از 7 اسفند تا ایران فردا ( 2 )
الف
صیاد
اقلیتی همراه و اکثریتی تنها
وقتی سعید
جلیلی کاندیدای شکست خورده اصولگرایان پس از انتخابات 92 به حضور رهبر رسید ،
اظهار نظر و توصیه ای که به او شد به شرح زیر بود:
"من
درایام انتخابات به خاطر حجم سفرها نگران سلامتی شما بودم و مطمئنم شما برای انجام
تکلیف امده بودی حضور انقلابی شما یک زمینه خاص حزب اللهی را به میدان آورد.
ببینید چگونه میشود این جمعیت ۴ملیونی که به شما به عنوان نماد مقاومت رای داد را بهم پیوند
داد و شما نخ تسبیح باشید تا این جمعیت رشد و گسترش یابد. با این جمعیت می شود کارهای بزرگ انجام داد و اینها که به شما رای
دادند رایشان متفاوت بود و دراین فضای فشار خارجی ها تبعات آن را پذیرفتند. ما دعا
می کنیم سعید جلیلی همچنان در صحنه بماند و به مثابه یک نخ تسبیح این ۴ میلیون نفری که به ایشان رای داده اند را گرد خود آورد"
ایران پس از انقلاب مشروطه
همیشه با این روش اداره می شده است . اصولاً این راهکار تازه ای
نیست. هر کجا گروهی از طریق جنگ و یا انقلاب به میدان سیاست پا گذاشته، با بکار
بردن فرمول فوق یعنی تشکیل اقلیت منسجم و با پشتوانه مالی که از راه سرقت اموال عمومی یا منبع خارجی بدست میآورند ، مقدرات و زمام یک جامعه را
در دست گرفته و بتدریج تمام امکانات آن را
مال خود کرده است. در حالیکه مردم عادی به فکر زندگی و روزمرّه
گی خود هستند گروه جدید کافی است اندکی به منابع مالی و نیروی میدانی مسلط شوند تا با بسیج
طرفداران خود جامعه را مرعوب و بتدریج اخنیار کامل را در دست گیرند. اینان در دراز
مدت میتوانند فرهنگ سازی کنند و به سلیقه و یا باور خود شیوۀ زندگی مردم را سامان
دهند. این نسخه قدیمی بعد از امید بستن مردم به حسن روحانی و انتخاب او ، دوباره
برای نور چشمی احمدی نژاد صادر شده و میلیشیا ، منابع مالی و تبلیغاتیش هم از هر
لحاظ حاضر و آماده است وتبعات بصیرت افزای آن مانند تسخیر و آتش زدن سفارت عربستان
را هم هر روزه شاهدیم.
در بخش نخست این نوشته ..لینک+. به برنامه پیشگامان مشارکت مشروط و معترضانه در
انتخابات برای برون رفت از این دایره بسته و نتیجه حتمی کار ، که تبدیل انتخابات فرمایشی به یک
انتخاب واقعی و یا یک رفراندم ملی است اشاره شده بود
. یاد آور میشود که این روند بر
خلاف منافع حاکمیت فعلی، بصورت اجبار و تحمیل بدست خود
حکومت انجام میگردد. در ادامه نگاهی به سرنوشت سازمانها و شخصیتهایی که این راه
را تأیید و در آن گام نهادند ، عمق
درماندگی و میزان ناچاری هر نظام
قدرت محور در مقابله با این روش را روشن میسازد.
سابقه کار
پیش ازانتخابات سال 86 ، که بنا بر سابقه ، بحثهائی
در مورد مقابله با بازی قدیمی ردّ
صلاحیتهای جناحی ، مهره چینی و نگرانی از روند کلّی انتخابات وجود داشت ، راهکاری مطرح و
به اجرا گذاشته شده بود که یاد آوری موضوع ، برداشتها وتصمیمات سیاسی و عواقب آن ،لازمه
پیگیری این تجربه است . پیشنهاد و درخواست اصلی چنین بود:
انتخابات،
فرصتی است برای تغییر شرایط بازی
" شرکت حداکثری در انتخابات و برگزیدن نمایندگان
واقعی مهم ترین راه نجات جامعه از بنبستهای سیاسی داخلی و خارجی است. حضور پر
رنگ ملت در صحنه سیاست و تصمیم گیری، موجب رعب اقتدارگرایان و هراس بیشتر بیگانگان
از دست زدن به اقدامات ایذائی و حادثه آفرینی میشود. از دست دادن این فرصت موجب
گسترش بیشتر فساد در مدیریّت و سرنوشت کشور خواهد بود. بنابراین سهل انگاری و از
آن بدتر تحریم انتخابات بمعنی واگذاری عرصه و اعیان مملکت به غیرخودی هاست. چون
شرکت در انتخابات فرمایشی بمثابه ریختن آب به آسیاب حاکمیت اقتدارگراست و شرکت کم
رنگ ملت در انتخابات زمینه بهره برداری دشمن خارجی را فراهم میکند چاره کار در
این مخمصه، ریختن رأی باطل شده به صندوق رأی در حوزههائی است که قرار است
انتخابات در آنها به شکل فرمایشی و تک حزبی برگزار شود. این رویّه میتواند هر
انتخاباتی را به چیزی در حد رفراندوم تبدیل نماید. این اقدام که هماهنگی لازم از
سوی افراد، نیروها و مطبوعات دلسوز و وفادار به جامعه را می طلبد خط بطلانی بر
امیال خودپرستان داخلی و آزمندان خارجی خواهد بود. حال که تنها فقط یک امکان برای
ابراز نظر وجود دارد مردم این فرصت را دارند تا در حوزههائی که داوطلبان واجد
شرایط وجود دارند با انتخاب نمایندگان واقعی، دموکراسی را در کشور حاکم نمایند و
درصورت تحمیل داوطلب غیر مردمی به هر حوزه رأیدهندگان با ریختن رأی باطل شده خود
به صندوق رأی، به تمامیتخواهان یک نـــه بزرگ بگویند و اصلاح
و یا خلع ید تدریجی آنان از ابزار حکومتی و برگرفتن نقاب دموکراسی از چهره شان را
شروع کنند. گرچه فرصت برای انتخابات پیش رو محدود است ولی داشتن یک برنامه جامع
از سوی خیر خواهان و عاقبت اندیشان فرصت توطئههای در هم پیچیده از سوی خنّاسان را
از آنان سلب میکند. از نیروهای اصیلی که دلباخته قدرت نیستند، انجمنهای غیر دولتی،
جوامع دانشگاهی و فرهنگی، نیروهای کارگری، جامعه زنان که تصمیمات و رأیشان بیشترین
تأثیر را در انتخابات دارد، بدنه نیروهائی که بنام آنها انواع شرارتها و مظالم بر
جامعه و افراد تحمیل میشود و نیز جامعه وبلاگنگاران تقاضا میشود که با قراردادن
چنین برنامهای در اولویت کاری خویش و تبلیغ حداکثری از آن، به استقرار آزادی، استقلال و عدالت واقعی در
جامعه و هدایت حکومتگران در جهت قبول و بکارگیری یک دولت مردُمرای یاری رسانند. برای
همیشه یادمان باشد که تا انتخابات وجود دارد امکان گفتن نه و تغییر دادن شرایط نیز
وجود دارد. این تصمیم اگر عمومیّت یابد مقابله با آن برای حاکمیّت اقتدارگرا غیر
ممکن است ."
بازخوردها
و کنش ها نسبت به درخواست فوق
برداشت سازمانها
وشخصیتهای مختلف سیاسی در جبهۀ منتقدین حکومت که هنوز ارادۀ اصلاح و براه آوردن
رژیم نزد آنان پا برجا، ومخالف تحریم انتخابات
بودند بشرح زیر بود:
- در تاریخ 17 اسفند 86 نهضت آزادی با رویکردی
مثبت و تعدیل بیانیّه قبلی خود در اعلامیه ای تحت عنوان «اعتراض بهانتخابات غیر
آزاد، مشاركت تنها در حوزههایی كه امكان رقابت موثر وجود دارد» نوشته بودند که:
« به مردم عزیز ایران پیشنهاد میکند كه به منظور اعتراض
بهانتخابات فرمایشی، تنها در حوزههایی كه امكان رقابت مؤثر وجود داشته باشد به
نامزدهایی رای دهند که میتوانند با پیروی از روش و منش مدرسها، مصدقها، بازرگانها
و سحابیها، شجاعانه به دفاع از حق حاکمیت ملی و حاکمیت ملت ایران پرداخته، آزادی
مردمان را به مال و مقام ناچیز دنیا نفروشند.»
- جبهه مشارکت ایران اسلامی (متشکل از هفده حزب و تشکل سیاسی) ، در مورد انتخابات مجلس
هشتم در بیانیه تحلیلی خود پس از دور اوّل انتخابات در تاریخ 29 اسفند 86 آورده
بودند که:
« جبهه مشاركت ایران اسلامی در ارزیابی شرایط موجود و نتایج
انتخابات مجلس هشتم فضای ژلاتینی و متفاوت از گذشته را میبیند و از عمل سیاسی و
انتخاباتی مردم رأی دهنده و نیروهای سیاسی اصلاحطلب نوعی رشد یافتگی و بلوغ سیاسی
را درمییابند و اینكه «حضور معترضانه» میتواند راهبرد جدید برای مواجهه با عرصه
تنگ سیاسی ایران باشد. از این رو از همه نیروهای سیاسی اصلاحطلب میخواهد كه با
تجمیع نیروها در مسیری واحد راه آینده را هموار نمایند. تجربه انتخابات شوراهای
سوم و مجلس هشتم نشان داده است كه تجمیع نیروهای اصلاحطلب (به رغم تفاوتهای
نگرشی) حضور معترضانه حتی در شرایط سخت را سد شکن و نتیجه بخش میدانند.»
- آقای عیسی سحر خیز روزنامه نگار، و مدیرکل
سابق مطبوعات داخلی ، در اسفند ماه 86 طی مقالهای از جمله منظور از
طرح برون رفت از دور باطل انتخابات مهندسی شده را حفظ آبروی نظام دانستند. ایشان
بعداً نیز تا زمان برگزاری مرحله دوم انتخابات طی سه مقاله با عنوانهای رالی
انتخابات در چالش تحریمیان پیگیر - رالی انتخابات و رقابتها -و چالش عقل و احساس-
به استدلالهای طرفداران تحریم انتخابات در مقابل باورمندان به شرکت فعال و معترضانه
در آن پرداختند، ولی در مقاله چالش عقل و احساس در مورد استفاده از راهکار
مشارکت فعال و معترضانه در انتخابات، شخصاً آنرا بعنوان سختترین گزینه پیش روی
اصلاحطلبان میدانست.
- در اواخر فروردین 87 و با نزدیک شدن زمان برگزاری
مرحله دوم انتخابات، معترضین به روند کلی ردّ صلاحیتها، برنامۀ اعتراضی خود را
رساتر بیان نمودند از جمله آقای مصطفی تاجزاده که بعنوان معاون اجرایی و
جانشین وزیر کشور بالا ترین سطح تخصص، آگاهی و تجربه در امر انتخابات را داراست
، در سخنرانی خود در مجمع دانشآموختگان
ایران اسلامی با پیش بینی برنامه اقتدار گرایان برای سلطۀ نظامیان بر مقدّرات کشور،
گفته بود که:
شعار دولت کودتا این بود؛ سیاست وحکومت در ایران یعنی
اعلیحضرت و دیگر هیچ .... ما اسم استراتژی خود در زمان یكدست شدن قدرت در داخل كشور را «حضور
معترضانه» گذاشتهایم، یعنی برای دفاع از آرمانهای مردم فعالیت میكنیم و در
انتخابات حاضر میشویم و ضمن دفاع از عقاید خود، به رفتارهای تمامیتخواهانه و غیرقانونی
جناح حاكم اعتراض میكنیم و میكوشیم ضمن جلوگیری از نظامی شدن فضا، امكان تداوم
سیاستورزی در شرایط موجود را حفظ كنیم تا ناامیدی مطلق جامعه را فرانگیرد و نگاه
به خارج از كشور یا روشهای خشن معطوف نشود. روشن است موفقیت ما در این زمینه به
عملكرد اصولگراها نیز بستگی دارد كه چه مقدار غرور و مستی را كنار بگذارند و به شیوهای
عقلانی كشور را اداره كنند....... استراتژی دوم این است كه ما در هر شرایطی كه به
سر میبریم اجازه ندهیم، طرفداران تك صدایی و روشهای استبدادی یك گام جلوتر بیایند.
باید آنان را هر جا كه هستند متوقّف كنیم و سپس در جهت عقبنشینی آنان بكوشیم. این
استراتژی احتیاج به حضور معترضانه دارد، یعنی در زمانی كه قدرت از شما انتظار «بله
چشم فوری» گفتن دارد، شما در صحنه حاضرید اما میگویید... نــــه !
- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در گزارش تحلیلی
خود از انتخابات مجلس هشتم؛ اعلام نمود که:
«بهاعتقاد ما، راهبرد كلی متّخذه توسط ائتلاف اصلاحطلبان،
یعنی (مشاركت مشروط و معترضانه)، راهبردی صحیح و اصولی بوده كه اقدام عملی
متناسب با آن در انتخابات اخیر؛ مشاركت فعال در حوزههای انتخابیهای كه امكان
رقابت واقعی و جدی برای اصلاح طلبان وجود داشته و پرهیز از مشاركت و مشروعیت بخشی
بهانتخابات در حوزههای غیر رقابتی، در اعتراض به روند جاری بود. همچنین در خصوص
انتخابات در حوزههایی كه در آن مشاركت داریم نیز، راهبرد فوق را به مفهوم نشان
دادن عكس العمل درخور نسبت به تخلفات انتخاباتی مجریان و ناظران در امر برگزاری
انتخابات سالم، حتی تا مرز كناره گیری از انتخابات در هر مرحله از آن تلقی می كنیم.
بنابراین ضمن اینكه به عنوان بخشی از ائتلاف اصلاحطلبان به سهم خود مسئولیت
اقدامات انجام شده را میپذیریم و این پذیرش را یكی از لوازم شكل گیری و تداوم
ائتلاف تلقی میکنیم، همانگونه كه در بیانیه قبلی خود كه پیش از برگزاری مرحلهاول
انتخابات صادر شد، به اقتضای شرایط، اجمالاً بیان كردیم، معتقد بودیم كهاصلاحطلبان
در تبعیت از راهبرد اعلام شده خود، ضمن مشاركت جدی در انتخابات 50 كرسی رقابتی، می
بایست از معرفی نامزد در سایر حوزههای انتخابیه كه حاصلی جز اتلاف توان و تضییع نیرو
و روحیهاصلاحطلبان و سوء استفاده برگزاركنندگان انتخابات غیررقابتی نداشت،
خودداری میكردند.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن تشكر از رفتار
انتخاباتی آگاهانه و هوشمندانه شما كه به تناسب شرایط متفاوت موجود به وقوع پیوست،
به عنوان جمعبندی عملكرد اصلاحطلبان در انتخابات گذشته و چگونگی استمرار این
فعالیتها در آینده، اعلام مینماید علی رغم انتقادات موجود به برخی تصمیمات تاكتیكی
اصلاحطلبان در انتخابات اخیر كه در این بیانیه نیز به گوشهای از آنها اشاره شد
و در صورت اجتناب از آنها و جایگزین ساختن تاکتیکهایی متناسب با راهبرد متخذه،
دستآوردهای به مراتب بیشتری نصیب این جناح میکرد، معتقد است كه حضور در انتخابات
اخیر بر مبنای راهبرد «مشاركت مشروط و معترضانه» و با حفظ همگرایی و ائتلاف فراگیر
اكثریت قریب بهاتفاق اصلاحطلبان صورت گرفت، اقدام صحیحی بودهاست كه می بایست با
رفع نواقص و کاستیهای آن، مبنای حركت اصلاحطلبان در انتخابات آتی قرار گیرد. ما
باید با پیگیری و وفاداری به تمامی اجزای راهبرد فوق، از جمله؛ ملحوظ داشتن قطعی
معیارها و شروط تعیین شده برای مشارکت در انتخابات، راه پر پیچ و خم، صعب و دشوار
اصلاحات را ادامه داده و مخاطرات پیش روی كشور و نظام را مرتفع سازیم.»
چنانچه ملاحظه نمودید آنانکه دل در گرو سر افرازی و
اقتدار ملّی داشتند و در پی تحکیم پایه های جمهوریت در ایران بودند عزم خود را به
روشنی بیان نمودند تا بر ترفند
حکومت و برگرداندن نفاق آن به خودش فائق آیند و در تمام موارد از طریق صندوق
انتخابات، حکومت را به تبعیّت ازقانون و یا سر کشیدن جام زهر و نفی مشروعیّت
خویش مجبور نمایند. با مروری به نوع برخورد حاکمیت با شخصیتهای مجرب، احزاب و
سازمانهای فوق الذکر که همچنان ادامه دارد ، میزان زبونی حکومت در مقابله با این
راهکار و وظیفه ای که اینک فعالین
مطبوعاتی و سیاسی در این مسیر دارند،
معلوم میگردد. پس از انقلاب اولین کسی که رأی خود را باطل کرد آقای خمینی بود و تجربه
مجلس ششم از ابطال هفتصد هزار رأی و برای مجلس کنونی ابطال یک حوزه به خاطر یک رأی اعتراضی در خاطره ها وجود دارد. این راهی است که شورای نگهبان خود پایه گذار
آن بود و باید ترفند آن را به خوش برگرداند. یادمان باشد که در انتخابات داخلی اتحادیه ها و سایر مردم نهاد
ها هم هر کجا که حکومت قصد دخالت و تحمیل نماینده داشته باشد این گزینه به همین سادگی
و قطعیت کاربرد دارد. همیشه و در تمام انتخابات نوشتن اسم کسانی که از حق نامزدی
خود محروم شده و نامشان در لیست انتخاباتی وجود ندارد پاسخی است دندان شکن به
مهندسین انتخابات.
تقلّب در
انتخابات مجلس نمیتواند به گستردگی و همان
ساز و کار تقلّب درانتخاب رئیس جمهوری انجام گیرد، زیرا در هر حوزه علاوه
بر مجریان و ناظرین که بنوعی مخالف یکدیگرند
نمایندگانی از سوی نامزدهای رقیب حاضرند که شمارش و ثبت آرا در حضور
آنها انجام میگردد . حتّی اگرفرضاً همگی از یک خط فکری باشند باز هم انجام
تقلّب سازمان یافته در آن میسّر نیست . جناح منتقد و یا معترض با راهکار تبدیل انتخابات
به رفراندم ملّی، دیگر نیازی به چانه زنی برای تعامل با دستگاههای اجرائی و
نظارتی در معرفی داوطلبین مورد نظر خود ندارند چون اگر نام نماینده اصلح
آنها در لیست انتخاباتی هر حوزه نباشد، بستگی به وزن سیاسی که دارند میتوانند از
گزینۀ پر کردن صندوقها با رأی باطله و دادن ملیونها رأی سلب صلاحیت از آمرین
و عاملین خیانت به میثاق ملّی، استفاده نمایند.
چنانچه در اول این نوشته گزارش شد، اقلیتی منسجم با داشتن
رادیو تلویزیون و سایتهای حکومتی به خود دلداری میدهند که باز هم با مهندسی این
انتخابات را ببرند و چند صباحی بیشتر به پولهایی که در نتیجه برجام آزاد خواهدشد
دست اندازی کنند و این مقدار را هم که در اثر تحریمها بلوکه شده ببلعند. فعالین سیاسی و ارتباط جمعی اینک فرصتی دارند
مغتنم تا هرچه زودتر به حکومتی منحط که خود را ملعبۀ طرّاران داخلی و خارجی و گاو شیرده ،هم شرقی، هم غربی کرده پایان دهند.
جبهۀ مخالف از هم اکنون در هر حوزه انتخابی، بر ترین گزینۀ مورد نظر برای نمایندگی
مجلس را تعیین و اعلام نمایند و به شلوغ کاری تلویزون و سایتهای و اظهارات عوامل شورای نگهبان هم ابداً وقعی
ننهند. تعداد مخالفین و معترضین چندین برابر آن اقلیت حکومتی است و آرای هوشمندانه
آنها مصیبتی غیر قابل علاج برای حاکمیت است. در صورت تغییر جهت حکومت که نشانه آن آزادی تمامی گروگانهای
ملّی اعمّ از فعّالین حقوق بشر ،زنان ،کارگران، دانشجویان، نویسندگان وسیاسیّون
است و اعلام صادقانه التزام حاکمیّت به تبعیّت از روح قانون ، سازمانها سیاسی
از هر لحاظ برای استفاده صحیح از فرصت انتخابات مهیّا باشند. همیشه این امیدواری
بوده و هست که در بین اصول گرایان افرادی که به راهبردهای عقلانی می اندیشند،
بتوانند کاری از پیش برند و صاحبان ارادۀ اصلاحات بنیانی بتوانند بر تمامیّت
خواهان پیروز شوند.
رأی دهندگان انتظار دارند که داوطلبین واجد شرایط
برای هر حوزه انتخاباتی توسط پیام ویدیویی
در تارنمای شخصی، خط مشی فکری و تعلّق خویش به هر حزب و جناحی را که بدان منتسب
میباشند، با داشتن لینک متقابل با سایت سازمان مذکور، و طرحهائی را که برای برنامه
های خود در صورت انتخاب شدن دارند، تشریح نمایند.
این مقاله با استفاده از لینک (دموکراسی در ایران فردا) نوشته
شده و باز نشر آن به هرشکل آزاد است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر