش عقل و احساس در مورد استفاده از راهکار مشارکت فعال و معترضانه در انتخابات، شخصاً آنرا بعنوان  گزینه ای  سخت پیش روی اصلاح‌طلبان میدانستند.
- در اواخر فروردین 87  و با نزدیک شدن زمان برگزاری مرحله دوم انتخابات، معترضین به روند کلی ردّ صلاحیتها برنامه‌های اعتراضی خود را رساتر بیان نمودند از جمله آقای تاج‌زاده در سخنرانی خود در مجمع دانش‌آموختگان ایران اسلامی با روشن بینی تمام از بستر سازی اقتدار گرایان برای سلطۀ نظامیان بر مقدّرات کشور گفته بودند که:
شعار دولت کودتا این بود؛ سیاست وحکومت در ایران یعنی اعلیحضرت و دیگر هیچ .... ما اسم استراتژي خود را در زمان يكدست شدن قدرت در داخل كشور «حضور معترضانه» گذاشته‌ايم، يعني براي دفاع از آرمان‌‌هاي مردم فعاليت مي‌كنيم و در انتخابات حاضر مي‌شويم و ضمن دفاع از عقايد خود، به رفتارهاي تماميّت‌خواهانه و غيرقانوني جناح حاكم اعتراض مي‌كنيم و مي‌كوشيم ضمن جلوگيري از نظامي شدن فضا، امكان تداوم سياست‌ورزي در شرايط موجود را حفظ كنيم تا نااميدي مطلق جامعه را فرا‌نگيرد و نگاه به خارج از كشور يا روش‌هاي خشن معطوف نشود. روشن است موفقيت ما در اين زمينه به عملكرد اصولگراها نيز بستگي دارد كه چه مقدار غرور و مستي را كنار بگذارند و به شيوه‌اي عقلاني كشور را اداره كنند....
و نیز اینکه:
استراتژي دوم اين است كه ما در هر شرايطي كه به سر مي‌بريم اجازه ندهيم،‌ طرفداران تك صدايي و روش‌هاي استبدادي يك گام جلوتر بيايند. بايد آنان را هر جا كه هستند متوقّف كنيم و سپس در جهت عقب‌نشيني آنان بكوشيم. اين استراتژي احتياج به حضور معترضانه دارد، يعني در زماني كه قدرت از شما انتظار «بله چشم فوري» گفتن دارد، شما در صحنه حاضريد اما مي‌گوييد... نه !

- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در گزارش تحلیلی خود از انتخابات مجلس هشتم؛ اعلام نمودند که:
«به‌اعتقاد ما، راهبرد كلي متّخذه توسط ائتلاف اصلاح ‌طلبان، يعني (مشاركت مشروط و معترضانه)، راهبردي صحيح و اصولي بوده كه‌اقدام عملي متناسب با آن در انتخابات اخير؛ مشاركت فعال در حوزه‌هاي انتخابيّه‌اي كه‌امكان رقابت واقعي و جدي براي اصلاح‌طلبان وجود داشته و پرهيز از مشاركت و مشروعيت بخشي به‌ انتخابات در حوزه‌هاي غير رقابتي، در اعتراض به روند جاري بود. همچنين در خصوص انتخابات در حوزه‌هايي كه در آن مشاركت داريم نيز، راهبرد فوق را به مفهوم نشان دادن عكس العمل درخور نسبت به تخلفات انتخاباتي مجريان و ناظران در امر برگزاري انتخابات سالم، حتي تا مرز كناره‌گيري از انتخابات در هر مرحله از آن تلقي مي كنيم. بنابراين ضمن اينكه به عنوان بخشی از ائتلاف اصلاح‌طلبان به سهم خود مسئوليت اقدامات انجام شده را مي‌پذيريم و اين پذيرش را يكي از لوازم شكل گيري و تداوم ائتلاف تلقی مي‌کنیم، همانگونه كه در بيانيه قبلي خود كه پيش از برگزاري مرحله‌اول انتخابات صادر شد، به‌اقتضای شرایط، اجمالاً بيان كرديم، معتقد بوديم كه‌اصلاح‌طلبان در تبعيت از راهبرد اعلام شده خود، ضمن مشاركت جدي در انتخابات 50 كرسي رقابتي، مي بايست از معرفي نامزد در ساير حوزه‌هاي انتخابيه كه حاصلي جز اتلاف توان و تضييع نيرو و روحيه‌اصلاح‌طلبان و سوء استفاده برگزاركنندگان انتخابات غيررقابتي نداشت، خودداري مي‌كردند.
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران ضمن تشكر از رفتار انتخاباتی آگاهانه و هوشمندانه شما كه به تناسب شرايط متفاوت موجود به وقوع پيوست، به عنوان جمع‌بندي عملكرد اصلاح‌طلبان در انتخابات گذشته و چگونگي استمرار اين فعاليت‌ها در آينده، اعلام مي‌نمايد علي رغم انتقادات موجود به برخي تصميمات تاكتيكي اصلاح‌طلبان در انتخابات اخیر كه در این بیانیه نيز به گوشه‌اي از آن‌ها اشاره شد و در صورت اجتناب از آن‌ها و جایگزین ساختن تاکتیک‌هایی متناسب با راهبرد متخذه، دست‌آوردهاي به مراتب بيشتري نصيب اين جناح مي‌کرد، معتقد است كه حضور در انتخابات اخير بر مبناي راهبرد «مشاركت مشروط و معترضانه» و با حفظ همگرايي و ائتلاف فراگير اكثريت قريب به‌اتفاق اصلاح‌طلبان صورت گرفت، اقدام صحيحي بوده‌است كه مي بايست با رفع نواقص و کاستی‌های آن، مبناي حركت اصلاح‌طلبان در انتخابات آتي قرار گيرد. ما بايد با پيگيري و وفاداري به تمامي اجزاي راهبرد فوق، از جمله؛ ملحوظ داشتن قطعی معیارها و شروط تعیین شده برای مشارکت در انتخابات، راه پر پيچ و خم، صعب و دشوار اصلاحات را ادامه داده و مخاطرات پيش روي كشور و نظام را مرتفع سازيم.»
مسئله حادتری که مشغله ذهنی همگان  در سال 90 میباشد دور کردن نائره جنگ از دامن کشور است . اینکار تنها  با حضور مردم در صحنۀ سیاسی محقق میشود . معترضین سیاسی  با حضور سبز خود در صحنه ، علاوه بر مقابله با استبداد داخلی ، برای  دفع شر  متجاوزین خارجی که ایران را در صدر برنامه خود برای تخریب قرار داده اند چاره  ساز میباشند .  حضور پر شمار مردم در صحنۀ سیاسی و ریختن جام زهر به کام افتدار گرایان بوسیله آرای اعتراضی و ساختار شکن خود  و انعکاس خبری  این تلاش و پویایی و در جهان ،  باعث میشود که  فشار افکار عمومی دنیا بر  دولتهای جنگ طلب  بیشتر  شده و آنان  را از مبادرت به  حمله و براه انداختن کشتار  و ویرانی زیر ساختهای اقصادی کشور  باز دارد.
چون استبداد در کشور  نه تنها نهادینه نشده بلکه روز بروز دچار ضعف و انشقاق و فرو ریزی ساختاری و ریزش مداوم نیروهای خود شده است ، در صورت موفقیت در این برهه، از بهار 91  روشهای مبارزه داخلی  فرصت این را می یابند که وارد فازهای اجرایی از قبیل نافرمانی مدنی و اعتصابات سراسری شده و کار را به سامان برسانند.

۱۳۹۰ دی ۶, سه‌شنبه

دکتر علی شریعتی




 دل نوشته ای از دکتر  شریعتی 

قرآن کتابی است که با نام خدا  آغاز می شود و با نام مردم پایان می پذیرد.کتابی آسمانی است اما  ــ بر خلاف آنچه مؤمنین امروزی می پندارند و بی ایمانان امروز قیاس می کنند  ــ  بیشتر توجهش به طبیعت است و زندگی و آگاهی و عزت و قدرت و پیشرفت و کمال و جهاد !
کتابی است که نام بیش از ۷۰ سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از ۳۰ سوره اش از پدیده های مادی و تنها  ۲ سوره اش از عبادات ! آن هم حج و نماز  !

کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست

کتابی است که نخستین پیامش خواندن است و افتخار خدایش به تعلیم ، تعلیم انسان با قلم…آن هم در جامعه ای و قبایلی که کتاب و قلم و تعلیم و تربیت مطرح نیست

 این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند ، لایه اش  مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد ، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که  این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و  برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی بکار رفت ، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و … شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب  گذاشتند وبالاخره، اینکه می بینی ؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد .

قرآن !  من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان  آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند  چه کس مرده است ؟
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است  .
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین  مبدل کرده ام   .
یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته ،‌ یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ، ‌یکی ذوق می کند که ترا با طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و …  آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟
قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،‌ آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند  !
اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند ”   احسنت …!  ” گویی مسابقه نفس است  …
قرآن ! من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو از آخر به اول ، ‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری ؟  ای کاش آنانکه ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا  اسباب مسابقات هوش نکنند  .
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو  .
آنان که وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌ گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است . آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است  که به صلیب جهالت کشیدیم .
___________
علی شریعتی ، برگرفته از پدر مادر ما متهمیم ، مجموعه آثار ۲۲
  

۱۳۹۰ دی ۵, دوشنبه

کنایه های دو سر طلا





محمود احمدی‌نژاد  به درخت میگوید

تا دو سال آینده از دیکتاتور‌ها اثری نخواهد ماند،


محمود احمدی‌نژاد، رئیس دولت دهم پیش‌بینی کرد: «تا دو سه سال آینده اثری از بسیاری از مفت‌خورهای دیکتاتور باقی نخواهد ماند.
به گزارش سایت محافظه‌کار (خبر آنلاین ) آقای احمدی‌نژاد روز دوشنبه (پنجم دی) در آیین افتتاح واحد مسکن مهر این مطلب را بیان کرده است.
احمدی‌نژاد گفته برای دیکتاتور‌های منطقه که نامی از هیچ یک از آن‌ها نبرده، پیامی به این مضمون «خیلی ندوید، چرا که در صف هستید و نوبت شما نیز می‌رسد» فرستاده است.
رئیس دولت دهم افزوده که دیکتاتور‌های منطقه «پول نفت ملت‌های مظلوم را می‌فروشند و متوجه نیستند که در نقشه دشمن بازی می‌کنند
احمدی‌نژاد پس از علنی شدن اختلافاتش با علی خامنه‌ای، تاکنون اظهارات کنایه‌آمیز فراوانی علیه رهبر جمهوری اسلامی و گروهی از محافظه‌کاران حامی وی مطرح کرده است.
وی در چندین نوبت به طور تلویحی گفته برخی دیدگاه‌های خامنه‌ای را قبول ندارد.
رئیس دولت دهم٬ سوم آبان ماه نیز گفته بود علت قتل معمر قذافی، رهبر لیبی تقلب‌های انتخاباتی در این کشور بوده است.
  

درباره من

در دموکراسی، پیش فرضهایی مانند لزوم، احزاب سیاسی ،انتخابات و سازه هایی،که بدلیل قدرت زا بودن به زورمحوران امکان میدهد تا مصالح ملت و کشور خود را فدای منافع خود بنمایند با اهداف دموکراسی در تضاد هستند. توضیح این تابوها و راه برون رفت از بن بستهای موجود در دستور کار این وبلاگ است