در باره شخصیت خمینی
از پاسخهای آقای محمد جعغری سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی به عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب
فرض بگیریم که شما قبلاً آقای خمینی را قدیس تصور می کردید، آیا در دوران
شما نبود که گفت: «من ممکن است دیروز حرفی زده باشم و امروز حرف دیگری و
فردا حرف دیگری را، این معنا ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زدهام
باید روی همان حرف باقی بمانم.»
یا «حکومت که شعبهای از ولایت
رسولالله ص است، یکی از احکام اولیه اسلام است و
مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است... حاکم میتواند...
هر امری را چه عبادی یا غیرعبادی که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از
آن مادامی که چنین است جلوگیری کنند»
یا «اگر یک در میلیون احتمال، یک احتمال بدهیم که حیثیت اسلام با
بودن فلان آدم یا فلان قشر در خطر است، ما مأموریم که جلویش را بگیریم، تا
آن قدری که میتوانیم هر چه میخواهند به ما بگویند که کشور ملایان حکومت
آخوندیسم و از این حرفهایی که میزنند، و البته این هم یک حربهای است
برای اینکه ما را از میدان به در کنند، ما نه، از میدان
بیرون نمیرویم.»
یا «من باز کار ندارم به جبهه ملّی، با اینکه بعضی افرادش شاید باشند
که مسلمان باشند. ...» سپس میگوید: «اینها مرتدند، جبهه ملّی از
امروز محکوم به ارتداد است.» این (حرفها) را حتماً شما دموکراتیک می
دیدید؟! فرض بگیریم که شما اینها را هم نشنیده و یا نفهمیده
اید.آیا شما و سازمانتان در کشتار و شکنجه های طاقت
فرسای در سال 60 و تا 67 در زندان شرکت نداشتید؟ آیا از حکم اعدامهای خلخالی
که حتی بدون تشکیل دادگاه صوری حکم قتل صادر میکرد و وقتی در مقام
بازخواست از او میپرسند که چرا اینهمه اعدام کردی، پاسخ میدهد آنچه کرده
است بدستور امام بوده است و امام نیز لب از لب نگشود و مهر تأیید بر همۀ
آنها زد. اینها را هم نشنییدید و ندیدید؟ خوب همه اینها به کنار، آیا
حکم قتل فلهای هزاران زندانی را که آقای خمینی در سال 67 صادر کرد - و
وزارت اطلاعات به زعم شما «دموکراتیک » و "مجتهد
صاحب فتوای عرفی و شرعی" سازمان ده آن بود - ، و بدست سه جلاد
میدهد که آنها را طبق حکم قضائی و شرعی عمله های جانی استبدادشان اعدام
کردند و مانند برگ خزان به زمین ریختند و به گورستان فرستادند. ندیدید؟!
آیا شما آن موقع در وزارت اطلاعات نبودید؟ بنا به گفتۀ صریح خود
شما «از سال 63 تا سال 68 » در وزارت اطلاعات بودید.
اما می دانید که چرا هنوز هم حاضر نیستید که حقایق را
آنطور که اتفاق افتاده است بر زبان جاری سازید و از قصور و خطای خود به
درگاه ملت ایران و خداوند توبه و از آنها عذر خواهی کنید، برای اینکه شما
و سازمانتان در دوران نخست وزیری رجائی دولت را در اختیار داشتید و
علاوه بر اینکه در گروگانگیری و نگهداری گروگانهای
آمریکائی و نفوذ در بین دانشجویان گروگانگیر نقش داشتید، از آن
به بعد هم در دولت آقای موسوی اگر نه تمامی قدرت بلکه بسیاری از امور در
ید اقتدارسازمان شما بود و حتی در دوران خاتمی و قبل از
اینکه بوسیلۀ همان وزارت اطلاعات «دموکراتیکی!!» که خود
بنیان گذاشته بودید، به ترور شما دست زد،(در حالی که) هنوز بسیاری از
دوستان هم سازمانی شما پستهای مهمی در ارگاهای مختلف دولت،
سپاه، مجلس و...در اختیار داشتند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر