استراتژي بازنده امریکا بر عليه ايران
گری سیک
اگرجنگي با
ايران درگيرد، همه بازنده خواهند بود. البته برخي براين باورند که مي توانند خود را از اثرات بسيارمرگبار کوتاه مدت [آن] برکنار بدارند و پندار ايشان شايد
درست باشد.
اما در
درازمدت هزينه هاي سياسي، اقتصادي و راهبردي براي سراسردنيا هنگفت وغيرقابل اجتناب خواهد بود.
کمترکسي است
که مايل به جدل درباره اين موضوع باشد که يک ايران بدون سلاح هسته اي برايران با آن ارجحيت
دارد.
حتي ايران [هم
دراين مورد] توافق دارد.
اين کشور که
عضو پيمان عدم گسترش سلاح هسته اي (NPT) باقي مانده، بازرسي از سايت هاي اصلي هسته اي خود توسط آژانس بين المللي انرژي اتمي را مي پذيرد و رهبرانش بطورمداوم اعلام مي کنند که
داشتن، توليد يا استفاده از سلاح هاي هسته اي برخلاف اسلام است. اززمان شاه، ايران پشتيبان يک منطقه عاري ازسلاح هاي هسته اي
درخاورميانه بوده است. مديراطلاعات ملي امريکا تأييد مي کند که ايران تصميمي براي ساخت بمب نگرفته و مي توان باورداشت که [اگربگيرد] چنين
تصميمي سريعا رديابي شود(١).
اما ماجراي
هسته اي ايران انحراف ها و تناقض هايي دارد که اعتماد آفرين نيست. و سخنان فتنه انگيز رهبران ايران
برسوء ظن ها مي افزايد. پرسش اين است که چه بايد کرد.
تحريم
ها به جنگ مي انجامند
طرزفکرعامه
پسندي وجود دارد که براين پافشاري مي کند که اجبارو اضطرارمي تواند ايران را به تغييرمسيرترغيب کند. دراين مورد، اجبار و اضطرار
به
شکل سرعت
بخشيدن به تحريم هاي دوجانبه و بين المللي درآمده است. اين راهکاربصورت جدي درنيمه دهه ١٩٩٠ دردوره بيل کلينتون آغاز و باشدت دردولت هاي جرج دبليو بوش و باراک
اوباما دنبال شد(١). درآغاز دولت هاي اروپايي از پيوستن به آن اکراه داشتند، ولي درسال هاي اخير فرانسه و انگلستان به به صف اول دفاع ازتحريم هاي
سختگيرانه پيوسته اند.
هنگامي که
تحريم ها آغازشدند، ايران برنامه هسته اي در مراحل ابتدائي، بدون حتي يک سانتريفوژ قادر به غني
سازي اورانيوم بود. امروز، ١٦ سال پس ازتحريم هاي هرچه شديدتر، آژانس بين المللي انرژي اتمي گزارش مي دهد که ايران داراي يک برنامه
اساسي هسته اي با حدود ٨ هزار سانتريفوژ درحال کار دردوسايت عمده، وذخيره حدود ٥ تن
اورانيوم غني شده با غلظت کم است. اين امر گواه يک راهکارشکست خورده است.
واکنش اين
بوده که تحريم ها تاجايي افزايش يابند که عملا قابليت ايران در فروش فرآورده هاي نفتي را ازبين
ببرند واين کشور را از بيش از ٥٠ درصد ازدرآمدش محروم سازند. اين معادل محاصره نظامي بنادرنفتي ايران و يک اقدام جنگي است. چنين مجازات هايي، که بنا بوده جايگزين جنگ باشند،
تدريجا تا جايي افزايش يافته اند که به يک جنگ واقعي اقتصادي بدل شده اند. تحريم هاي بانکي و نفتي ايران
بطور کامل تا نيمه سال ٢٠١٢ اعمال مي شوند و بدين ترتيب يک جنگ اعلام نشده آغاز مي گردد. کسي نمي تواند اطمينان
داشته
باشد که ايران
چگونه به اين تهاجم پاسخ خواهد داد، اما باورش دشواراست که پاسخ، تسليم فروتنانه يا دست روي دست
گذاشتن باشد.
ايران
چه مي تواند بکند؟
راهکارغرب
برپايه اين فرض ناگفته بناشده که در عمل ايران نمي تواند بطورموثر مقابله به مثل کند. ظاهرا همين باور است که باعث مي شود که بعضي محافلي که جنگ اعلام نشده عليه ايران
را رهبري مي کنند به اعمالي نظير ترور دانشمندان ايراني و يا اشاعه ويروس اينترنتي استاکس نت(Stuxnet)براي خرابکاری در روند غني سازي دست يازند(٢).
ايالات متحده نيز تائيد کرده که هواپيماهاي بدون سرنشين را به آسمان ايران فرستاده است که لااقل دو فروند از آنها سرنگون شده و يک
فروند نيز تقريبا سالم به دست ايران افتاده است. بي شک مي توان به کمک هائي خارجي براي تقويت و تحريک جريان هاي جدائي طلب در بلوچستان، خوزستان ،
کردستان و آذربايجان ايران نيزاشاره کرد. و احتمالا اسرائيل بنام سازمان سيا، عواملي را در
بلوچستان جذب کرده است(٣).
همه اينها در
اسراييل، ايالات متحده وبرخي پايتخت هاي اروپايي باحسن ظن و نوعي رضايت خاطر ديده مي شوند. سياست
غرب همانگونه که گفته شد براساس فرضي ناگفته برآنست که گويا ايران توان پاسخگوئي جدي به تحريم هاي مالي و تهديدها عليه امنيت اش را ندارد.هيچکدام
از کشورهائي که اين فشارها را به ايران وارد مي کنند هرگزچنين اعمالي را در مورد خودشان تحمل نمي کردند. پس چه راهي براي ايران باقي مي
ماند ؟ ايران، حتي براي نزديک ترين همسايه هایش نیز تهديد نظامي بزرگي نيست بودجه نظامي ايران نه فقط
بخش بسيارکوچکي ازبودجه نظامي ايالات متحده و ناتو، بلکه حتي کمتر از هزينه هاي مرکب
نظامي شوراي همکاري خليج فارس ، ٦ همسايه عربش است(٤). ايران توسط نيروهاي ايالات متحده و ناتو، بواسطه زنجيره اي ازپايگاه ها ونيروهاي
دريايي، محاصره شده است. ايران عميقا از ضعف هاي نسبي اش آگاه واز مقابله هاي نظامي مستقيم پرهيزکرده است.
درعوض، ايران
بطورسنگين دريک ساختارقدرتمند اما نسبتا ارزان دفاعي سرمايه گذاري کرده که هراشغالگر بالقوه
اي را با هزينه هاي بسيار هنگفت رودررو مي کند. [ايران] همچنين سال هاي بسياري را صرف تکامل فنون جنگ نامتقارن، مانند جنگ هاي چريکي درخشکي
و بکارگيري قايق هاي تندرو دردريا، کرده که موجب سردرگمي وشايد غلبه برکشتي هاي بسيار بزرگترمي شوند. ايران [توليد] انواعي ازموشک هاي کروز را توسعه بخشيده که
بطورنسبي سلاح هايي ساده هستند اما هنگامي که بصورت انبوه عليه يک هدف بزرگ استفاده شوند مي توانند بسيارموثرباشند.
رقابت درفضاي مجازي
جنگ مجازي
حوزه ديگري از تخصص ايراني هاست. به خلاف دستگاه هاي بزرگ نظامي، اينترنت بطورنسبي يک زمين بازي همواراست و ايران پيش ازاين مهارت خود را دراين محيط نشان
داده است.
درقلع وقمع و
سرکوب مردم خود در اعتراض به انتخابات سال ٢٠٠٩، ايران قابليت خود را درکنترل فضاي مجازي نشان داد. برخلاف کشورهاي گوناگون عرب
که اعتراض هاي انبوهي را درسال گذشته تجربه کردند، ايران توانست بطورگزينشي بخشي
از اينترنت را قطع کند و جلوي استفاده از فيسبوک و توييتر و ارسال پيام را بدون واردشدن خسارت عمده به بازرگاني خود بگيرد. ايران همچنين موفق شد به
رسانه هاي اجتماعي رسوخ کند و از آنان براي شناسايي رهبران بالقوه مخالفان استفاده نمايد و از گفته ها و اعمالشان براي پيگرد آنان
بهره ببرد.
ايران داراي
شماربالايي از مهندسان جوان وخبره فناوري اطلاعات است که آنها را دريک ارتش سايبري نيمه مخفي
جاي داده.
تاکنون، اين
نيرو [قابليت]
خود را
درسرکوب داخلي نشان داده است. اين [نيرو] مي تواند به آساني تبديل به سلاحي براي پاسخ دادن به دشمنان
ايران شود.
اخيرا بانکي
اسراييلي موردحمله يک هکر قرارگرفت که ادعا مي کرد اهل عربستان سعودي است. هزاران حساب کارت اعتباري اسراييلي
ها درمعرض ديدعام قرارگرفت. سپس، حمله هاي سايبري عليه بازارسهام اسراييل و خطوط هواپيمايي ال عال انجام شد. آيا اوکس عمر (هکر) براستي يک شهروند عرب
سعودي بود؟ آيا ايران مي تواند همين کار را بکند؟ آيا شما هرگزمي توانيد مطمئن باشيد که چه کسي دراينترنت به شما حمله مي کند و چرا؟
کارشناسان
امنيت اينترنت بطور دردناکي آگاهي دارند که به نحوي مجازي همه سيستم ها ازسد گرفته تا
کارخانه ها، ازضايعات دستگاه هاي مصرفي تا سيم هاي برق وابسته به کنترل رايانه اي هستند
واين کنترل ها غالبا خيلي کم از اينترنت جدا مي باشند. همچنين، برنامه هاي موذي و مضرمي توانند از بيرون وارد شوند، مانند ويروس استاکس نت که
عليه ايران به کارگرفته شد. فزون براين، مانند استاکس نت، غالبا گفتن اين که چه کسي حمله را انجام داده غيرممکن است. ويژگي اينترنت فقط آن نيست
که براي هر مخالف مصمم و زيرک قابل دسترسي است بلکه اين خاصيت را نيز دارد که رد پاي کم رنگي برجاي مي گذارد.
سلاح کشتارجمعي ايران
با اين حال،
مهم ترين سلاح ايران قايق هاي تندرو يا جنگ سايبري نيست. چه برسد به سلاح هسته اي که هنوز وجود
ندارد.
سلاح
کشتارجمعي ايران اقتصادي، و مشخصا بهاي نفت است و براي استفاده ازاين سلاح ايران نياز به بستن تنگه هرمزندارد.
اگرهمه تحريم
هاي بين المللي با موفقيت انجام شوند، ازنيمه سال ٢٠١٢ احتمالا حدود ٢ ميليون بشکه نفت ايران
از بازار محو خواهد شد. عربستان سعودي خبرداده که توليدش را براي جبران اين کاستي افزايش خواهد داد. ايالات متحده و ديگران مي توانند
ذخايرراهبردي خود را درصورت لزوم بگشايند تا کم و کسري تاحدودي رفع و رجوع شود. به علاوه، توليد ليبي به
مدار بازمي گردد واين مي تواند کمک باشد. بسياري ازکشورها ذخاير راهبردي دارند که مي توانند براي پرکردن شکاف گشوده شوند.
با اين همه،
اروپا به تنهايي ناگزيراست ٦٠٠ هزار بشکه واردات خود از ايران را جايگزين کند و بخش بزرگي
ازاين تقاضا مربوط به سه کشور اروپايي است که ازنظراقتصادي آسيب پذيرند: يونان، ايتاليا و اسپانيا. واردات آنان از ايران درحال حاضر برمبناي توافق هاي تهاتري و بطور نسبي ارزان وقراردادهاي بلند مدت هستند
که جايگزين کردن آنها با قيمت و کيفيت مشابه دشواراست. قراردادهاي جديد پس از مذاکرات بايد منعقد شوند، تأمين
کنندگان تازه به کاربپردازند و پالايشگاه ها خود را [با نفت جايگزين شده] تطبيق دهند.
آيا اين
تغييرات بدون يک افزايش معنادار در قيمت نفت، بي عيب ونقص عملي خواهند شد؟ درآغاز ژانويه، درپي تبادل
تهديدها بين ايران و ايالات متحده درباره تنگه هرمز، بهاي نفت بيش از ٦ درصد افزايش يافت و پس از آن دراين قيمت بالا باقي ماند. اين امر بدون شليک يک گلوله
يا اعمال هرگونه تحريم جديد بود.
چنانکه همه مي
دانند، افزايش هاي بهاي نفت اثرخود را براقتصاد جهاني مي گذارد و تأثيرآن نه فقط
بربهاي ازنظر سياسي حساس بنزين، بلکه غيرمستقيم برهرچيزي که ساخته يا جابه جا مي شود، مشهود خواهد بود.
اين سناريو را
براي ٤ ماه ديگر تصورکنيد: ازآنجا که دنيا درتلاش جايگزيني نفت ايران است، و ازآنجا که
ايران بطورتزايدي درنگهداري سطح درآمد خود به ارزش عادي آن دچارمشکل است، بازارنفت درلبه [بحران] قرار گرفته وگرايش به بالا رفتن قيمت
دارد.
درست درهمان
زمان انفجارهاي غيرمنتظره اي درخطوط لوله نفت و بنادر نفتي جنوب عراق رخ مي دهد که يک ميليون بشکه ديگر را از بازارخارج مي کند. همزمان، اختلالات مرموزي
درچندين پالايشگاه عربستان سعودي و کويت و عمليات تحويل نفت در امارات متحده عربي بخاطرمشکلات فني غيرقابل پيش بيني رخ مي
دهند که مي توانند ناشي از کنترل رايانه اي يا شايد خرابکاري باشند. رويهم رفته، چندين ميليون
بشکه نفت ديگر بطورموقت از بازار کنار مي روند.
اينها همه
مشکلات موقتي هستند که مي توانند حل شوند، اما اين غيرممکن است که پيش بيني شود قيمت نفت تاچه حد
بالا خواهد رفت و تاچه زماني درآن حد خواهد ماند.
بويژه
اگررويدادهاي غيرمنتظره به پيچيده ترکردن تصويرادامه دهند. واگرايي ها براي اقتصاد جهاني که تازه داشت به سوي فاصله
گرفتن از رکود بزرگ مي رفت، کاملا جدي خواهند بود.
تجزيه و تحليل هزينه – سود
هدف ازاين
گمانه زني تأکيد براين است که تحريم هاي «فلج کننده» نه فقط برايران اثرمي گذارند، بلکه مي توانند
عوارض جدي براي بقيه دنيا داشته باشند.
يک راهکارعملي
و روشن وبا اهداف قابل دسترسي مي تواند ارزش چنين ريسکي را داشته باشد.
اما دراين
مورد هدف چيست؟ اگراين است که ايران تسليم شود و همه برنامه غني کردن اورانيوم خود را حذف کند،
هرکسي باحداقل آشنايي درباره ايران مي تواند بگويد که چنين هدفي باطل است. چنين چيزي صرف نظرازاين که چه کسي درتهران حکومت کند، رخ نخواهد داد.
اگرهدف
بازگرداندن ايران به ميزمذاکره باشد، ايران بيش از يک سال است که سيگنال هايي مي فرستد که
مايل به تعهد به مذاکره بدون پيش شرط( مانند اين که تنها نتيجه مذاکرات بايد اين باشد
که چرخه کامل سوخت اتمي برچيده شود) است.
اين چيزي است
که قطعنامه هاي شوراي امنيت سازمان ملل خواستارآنند و همان واژگان درآخرين نامه کاترين اشتون
به ايران نيز آمده است(٥). [گذاشتن پيش شرط] عيب و نقص اساسي درراهبرد غرب بود و به اين خاطراست که ما خود را دروضعيت خطرناک کنوني مي
يابيم.
با اين حال،
اگرقصد اين دوره از تحريم ها فقط تنبيه ايران به اميد واداشتن آن به جنگ باشد، به هدف رسيده
ايم
و اين اتفاق
خواهد افتاد.
اما اين کار تهديد بالقوه هسته
اي ايران را حل نمي کند. برعکس، احتمال بدترشدن وضعيت و تقويت [موضع] دولت افراطي کنوني ايران درنفي جامعه بين المللي وجود دارد.
واقعيت اين
است که جنگ اقتصادي با عواقب نامشخص اما وخيم براه افتاده است، زيرا ايران مي تواند زماني
درآينده تصميم بگيرد که از دانش هسته اي سخت به دست آمده اش، براي ساخت يک سلاح
استفاده کند.
آنچه که
دانستن آن به ندرت اعلام شده اين است که جنگ مستقيم ياغيرمستقيم با ايران احتمال افزايش قاطعيت درساخت يک چرخه کامل
سوخت و درصورت امکان گسترش آن به يک سلاح را زياد مي کند.
همه آنهايي که
در اين راهکار به بن بست رسيده درگيرهستند بايد توقف کنند، نفسي عميق بکشند و درباره عواقب
بينديشند.
درروز پس از
آن که اين تحريم هاي فوق العاده ايران را به مرز ويران سازي بکشانند، چه اتفاقي خواهد افتاد؟ اين پرسشي است که شهروندان
درهمه جا پس از آنکه بحران آغازشود از رهبران خود خواهند کرد. خردمندانه اين است که رهبران ما اکنون اين پرسش را بکنند.
* این مقاله از روی متن اصلی (انگلیسی)
آن ترجمه شده است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر