۱۳۹۰ آبان ۲۳, دوشنبه

اقدام بر علیه حاکمیت


ابوالحسن بنی‌صدر


پيشنهادات مشخص به غرب برای اقدام عليه رژيم ايران


هر رهبری که به‌طور ضمنی يا صريح، طرفدار سياست‌ تهاجم نظامی يا تحريم‌های اقتصادی زيان‌رسان به مردم عادی است، تنها به‌سود رژيم ايران اقدام می‌کند که خود را در بحران‌های دائمی حفظ کرده است. بنابراين، پرسش اين است که دولت‌های غربی در قبال ايران چه سياستی را بايد در پيش بگيرند؟
با انتشار گزارش جديد سازمان ملل متحد در مورد نزديک شدن ايران به سلاح های هسته ای و تحرکات نظامی اسرائيل برای حمله ی «پيشگيرانه»، رژيم ملاها در کانون توجه جهانی قرار گرفته است. ابوالحسن بنی صدر اولين رئيس جمهوری ايران که خودش بوسيله ملاها کنار گذاشته شد، چگونگی تغيير رژيم بدون توسل به جنگ يا تحريمهای اقتصادی که به مردم عادی ايران لطمه می زنند، را شرح می دهد.
به نظر می‌رسد، «موفقيت» نظامی در ليبی بار ديگر قدرت‌‌های غربی را به مداخله تهاجمی‌تر در امور ايران ترغيب کرده است. با وجود اين، تهديد مداخله نظامی و به کارگيری تحريم‌های اقتصادی که تنها نتيجه‌اش رنج مردم عادی است، به تقويت رژيم ايران در کنترل قدرت منجر می‌شود.
هر رهبری که به طور ضمنی يا صريح، طرفدار چنين سياست‌هايی است، تنها به سود رژيم ايران اقدام می‌کند که خود را در بحران‌های دائمی حفظ کرده است. بنابراين، پرسش اين است که دولت‌های غربی چگونه می توانند به ايرانی‌ها و به طور کل مردم کشورهای اسلامی، در سرنگونی‌ رژيم‌ها و تحقق نتيجه‌ای دموکراتيک بدون توسل به چنين سياست‌هايی، کمک ‌کنند؟
همان‌طور که همگی می‌دانيم، دموکراسی فرهنگی است که تا حدی از طريق تلاش و مبارزه برای تحقق آن گسترش می‌يابد. نه تنها نمی‌توان دموکراسی را تحميل يا وارد کرد، بلکه مداخله خارجی می‌تواند گسترش آن را تضعيف هم بکند. با توجه به اين، از آنجا که رژيم ايران نمی‌تواند خود را بدون رابطه با قدرت‌های خارجی حفظ کند، می‌توان اقدامات مشخصی به‌منظور تضعيف اين روابط و تقويت روند دموکراتيک در درون ايران صورت داد. به منظور تسريع روند دموکراسی‌سازی در ايران و ساير کشورهای اسلامی تعدادی از پيشنهاد ها را مطرح می کنم.
پيشنهادها به دولتهای خارجی در قلمروهای سياسی و نظامی:
۱ – پس گرفتن شناسائی از دولتهای سرکوب گر. دست کم، فروکاستن آن تا حد روابط کنسولی.
۲ – خودداری از شناسائی گروه های مخالف رژيمهای سرکوبگر(نه مانند ليبی) و عدم حمايت سياسی و مالی و تبليغاتی کردن از آنها و درست کردن آلترناتيو. اين کارها جلوی رشد آلترناتيوهای مستقل که لازمه پروسه دمکراتيک است، را می گيرد.
۳ – ترک سياست حمايت از بخشی از رژيم در برابر بخشی ديگر. در مورد ايران، غرب بطور
سيستماتيک از ميانه روها و عملگراها حمايت کرده است.
۴ – خودداری از حمله نظامی و حتی تهديد به حمله نظامی؛ زيرا در صورتی که يک جامعه خود را تحت چنين تهديدی احساس کند، صرف‌نظر از ميزان مخالفت‌ها، عليه رژيم خود بسيج نخواهد شد.
۵ – خودداری از حمايت سياسی و نظامی و مالی و تبليغاتی از گروه های مسلح و به استخدام خود در نياوردن آنها.
۶ – رفتار بدون تبعيض با همه استبدادها بدون توجه به منافع ملی. اگر استبداد بد است، در همه کشورها بد است. ‫داشتن استاندارد دو گانه باعث بدبينی مردم کشورهايی که برای دمکراسی مبارزه می کنند، می شود.
۷ – خودداری از فروش اسلحه، به خصوص اسلحه ای که در سرکوب جنبش مردم کاربرد دارند.
پيشنهادها به دولتهای خارجی در قلمروی اقتصادی:
۸ – ممنوع کردن اعطای قرضه به دولتهای سرکوبگر و جلوگيری از چنين اقدامی توسط بانک‌ها و نهادهای اقتصادی.
۹ – ممنوع کردن بانک‌ها و شرکت‌های اقتصادی از اداره پولهای سران رژيم های سرکوبگر
۱۰ – رديابی و شناسايی دارائی های رهبران فاسد و هم‌دستان آن در اقتصاد بين‌الملل، ضبط و واريز کردن اموال آنها به حساب ملتها، وقتی که حاکميت ملتها در کشورهايشان مستقر شود.
۱۱ – موظف کردن بانک‌ها و ساير سازمان‌های اقتصادی به شفاف‌سازی روابط اقتصادی خود با اين کشورها، بقصد جلوگيری از رانت خواری و خريدهای سری نظامی.
۱۲ –شفاف‌سازی قيمت کالاهايی که به اين کشورها فروخته می‌شوند؛ به‌منظور جلوگيری از رانت‌خواری و کاهش سطح فقر که امکان مقاومت مردم در برابر استبداد را بيشتر می کند. (در مورد ايران کالاهای وارداتی اغلب حداقل سه برابر قيمت واقعی به مردم فروخته می‌‌شود).
۱۳ –مبارزه بين المللی با قاچاق مواد مخدر که يکی از منابع مهم درآمد رژيمهای سرکوبگر است(دولت ايران نمونه بارز اين اقدام است). اين مبارزه، بسود تمامی بشريت است.
۱۴ – شفاف‌سازی قراردادهای نفتی با استفاده از فناوری موجود به‌منظور نشان دادن قيمت فروش نفت و نيز شفاف‌سازی ميزان فروش مخفيانه نفت و اينکه چه ميزان از اين پول به حساب‌های رهبران رژيم های سرکوبگر واريز می‌شود، اهميت اين تدبير از آنجاست که رژيمهای استبدادی در بودجه خود از جامعه هايشان مستقل هستند.
همانطور که مشاهده می کنيد، اجرای چنين سياست هايی نياز به مداخله نظامی و تهديد اقتصادی ندارد و هزينه مالی زيادی هم برای غرب ندارد، اما اثر آنها بر روند دموکراتيزه شدن در کشورهايی که مردمشان در حال مبارزه عليه رژيمهای استبدادی هستند، بسيار بالاست. اگر غرب در ادعای خود در زمينه حمايت از جنبش های دموکراتيک در کشورهای ديگر صادق است، اين سياست ها را می تواند به اجرا بگذارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

درباره من

در دموکراسی، پیش فرضهایی مانند لزوم، احزاب سیاسی ،انتخابات و سازه هایی،که بدلیل قدرت زا بودن به زورمحوران امکان میدهد تا مصالح ملت و کشور خود را فدای منافع خود بنمایند با اهداف دموکراسی در تضاد هستند. توضیح این تابوها و راه برون رفت از بن بستهای موجود در دستور کار این وبلاگ است